با مامان تو حیاط نشسته بودیم که در خونه رو زدند. در رو که باز کردیم، خانم میان سالی با شادی و هیجان گفت: «بالاخره خونه ی امیدم رو پیدا کردم، خونه سرپرستمون رو پیدا کردم!»
مامان متعجبانه پرسید: «چی شده خانم، خونه ي اميد چیه!»
اون خانم با خوشحالی گفت: «پسر شما مدت هاست برای ما غذا می آره، لباس بچه هامو تأمین می کنه و خرج و مخارج زندگی ما رو می ده...
دیدم یکی دو هفته است ازش خبری نیست، پرس و جو کنان به خونه شما رسیدم.»
اشک تو چشمای مامان حلقه زد، با بغض گفت: «پسرم، خان میرزام شهید شد!»
آه از نهاد زن غریبه بلند شد، همونجا وسط حیاط نشست و شروع کرد به سر و صورت زدن.
گفت: «بار آخری هم که اومد، خرجی بچه های یتیمم را داد و رفت...»
"شهيد خانميرزا استواري"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺با گلهای بسیارقشنگ🌺
💐بانغمهای زیبا وآرامشبخش💐
💙 تقدیم به همه شما عزیزان💙
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
https://sapp.ir/joingroup/KOwcfFpBCixzgEJGabZID0No
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
"تعريف كردن از كارهای خوب همسر!!"
✍يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه شخص به همسرش میباشد، تعريف كردن از كار همسر و تشويق اوست. هيچ اشكالى ندارد كه مرد هربار بر سر سفره مىنشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند. چه عيبى دارد كه وقتى شوهر از بيرون خريد خوبى انجام مىدهد، زن از ميوههاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟! اين تعريفها نشان مىدهد كه ما متوجه زحمات و تلاشهاى همسرمان هستيم.
.......:
@zandahlm1357
.......:
✍ پیامبر اڪرم( ﺹ)
ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎی ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢﺑﻪ
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ یکدیگر
یا ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎفظی؛
ﺻﺪﻗﻪ ﺍستـ و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﺍﻧﻔﺎﻕ فی سبیل اﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ..
.......:
@zandahlm1357
#خانم_خونه_خواستگاران_گذشته
#را_فراموش_کن❗️
بعد از ازدواج فقط به شوهر خودت فکر کن و روی افکار و آرزوهای گذشته خط بطلان بکش! خواستگاران گذشته را فراموش کن و هرگز شوهر خود را با دیگران مقایسه نکن...!
.......:
@zandahlm1357
.......:
تذکرات اخلاقی بیش از حد به همسر یا نامزد بیشتر از اون که اخلاقش رو خوب کنه باعث میشه
👈یا مرتب احساس گناه بهش دست بده
یا اعتماد به نفسش پایین بیاد
و در برابرتون مقاومت کنه
.......:
@zandahlm1357
#آقایان
#خانوم_ها
هیچکس چه مرد وچه زن نمیتواند ذهن ها رابخواند.
برای براورده کردن نیاز های یکدیگرهرکدام ازشما باید بتوانید خودرا راحت وصادقانه در تمام زمینه های ارتباطتان توضیح دهید
.......:
@zandahlm1357
#عذاب_سخت_ارتباط_نامشروع
#با_زن_شوهر_دار ❗️
جزای ارتباط نامشروع با زنان شوهر دار
در زمان رسول خدا (ص) دسته ای از مسلمین طبق دستور حضرت به حبشه هجرت کردند تا از آزار مشرکین در امان بوده و راحت باشند.
قریش برای آزار مسلمین در حبشه، دو نفر به نامهای «عمروعاص» و «عماره بن ولید» را با هدایای زیاد نزد «نجاشی » سلطان حبشه فرستادند تا بدینوسیله آسایش مسلمانان را در حبشه سلب کنند.
عمروعاص در این سفر همسر خود را به همراه داشت و مسافرت این سه نفر بوسیله کشتی انجام می شد.
آنها در بین راه شراب می خوردند و بد مستی می کردند و می رفتند.
عماره مردی خوش اندام و زیبا بود و در اثناء سفر تمایل جنسی به همسر عمروعاص پیدا کرد و درحال مستی به آن زن می گفت مرا ببوس.
عمروعاص که بر اثر مستی شراب، غیرت خود را از دست داده بود علاوه بر آنکه ناراحت نمی شد زنش را وادار می کرد که عماره را ببوسد و او هم می بوسید.
خلاصه بر اثر این تماسهای نامشروع، عشقی در عماره پیدا شد و پیوسته به زن عمروعاص اظهار علاقه می کرد و همین عشق و شهوت سبب شد که در فکر نابودی عمروعاص باشد تا با خیالی راحت و آسوده بتواند با عیال وی در این سفر، خوش باشد. بدنبال این فکر در پی بدست آوردن فرصت بود تا نقشه خود را پیاده کند.
از قضا روزی عمروعاص بر لب کشتی نشسته بود، عماره از پشت سر او را به دریا انداخت ولی عمروعاص خود را به هر نحوی بود به کشتی رساند و از غرق شدن رهائی یافت و دانست که عماره قصد داشت او را از بین ببرد تا با عیالش خوش باشد ولی این موضوع را در دل خودش نگه داشت تا به موقع انتقام بگیرد.
وقتی که به حبشه رسیدند و هدایا و تحفه ها را به نزد نجاشی بردند، در اثر رفت و آمد زیاد، عماره با زن نجاشی ارتباطی پیدا کرده و مستقیماً با او ملاقات می کرد و تمام جریان را برای عمروعاص بیان می نمود.
عمروعاص گفت: «من هرگز باور نمی کنم که همسر نجاشی با تو ارتباط پیدا کند مگر اینکه از او نشانه ای برای من بیاوری زیرا او زن پادشاه است و هرگز فریب تو را نمی خورد، اگر راست می گوئی از او بخواه تا از عطرهای مخصوص نجاشی قدری به تو بدهد زیرا من عطر او را می شناسم.»
البته عمروعاص منظوری داشت و می خواست از عماره انتقام بگیرد. و وی را به دردسر و بدبختی بیندازد.
عماره نیز بخاطر این که نشان بدهد که راست می گوید در ملاقات بعدیش با زن نجاشی، مقداری از عطر نجاشی را گرفت و به نزد عمروعاص آمد و عطر را به وی داد.
عمروعاص نیز داستان ارتباط این دو نفر را به گوش نجاشی رسانید و عطر را به عنوان نشانه درست بودن گفتارش به وی نشان داد.
چون نجاشی از حقیقت مطلب با خبر شد و دانست که قضیه درست است چون عماره به عنوان پیک به حبشه آمده بود وی را نکشت اما دستور داد که جمعی از ساحرین درباره او فکری کنند که از کشتن بدتر باشد، بدین ترتیب که آنها با وسائلی، در آلت مردانگی عماره، جیوه ریختند که او در اثر این کار متواری شد و رو به صحرا نهاد و در زمره حیوانات در بیابانها بود تا اینکه قریش برای گرفتن او در محلی پنهان شدند وقتی روزی به جهت آب خوردن به کنار نهری آمده بود گرفتند ولی او از شدت اضطراب و ناراحتی در دست قریش جان داد.»
#عذاب_سخت_ارتباط_نامشروع
#با_زن_شوهر_دار 👆
.......:
@zandahlm1357
animation.gif
28.2K
🌹 عرض سلام وخیر مقدم خدمت دوستانی
که تازه به جمع ما پیوستند.
🌹و آرزوی توفیق روز افزون
برای عزیزانی که مدتهاست
ما رو همراهی میکنند.
تازنده ایم رزمنده ایم
.......:
@zandahlm1357
💢لابد برای شما هم پیش آمده که وقتی میوه ها را در قسمت جا میوه ای پایین یخچال قرار میدهید، بعد از چند روز کم کم شروع به کپک زدن کرده، خراب میشوند .علت آن رطوبت دائمییخچال و آبی است که به تدریج در جا میوه ای جمع میشود.
برای رفع مشکل یک قطعه اسفنج (طبیعی یا مصنوعی) را در جامیوه ای قرار دهید تا رطوبت و آب ها را جذب کند و از کپک زدگی جلوگیری نماید .
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
.......:
@zandahlm1357
تو این اوضاع و احوال، که مطمئنا در حال ضدعفونی جزء به جزء وسایل خونه هستین از یخچالتون غافل نشین
برای تمیز کردن و ضدعفونی یخچال، کافیه یه ظرف بردارین، نصف پیمانه آب و نصف پیمانه سرکه رو بریزین توش و با یه دستمال که با این محلول خیس شده، دیوارهها و قفسههای یخچالتون رو تمیز کنین🤓
.
برای از بین بردن بوی بد یخچالم، هم میتونین یه لیوان جوش شیرین یا نصف لیوان سرکه رو یه گوشهای از یخچال بزارین یا لیمو رو ببرین، توی یه طرف بزارین و تو یخچال قرار بدین و حتما هفتهای یکبار اونرو عوض کنید🍋
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
.......:
@zandahlm1357
❇️مخلوط آب و جوششیرین رو اسپری میکردم داخل یخچال و بعد با دستمال میکشیدم.
.
❇️بیرون یخچال و لباسشویی هم مخلوط سرکه و مایع ظرفشویی رو آروم با اسکاچ میکشیدم و بعد روش آب اسپری میکردم و بعد دستمال خشک.. واسه اینکه با گذشت زمان سفیدیاشون زرد نشه
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
.......:
@zandahlm1357
#یخچال
اینکه چطوری تمیز و صدالبته براق بشه ..
تمیزی و براقی یخچال خیلی به چشم میاد ی بار با این روش امتحان کنید متوجه میشید...
✔خب بریم سراغ کار اول از همه دو تا دستمال (خیلی نرم و اینکه پرز نده و همچنین روی سطح یخچال خط نندازه دستمال های نخی خیلی خوبه )بگیرید روی یکی چند قطره مایع ظرفشویی بریزید کمی خیسش کنید و یکی دیگه دستمال خشک باشه..👌
دستمال خیس رو بگیرید به کل درب یخچال بکشید و نکته مهم اینکه همزمان با دستمال خشک هم بلافاصله تمیز و خشک کنید...
.
و اما اگر بخوایم براقش کنیم چیکار کنیم؟
خب روغن بچه رو چند قطره روی پارچه بریزید و بازم به کل سطح درب یخچال بکشید
ی جوری براق و تمیز میشه اصلا دلتون نمیاد بهش دست بزنید..😌.
.
ی نکته : اگر یخچالتون سفیده و زرد شده ترکیب جوش شیرین و سرکه درست کنید روی یخچال بکشید...
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب: برای زندگی امروز باید از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) درس بگیریم
#سلامتی_فرمانده_صلوات
پروردگارت را یاد کن - مقام معظم رهبری.mp3
3.51M
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
حضرت آیتالله خامنهای: « #قرآن_کریم به ما دستور میدهد: قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاٰؤُکُم؛ در یک جای دیگر: وَ اَنیبوا اِلی رَبِّکُم وَ اَسلِموا لَه؛ در یک جای دیگر: وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعًا وَخیفَة؛ و موارد متعدّدی در قرآن هست که ما را دستور میدهند در مقابل حوادث گوناگون -فرق نمیکند، چه حوادث طبیعی از این قبیل، چه حوادث گوناگون دیگری که پیش میآید برای کشور، برای ملّت، برای اشخاص خودمان- دست #توسّل بلند کنیم به خدای متعال و از خداوند متعال بخواهیم...
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#خدمت_به_مردم
✅ انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آیندهتان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید.
#سلامتی فرمانده صلوات
#فضای_مجازی
✅ فضای مجازی، بهصورت توأمان دارای منافع و مضرات بیشماری است که باید با استفاده از فرصتهای آن، مفاهیم اسلامی را در سطح گسترده ترویج کرد.
#سلامتی فرمانده صلوات
#احکام_شرعی
✅ دیدگاه امام خامنهای درباره پاداش خدمترسانی به بیماران
#سلامتی فرمانده صلوات
0115 baghareh 258.mp3
4.79M
#لالایی_خدا ۱۱۵
#سوره_بقره آیه ۲۵۸
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
#قصه
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «تفسیر نمونه، جلد دوم، صفحه ۲۸۸»؛ اثر آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🍂دوستان خوب لالایی خدا!
برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن، یه صلوات و یه حمد شفا بخونید.
#قسمت_چهل_و_چهارم_رمان_نسل_ سوخته: سلام بر رمضان
چند سال منتظر رمضان بودم ... اولین رمضانی که مکلف بشم ... و دیگه به اجازه کسی برای روزه گرفتن نیاز نداشته باشم ...
اولین رمضانی که همه حواسشون به بچه هاشون هست ... من خودم گوش به زنگ اذان و سحر بودم ... خدا رو شکر، بیدار شدن برای نماز شب جزئی از زندگیم شده بود ... فقط باید کمی زودتر از جا بلند می شدم ...
گاهی خاله برام سحری و افطار می آورد ... گاهی دایی محسن ... گاهی هم خانم همسایه ... و گاهی هر کدوم به هوای اون یکی دیگه ... و کلا از من یادشون می رفت ... و من خدا رو شکر می کردم ... بابت تمام رمضان هایی که تمرین نخوردن کرده بودم ...
هر چند شرایط شون رو درک می کردم ... که هر کدوم درگیری ها و مسائل زندگی خودشون رو دارن ... و دلم نمی خواست باری روی دوش شون باشم ... اما واقعا سخت بود... با درس خوندن ... و اون شرایط سخت رسیدگی به مادربزرگ ... بخوام برای خودم غذا درست کنم ...
روزها کوتاه بود ... و لطف خدا بهم نیرو و قدرت می داد و تا افطار بی وقفه و استراحت مشغول بودم ... هر وقت خبری از غذا نبود ... مواد صاف شده سوپ مادربزرگ رو که از سوپ جدا می کردیم ... نمک می زدم و با نون می خوردم ... اون روزها خسته تر از این بودم که برای خودم ... حس شکستن 2 تا تخم مرغ رو داشته باشم ...
مادربزرگ دیگه نمی تونست تنها حرکت کنه ... دایی محسن صندلی پلاستیکی خریده بود ... با کوچک ترین اشاره از جا می پریدم ... صندلی رو می گذاشتم توی دستشویی ... زیر بغلش رو می گرفتم ...
پشت در ... گوش به زنگ می ایستادم ... دیگه صداش هم به زحمت و بی رمق در می اومد ... زیر بغلش رو می گرفتم و برش می گردوندم ... و با سرعت برمی گشتم دستشویی ... همه جا و صندلی رو می شستم ... خشک می کردم و سریع می گذاشتم کنار ...
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍁 #داستانک_کوتاه_آموزنده
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و... با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:
هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@zandahlm1357