😍😍 اینجا طبیعت چاه مسلم از توابع شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان هست .
https://eitaa.com/zandahlm1357
ساحل زیبای جزیره لاوان
جزیره لاوان پس از قشم و کیش سومین جزیره بزرگ خلیج فارس است و چیزی حدود ۷۵ کیلومتر مربع وسعت دارد. این جزیره از شمال شرقی به بندر مقام و از شرق به جزیره شیدور منتهی میشود و به دلیل ذخایر عظیم نفتی از جزایر مهم خلیج فارس به حساب میآید رفتن به لاوان از طریق بندر مقام است. بندر مقام شهری کوچک در جوار جزیره لاوان و نزدیکترین راه ارتباطی برای رسیدن به این جزیره است
جزیره لاوان طبیعت بکر و بینظیر و دریای زلالی دارد
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #بسیار_زیبا || داستان شیخ عبد الله پیاده و جوانی که در مجالس امام حسین ع فقط چای میخورد و نه به سخنرانی گوش میداد، نه گریه میکرد و نه سینه میزد فقط دنبال این بود که یه چیزی بخوره ....
🎙حجت الاسلام و المسلمین عالی
#شهید_میشم...:
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تا_خدا_فاصلهای_نیست....🍒
👈 #قسمت_بیست_و_دوم
به هم نگاه میکردن تو دلم گفتم آخ جون عموم الان نمیزاره بره میگه باید بمونی ولی شروع کرد به فحش دادن به برادرم... برادرم بهش توجه نمیکرد رفت دنبالش فقط بهش فحش بدو بیرا میگفت گفتم بسه دیگه چرا تحقیرش میکنی چرا ناراحتش میکنی مگه چیکار کرده...؟!؟
گفت تو ساکت باش از راه پلهها رفتن پایین برادرم گفت برو پیش مادر مواظبش باش عموم داشت فحش میداد ولی برادرم چیزی نمیگفت تا اینکه عموم گفت مادر تو دیوونه کردی حالا اومدی بکشیش برادر برگشت گفت به کی گفتی دیوونه اگه مردی دوباره بگو.؟
عموم دهنشو باز کرد که بگه برادرم با مشت زد به دهنش پر خون شد گفت چه .... خوردی خودت و هفت جدو ابادت دیونه هستی بیشرف خلاصه با مشت و لگد افتاد به جون عموم دلم خنک شد آنقدر زدش که عموم حتی نمیتونست از خودش دفاع کنه...
عموی دیگم سر رسید از پشت به برادرم لگد زد گفت برادر منو میزنی ....... برادرم گفت توروم میزنم نجس ... از دور به عموم ضربه زد خورد زمین مردم رسیدن ولی برادرم دست بردار نبود هر طوری می شد به عموهام ضربه میزد تا صورتشون پر خون شد حراست بیمارستان آمد برادرم رو بردن تو حیاط از دستشون فرار کرد بخدا دلم خنک شده بود که عموهام رو زد...
پدرم برگشت با دوتا عموهام اومد دید گفت چی شده عموم شروع کرد به دروغ گفتن میگفت احسان آمده بود اینجا بهش گفتم احسان جان برگرد مادرت مریضه پیشش باش
ولی ببین با ما چیکار کرده..؟
گفتم پدر دروغ میگه بخدا اول عموم بهش فحش داده ولی عموم طوری دروغ میگفت که من اونجا بودم داشتم باورم میشد گفت دماغ و دندونم شکسته ببین چیکار کرده اونم دماغش شکسته، پدرم گیج گیج شده بود ....
خیلی ناراحت شد گفت سگ چهل روز عمر میکنه میکشمش بخدا قسم میکشمش حالا کارش بجایی رسیده رو بزرگترش دست بلند میکنه گفتم پدر بخدا عموم داره دروغ میگه....
عموم گفت ببین داداش این دخترت به بزرگترش میگه دروغ میگه پدرم گفت خفه شو تمام بدنم میلرزید پدرم مردی نبود بیخودی قسم بخوره همیشه میگفت سند مرد حرفشه چه برسه به اون که قسم بخوره کسی به مادرم چیزی نگفت تا ناراحتر نشه منم نگفتم که احسان اومده پیشت ...
بعد دو سه روز مادرم رو بردیم خونه عموم ، زن عموم گفت نمیزارم بری خونت بهم زنگ میزد همش احوال مادر رو میپرسد یه روز گفت میام خونه میخوام مادر رو ببینم...
گفتم باشه بعد از ظهر بیا خونه شاید کسی نباشه بهش نگفتم که مادر خونه عموم هست منتظرش شدم تا اومد کسی خونه نبود تنها بودم تا اومد سراغ مادرم رو میگرفت مادرم رو صدا میکرد گفتم داداش جان بیا یه چیزی بخور مادر الان میاد رفته خونه عموم آوردیمش تو آشپزخانه گفت نمیخورم اصرار کردم گفتم بخدا چیزی نخوردی بوی دهنت میاد باید اینو بخوری گفت فدات بشم امروز پنجشنبه هست روزه هستم براش خرما گردو کشمش براش گذاشتم نمیگرفت بزور گذاشتمش تو جیبش...
گفت خدایا شکرت اینم روزی امروز برای افطار مونده بودم چی بخورم خندید گفت فدات بشم خواهر که به فکرم هستی گفت مادر کی میاد...؟
یه دفعه صدای در اومد پدرم بود تمام بدنم شل شد اومد تو برادرم تو آشپزخانه بود گفت سلام پدر... پدرم گفت.....
⬅️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/zandahlm1357
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#شکر_در_سختی_ها 27 ✍چیزی که بیشتر از خودِ مصیبت ما رو از پا در میاره؛ شاخ و برگ دادن به مصیبت و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شکر_در_سختی_ها 28
💢نوع نگاهِ تو به دنیا
تعیین کننده ی
نحوه واکنش تو رو در برابر مشکلاته!
اگه نمیتونی؛
خودتو در هجوم مشکلات کنترل کنی؛
✅اول باید
پایه های نگاهت رو درست بچینی👇
https://eitaa.com/zandahlm1357