#خانه_آدمکش_در_نجف
💠مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که یکی از ائمه جماعت اهواز و بسیار محتاط و مقدس بود پس از ازدواج سخت پریشان و مبتلا به فقر وتهیدستی میگردد به طوری که از عهده مخارج خود و خانواده اش برنمی آید، ناچار مخفیانه به نجف اشرف میرود و نزد یکی از طلبههای شوشتر در مدرسه میماند چند ماه که میگذرد کاروانی از شوشتر میآید و به او خبر میدهند که خانواده ات از رفتن تو به نجف باخبر شده اند و اینک همسر و پدر ومادر و خواهرانت آمده اند.
💠نامبرده سخت پریشان میشود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چکند؟ به هرطوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن میگیرد به او نشانه دکانداری را میدهند که کلید خانه خالی در دست او است به او مراجعه میکند میگوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکس در آن نشسته مبتلا به پریشانی و مرگ زودرس میشود.
💠سید میگوید اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار زودتر راحت میشوم، پس کلید خانه را میگیرد و داخل خانه میگردد میبیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است. شب که میخوابد ناگهان میبیند...
💠عربی با عقال لف (که از عقالهای معمولی عربی سنگین تر و محترمانه تر است) آمد و با تشدد بر روی سینه اش نشست و گفت سید چرا در خانه من آمدی؟ الا ن تو را خفه میکنم.
سید در جواب گفت: من سید اولاد پیغبرم گناهی ندارم.
عرب گفت: بلی چرا در خانه من نشستی؟
سید گفت: حالا هرچه بفرمایی انجام میدهم و از تو هم اکنون اجازه میگیرم.
عرب گفت: خوب حالا یک چیزی. باید در سرداب بروی و آن را پاک و تمیز کنی و پرده گچی که بر آن کشیده شده برداری، آنگاه قبر
💠من پیدا میشود باید زبالههای آن را بیرون بری و هرشب یک زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام (ظاهرا زیارت امین اللّه گفته بود) بخوانی و روزانه فلان مقدار (که ازخاطر ناقل محو گردیده) قرآن بخوانی، آن وقت مانعی ندارد در این خانه بمانی.
💠سید گوید: به همان ترتیب سطح سرداب را که گچینه بود کندم به قبر رسیدم و سرداب را تنظیف کردم و هرشب زیارت امین اللّه و هر روز به تلاوت قرآن مجید مشغول بودم، ولی از جهت مخارج، سخت در فشار بودم تا اینکه روزی در صحن مطهر نشسته بودم، شخصی که بعد معلوم شد حاج رئیس التجار معروف به سردار اقدس وابسته شیخ خزعل بود، مرا دید و
💠احوالپرسی کرد و به عدد افراد خانوادهام یک لیره عثمانی داد و ماهیانه مبلغ معین مکفی حواله داد و خلاصه وضعیت معیشت ما خوب شد و کاملاً در آسایش واقع شدیم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
حاج شیخ عبد الکریم حائری :
آنقدر مراقب چشم خود بودم که حتی اگر در خواب هم نامحرم می دیدم در همان عالم رویا هم چشمم را می بستم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🕌 در محضر امام روح الله
✳ تمام عرفان در مناجات شعبانیه است
🔸حضرت امام خمینی (ره) :
📌 من ندیدهام در ادعیه، دعایی را که گفته شده باشد همهی امامها این دعا را میخواندند. در #دعای_شعبانیه، این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعای دیگری دیده باشم که همهی ائمه این را میخواندند. این #مناجات_شعبانیه برای این است که شما را، همه را مهیا کند برای ضیافة الله...
🔸 اگر نبود در ادعیه الّا دعای مناجات شعبانیه، کافی بود برای این که امامان ما، امامان به حقاند؛ آنهایی که این دعا را انشاء کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلی که عرفا در طول کتابهای طولانی خودشان، یا خودشان میگویند، در چند کلمهی مناجات شعبانیه هست؛ بلکه عرفای صدر اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی که در اسلام وارد شده است، از اینها استفاده کردهاند...
👤 #امام_خمینی(ره)
📚 #صحیفه_امام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#قسمت_شصت_و_سوم_رمان_نسل_ سوخته: شانه های یک مرد
دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ...
مامان ...
- جانم؟ ...
قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ...
خندید ...
این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ...
الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ... ولی ...
مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ...
میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ...
مثلا چطوری؟ ...
- یه طوری که حضرت علی گفته ...
لبخندش جدی شد ... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ...
- حضرت علی چی گفته؟ ...
- خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ...
با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...
ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد ...
رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ...
لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر ...
خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ...
کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ...
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#مهارتهای_زندگی ۶
🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼
فکر می کنیم همین که قدرت تکلم داریم یعنی می توانیم یک ارتباط کلامی خوب برقرار کنیم🤔
همین که از کسی خوشمان می آید گمان می کنیم مهرورزی را یادگرفته ایم😐
✅وقتی برای یادگیری همه چیز، زمان می گذاریم؛ حیف نیست برای ایجاد شادی و آرامش مهارتی نیاموزیم؟
🌼🌱🌼
#•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی تو خواهی آمد
از کوچههای باران
تا از دلم بشویی
غـــــگمهای
روزگاران...
#محمدعلی_شیرازی
✨https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقطع_تصویری 🎥
🔷 هدیه ما به شما عزیزان ؛ تلاوت آیات پایانی سوره مبارکه آل عمران با صدای حاج #سید_جواد_حسینی 🌺
#کرونا_را_شکست_میدهیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•