.......:
پدرم! مادرم! این طور نگاهم نکنید. میدانم سرتا پایم مایه آزار شماست. سرِ افراشته شما در میان مردم، با کارهای من، رو به زمین فرود آمده. این نقش شرمی که روی صورت شماست، از خجالت، آبم کرده.
باشد، همه تقصیرها گردن من؛ اما یک بار هم که شده، از بالا به زندگیمان نگاه کنید و به این پرسش ها جواب دهید:
پدر! چرا وقتی به خانه می آمدی، ابروانت در هم بود و سلام خشک، بیش از آن که بخواهد روحی در کالبد خسته خانه ما بدهد، بوی مرگ را به خانه می آورد؟
مادر! چرا وقتی پدر به خانه می آمد، آهنگ جواب سلامت، خبراز آتشی در زیر خاکستر میداد، به قدری که زمین خانه را داغ میکرد؟ داغی زمین، تابآوردن در خانه را برایم دشوار می کرد. وقتی بهانه ای برای بالا بردن صدایتان پیدا میشد، زمینی داغ زیر پایم میلرزید. میشود بگویید چند روز از هفته، نه، چند روز از ماه را اصلا بگویید تا به حال چند روز، به جای این زلزله ها در خانه مان هلهله شادی بوده؟ هلهله هم پیش کش، خانه مان چند روز آرام بوده و به رنگ شادی روی رخش نشسته؟
من از این خانه، بیرون که میزدم، از داغی زمین خانه و زلزله های پی در پی، خبری نبود. دست نوازشی که دوست نماها بر سرم می کشیدند، آرامشی به من میداد که در خانه به دنبالش بودم. باقی قصه، گفتن ندارد.
باشد، همه تقصیرها گردن من؛ اما از من که گذشت، به فکر خواهرم باشید.
📚تا ساحل آرامش جلد1
استاد عباسی ولدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
🌸🍃🌸🍃
👒چگونه با کودکان و نوجوانمان صمیمی شویم؟
5) برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه
والدین با مراقبت دوستان و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد میکنند.
6) اعتمادسازی
والدین باید اعتماد نوجوان را نسبت به خودشان جلب کنند
در غیر این صورت نوجوان برای حل مسایل خود به دیگران مراجعه میکند.
ادامه دارد..
.......:
🌸🍃🌸🍃
👒چگونه با کودکان و نوجوانمان صمیمی شویم؟
7) ارتباط کلامی، مقدمه ارتباط عاطفی
نوجوانان به ارتباطات عاطفی سخت نیازمندند.
ارتباط کلامی مقدمه ایجاد ارتباط عاطفی است
به همین دلیل والدین باید با تنظیم ساعات کاری خود و بسترسازی مناسب در منزل این فرصت را خود ایجاد کنند.
8) تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت
ارتباط با نوجوان اگر بر پایه محبت و عشق باشد، سبب تامین اعتماد به نفس در او میشود
اما اگر با فشار و خشونت همراه شود موجب اختلالات و دشواریهای عصبی میشود.🌻🌻
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
در آموزش های اخلاقی بهتر است بگذاریم
نیکویی، راستگویی، خیر خواهی، خداجویی که صفات طبیعی و فطری کودک هستند به طور "طبیعی" شکوفا گردند.
ولی اگر ما به طور "تصنعی" زودتر از حد موعد و فراتر از قابلیت و انتظار کودک آن ها را تحمیل کنیم مانع شکوفایی "طبیعی" این صفات "طبیعی" شده ایم
اگر کودک دیرتر خدا را بشناسد بهتر است تا این که در ذهن خود صفاتی را تصور کند که لایق مقام و منزلت حق تعالی نباشد. اگر ما این گونه صفات را نشناسانیم به شناخت طبیعی و فطری او از خدا کمک بیشتری کرده ایم.
عبدالعظیم کریمی
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸مرد و زنی نزد حکیمی رفتند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد.
🔸مرد گفت: “من همیشه سعی کردهام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بیاعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده بردهاند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شدهایم؟”
🔺حکیم به آنها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.”
مرد با تعجب جواب داد:
🔸“این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاقهای بزرگ با پنجرههای بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.”
حکیم پرسید :
🔺“درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟”
زن با تعجب پرسید :
🔸”منظورتان چیست! مگر میتوان درون خانه خدا داشت؟”
حکیم گفت:
🔺“بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم.
🔺برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشتهاید؟
🔺 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کردهاید؟
🔺 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه ماندهها و تهیدستان استفادهای شدهاست؟
🔺آیا پردهای که به پنجرهها آویختهاید نقشی خدایی بر آنها وجود دارد؟
🔺بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کردهاید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان میتوانید پیدا کنید.
🔺اگر چهار فرزند شما به بیراهه کشانده شدهاند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید.
🔺 اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگیتان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندانتان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.”
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
🌸🍃🌸🍃
روش حل مشکل نوجوانان
✅زمانیکه نوجوانتان دچار اشتباه می گردد، به او کمک کنید تا مشکل را شناسایی کرده
و سپس با کمک هم برای حل این مشکل از روش «بارش مغزی» استفاده کنید.
«بارش مغزی» نوعی روش حل مساله است که در آن انواع راه حلها در نظر گرفته شده و سپس بهترین راه حل انتخاب می گردد.
این روش به فرزند شما کمک خواهد کرد تا تغییرات مثبت و اساسی در زندگی خود ایجاد کند.
📚منبع؛ دکتر عطاریان؛ روانشناس خانواده
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مستند کف خیابان
با ما همراه باشید👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#کف_خیابون 64
اینقدر محکم خورد زمین که توی اون هوای گرگ و میش اول صبح، هر کس صدای زمین خوردنش شنید، برگشت و نگاش کرد...
خدا را شکر خیلی خلوت بود... هنوز داشت از درد به خودش میپیچید که مثل شکارچی که سایه خودش و تبرش روی روباه پیر جنگل افتاده، رفتم بالای سرش! تا اومد بلند بشه، میدونستم که ممکنه هر کاری بکنه... و حتی ممکنه مسلح باشه... به خاطر همین چیزا، با ته پاهام خوابوندم توی دماغ عملیش!
گیج شد و جیغ زد و به خودش پیچید... یکی از خادمان ما را دید و با سرعت به طرف ما اومد... فکر کرده بود دعوا یا خفت گیری هست! تا به من نزدیک شد، کارتم را نشونش دادم و گفتم لطفا دخالت نکنید! اون هم عقب ایستاد! بهش گفتم لطفا دو تا خادمه بگید بیان اینجا!
نشستم بالای سر الناز! گفتم: «نام الناز... 35 ساله... دارای پرونده فساد و اغفال... چهار روزه که قم هستی و با وجود اینکه شوهردار هستی، به اغفال مردم و طلبه های جوان مشغول بودی... به اسم خواهر و برادری باهاشون ارتباط میگرفتی... اینم که آخریش بود که محل سگ هم بهت نذاشت و الان هم که از چنگت پرید! از الان هر حرفی که بزنی، در دادگاه علیه خودت استفاده میشه! مخصوصا که اینبار جرمت سیاسی هست و سر و کارت با بچه های خودمونه!»
الناز که داشت در خون و ناله خودش غلط میخورد با کمال پررویی گفت: «باشه! تسلیم! اما بذار ببینم این طلبه ای که آخرین شکارم بود چیکار میکنه با اون دو سه تا لقمه!»
بدون هیچ تاملی و خیلی سریع گفتم: «داره میره... خیلی دور شده... اما باشه... پاشو... پاشو با هم بریم دنبالش!»
اون دو تا خانم خادمه، الناز را گرفتند و بلند کردند... دستبند بهشون دادم و زدند به دستش... فورا راه افتادیم... یه تیکه از راه هم دویدیم... به صحن آیینه رسیدیم... دیدیم خبری از اون طلبه نیست... الناز گفت اگه راست میگین بریم بیرون... شاید بیرون باشه... بریم طرف مدرسه گلپایگانی... کلاساش اونجاست... من فقط میخوام ببینم چیکار میکنه... میخوام روی تو و امثال تو را کم کنم که فکر میکنید آخوندا پیغمبرند! میخوام بهت بفهمونم که تا کسی خودش نخواد، از الناز گردن کلفت تر هم نمیتونه اذیتش کنه! میخوام پوزتو به خاک بمالم که فکر نکنی الان که منو گرفتی، خیلی دمت گرمه و شیر شکار کردی!
گفتم خفه شو! به اون خانمای خادمه گفتم بیاریدش بیرون حرم! حرم قداست داره! بیایید کنار اتاق نیروی انتظامی ... کنار پارک کنار حرم...
رفتیم بیرون... خیلی تو فکر حرفهای الناز بودم... دوس داشتم یه جوری خوار و خفتش بدم... اما چجوری نمیدونم!
یه لحظه رو کردم به طرف حضرت معصومه... خیلی آروم و توی دلم گفتم: «بی بی جان! حرف سنگینی زد این عفریته! یه جوری خوارش کن! اگر همین جا خوار شد، شده وگرنه خیلی بد میشه! میخوام خودت خوارش کنی! همین حالا! بقیش با من و حاجی! الان به دادمون برس بی بی جان!»
با همین حال و هوا از حرم اومدیم بیرون... رفتیم به طرف ماشین نیرو انتظامی که با ماشین اونا الناز را ببرم اداره قم و از اونجا هم ببرمش تهران واسه بازجویی!
فقط عنایت خودش بود... که یه لحظه چشمم خورد به اون طلبه... قشنگه که آدم ذات داشته باشه... پدر مادر دار باشه... مثل همون طلبه جوونی که عرق کرده بود وقتی الناز داشت پشت سرش میدوید و اذیتش میکرد... نمیدونم اون لحظه چطوری دل اون طلبه شکسته شده و توسل پیدا کرده بود که خدا انداخت توی دلم که دیگه الناز تمومه و باید کارش را یه سره کنیم...
چهارتامون فقط وایسادیم و نگاه میکردیم... الناز که داشت میسوخت اما بوی سوختن و جزغاله شدنش نمیومد... وقتی که دید اون طلبه، دو سه تا گربه دور خودش جمع کرده و داره اون لقمه ها را تیکه تیکه میکنه و میریزه جلوی گربه های اطراف حرم!!
ادامه دارد...
دلنوشته های یک طلبه
💟 @Mohamadrezahadadpour
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......:
اگه سوال شما هم همینه حتما باما همراه باشید
دوست خوبم ؟
شما اصلا نباید بگید چجوری …
شما فقط وظیفتون اینه که تلاش کنید و به اون چیزی که میدونید درسته عمل کنید…
تو قدم بردار…
مسیر بهت گفته میشه …
مثلا چی شد یهو سر از این کانال در بیاری…اینکه الان تو اینجایی کاره تو نبود که!کار خدا بود و مطمئن باش اگه خدا میدونست که تو یه جور دیگه هدایت میشی یه شخص دیگه رو سر راه تو قرار میداد..
هر کس قلق خاص خودشو داره…
به قول عطار نیشابوری :
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
برای اینکه بدونی کدوم گناهت در اولویته و شروع کنی ! باید طبع خودتو بشناسی و بفهمی که تو چی غرقی ؟ چیه که بد جور دلتو میکشونه ؟ چیه که توش رفتی نمیتونی بیرون بیای ؟ گناه زبان ؟ شهوت ؟ نگاه ؟ حسادت ؟ غیبت ؟ تو چی غرق شدی ؟ شناساییش کن و روش کار کن
این میشه ازمایش تو..
حتی تنبلی هم جزو گناهانه!چون همش طرف خوابه! انگار نه انگار که عمرش داره میگذره…
و مواظب یه ترفند شیطان هم باش!
که شیطان شمارو برای گناهی جهنمی میکنه که استغفارشو نکردی…
دوستان خوبم ؟
به میزانی که با نفس و علایق درونی و خواسته هاتون بجنگید..به همون میزان نزدیک شدن به خدا رو حس میکنید!
انتخاب با خودتون
هم در مسیر گناه رنج هست و هم در مسیر خدا !
تو انتخاب میکنی که کدوم رنج رو بکشی…
تو گناه هم رنج هست مثل رنج لو نرفتن..رنج کسی تو اتاقم نیاد..رنج اینکه مامانت نفهمه…رنج اینکه خیانت نکنه! اما رنج خدا بعدا جبران میشه و باعث رشدمون میشه…
زرنگ باش! رنج خوب بکش!
تعداد زمین خوردن های تو مهم نیست! بلکه تعداد پا شدن هات مهمه!پس بلند شو و کم نیار…
مهم اینه در مسیر باشی و نا امید نشی
پایان بحث
https://eitaa.com/zandahlm1357