eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🌹 دوم هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ـ وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ ـ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ; أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِض مِنْ شُبْهَة. أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاکَ! أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَالاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْء، أَقْرَبُ شَيْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعَامُ السَّائِمَةُ! کَذَلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ. ترجمه (امام(عليه السلام) فرمود: بدان اى کميل) در اينجا علم فراوانى است ـ و با دست اشاره به سينه مبارکش کرد ـ اى کاش افراد لايقى را براى آن مى يافتم (تا به آنها تعليم دهم) آرى کسى را مى يابم که زود درک مى کند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمينان و اعتماد نيست و دين را وسيله دنيا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى کند و از دلائل الهى بر ضد اوليائش کمک مى گيرد. يا کسى که مطيع حاملان حق است اما چون بصيرتى به پيچ و خم هاى علم و شبهات ندارد با نخستين شبهه و ايراد، شک در دل او پيدا مى شود. آگاه باش (اى کميل!) نه اين به درد مى خورد و نه آن. يا کسى که اسير لذت است و در چنگال شهوات گرفتار. (و به همين دليل دين و ايمانش را در پاى لذات و شهواتش قربانى مى کند). يا کسى که حريص به جمع مال و اندوختن آن است اين دو (اين گروه و گروه پيشين) به هيچ وجه از دين داران نيستند و شبيه ترين موجودات به چهارپايانى هستند که براى چَرا رها شده اند. (آرى) اين گونه علم با مرگ حاملانش مى ميرد.
شرح و تفسير ج-۱۳ حاملان علم چند گروهند امام(عليه السلام) در اين بخش از کلام نورانى و پربار و حکمت آميزش بعد از ذکر اهميت علم و علما و برترى علم بر مال و ثروت مى فرمايد: «(بدان اى کميل) در اينجا علم فراوانى است ـ و با دست اشاره به سينه مبارکش کرد ـ »; (هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ـ وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ ـ). سپس فرمود: «اى کاش افراد لايقى براى آن مى يافتم (تا به آنها تعليم دهم)»; (لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً). منظور از اين علم چه علمى است؟ به نظر مى رسد علوم مربوط به صفات جمال و جلال خداوند و عرفان ذات مقدسش و اسرار جهان آفرينش و مقامات انبيا و اوليا و حوادث مربوط به آينده باشد که تحمل اين علوم را همه کس ندارد بلکه جمعى از پاکان و خاصان و اولياء الله و اتقيا مى توانند حامل اين علوم باشند و از آن به طور صحيح استفاده کنند. در حديثى پرمعنا از امام باقر(عليه السلام) در تفسير واژه «صمد» در آيه (اللهُ الصَّمَدُ)مى خوانيم که: «لَوْ وَجَدْتُ لِعِلْمِيَ الَّذِي آتَانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَمَلَةً لَنَشَرْتُ التَّوْحِيدَ وَالاِْسْلاَمَ وَالاِْيمَانَ وَالدِّينَ وَالشَّرَائِعَ مِنَ الصَّمَدِ وَکَيْفَ لِي بِذَلِکَ وَلَمْ يَجِدْ جَدِّي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّى کَانَ يَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَيَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً هَاهْ هَاهْ أَلاَ لاَ أَجِدُ مَنْ يَحْمِلُه; هرگاه براى علم و دانشى که خدا به من داده حاملانى پيدا مى کردم توحيد، اسلام، ايمان، دين و شرايع را از واژه «الصمد» بيرون مى آوردم و آن را نشر مى دادم. چگونه ممکن است من چنين افرادى را بيابم در حالى که جدم اميرمؤمنان(عليه السلام)نيافت تا آنجا که آه سوزان و پر درد از دل بر مى کشيد و بر منبر مى فرمود: از من سؤال کنيد پيش از آنکه از دست شما بروم، چرا که در وجود من علم و دانش فراوانى است. آه آه بدانيد افرادى نمى يابم که بتوانند آن را حمل و نگهدارى کنند».(1) امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از چهار گروه نام مى برد که هيچ کدامشان شايسته حمل اين علوم الهى و اسرارآميز نيستند. در مورد گروه اول مى فرمايد: «آرى کسى را مى يابم که زود درک مى کند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمينان و اعتماد نيست و دين را وسيله دنيا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى کند و از دلائل الهى بر ضد اوليائش کمک مى گيرد»; (بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ). «لَقِن» به معناى زيرک و باهوش است. اين گروه همان عالمان بى تقوا هستند که از نظر علمى ممکن است مراحلى را طى کرده باشند; ولى از نظر تعهد و احساس مسئوليت الهى پايشان لنگ است. اينها همان عالمانى هستند که در دستگاه خلفاى جور و سلاطين ظالم توجيه گر اعمالشان بوده و دين خود را براى آبادى دنيايشان مى فروختند و تاريخ افرادى از اين قبيل را به خاطر دارد که حتى گاه براى حفظ موقعيتشان فتوا به ريختن خون بى گناهان مى دادند و اينها خطرناک ترين دشمنان اسلامند. در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) از حضرت مسيح(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «الدِّينَارُ دَاءُ الدِّينِ وَالْعَالِمُ طَبِيبُ الدِّينِ فَإِذَا رَأَيْتُمُ الطَّبِيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّهُ غَيْرُ نَاصِح لِغَيْرِهِ; دينار موجب بيمارى دين است و عالِم طبيب دين است. هرگاه ديديد طبيب عوامل بيمارى را به سوى خود مى کشد او را در طبّش متهم سازيد و بدانيد (کسى که به خودش رحم نمى کند) خيرخواه ديگران نيست».(2) سپس درباره گروه دوم مى فرمايد: «يا کسى که مطيع حاملان حق است; اما چون بصيرتى به پيچ و خم هاى علم و شبهات ندارد با نخستين شبهه و ايراد، شک در دل او پيدا مى شود. آگاه باش (اى کميل!) نه اين به درد مى خورد و نه آن»; (أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِض مِنْ شُبْهَة. أَلاَ لاَ ذَا وَلاَ ذَاکَ). «اَحْناء» جمع «حِنْو» در اصل به هرچيزى گفته مى شود که پيچ و خمى داشته باشد سپس به معناى جوانب نيز آمده است (چرا که جوانب و اطراف اشيا غالباً انحنايى دارد). اين گروه از يک نظر نقطه مقابل گروه اول اند; افرادى ضعيف الفکر و نادان و مغرور که در برابر شبهه افکنان کاملا آسيب پذير اند، ميدان را خالى کرده و گاه به آن ها مى پيوندند. خطر اين گروه براى جهان اسلام و جامعه بشرى نيز کم نيست. نمونه اين گروه جمعيت خوارج بودند; هنگامى که به توطئه و نيرنگ عم
رو عاص قرآن بالاى نيزه ها رفت فورا ميدان را رها کردند و هنگامى که شبهه افکنى شعار «لا حُکْمَ إلاّ لِلّه» را سر داد در برابر على(عليه السلام) قيام کردند که چرا مسئله حکميت را پذيرفته اى و العياذ بالله نسبت کفر به آن حضرت دادند و امثال آنها در جامعه امروز ما نيز کم نيست. حضرت درباره گروه سوم مى فرمايد: «يا کسى که اسير لذت است و در چنگال شهوات گرفتار آمده (و به همين دليل دين و ايمانش را در پاى لذات و شهواتش قربانى مى کند)»; (أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ). «منهوم» به معناى شکم پرست و حريص است. «سَلِسَ الْقِياد» به کسى گفته مى شود که به آسانى در برابر چيزى تسليم مى شود. آن گاه به چهارمين گروه اشاره کرده مى فرمايد: «يا کسى که حريص به جمع مال و اندوختن آن است اين دو (اين گروه و گروه قبل) به هيچ وجه از دين داران نيستند و شبيه ترين موجودات به چهارپايانى هستند که براى چَرا رها شده اند»; (أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْء، أَقْرَبُ شَيْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعَامُ السَّائِمَةُ). «مُغْرِم» کسى است که عاشق و دلباخته چيزى باشد. «سائِمَة» حيوانى است که در چراگاه رها شود. مى دانيم چهارپايان جز خور و خواب و شهوت چيزى را درک نمى کنند و بيچاره انسان، اشرف مخلوقات، آن قدر تنزل کند که همسوى با آن ها باشد يا دنبال عيش و نوش و شهوت است و يا مشغول جمع مال و ثروت. امام(عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «اين گونه علم با مرگ حاملانش مى ميرد»; (کَذَلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ). زيرا هيچ يک از اين گروه چهارگانه شايسته آن نيستند که حامل علوم الهى باشند. به همين دليل عالمان واقعى از قرار دادن علوم در اختيارشان خوددارى مى کنند و ناچار علمشان را با خودشان به گور مى برند و با مرگ آن ها علم هم مى ميرد. (1). بحارالانوار، ج 3، ص 225، ح 15. (2). بحارالانوار، ج 2، ص 107، ح 5.
لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و انشالله با عمل به حکمت ها ، 🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: گیاهی زیبا و سریع الرشده🍂ء که به سرعت گلدونش پر ریشه میشه و نیاز به تعویض گلدون داره 🌺ء در صورتی که حسن یوسفتون یا هر گیاه دیگری که دارید قبلا رشد خوبی داشته ولی مدتیه که رشدش متوقف شده حتما بررسی کنید شایدگلدونش کوچیک شده و باید عوض بشه 🌺🍂ء گلدون تنگ و کوچیک یکی از دلایل توقف در رشد گیاهانه 🌺
.......: قطره طلای رشته ای " 🌿🍃🌸🌿🍃🌸 نیاز کمی به نور دارد و در سایه مقاوم است این گیاه خیلی رنگی هستش و تو نور و شرایط مختلف رنگهاش عوض میشه و با رشد ساقه قطر برگها و رنگ‌ها تغیر میکنه ارتفاع اون تا ۱.۵ متر هم میرسه و در پاییز گل هم میده 🌿💕🌿💕🌿💕🌿💕
فصل يازدهم : در آداب بيت الخلاء چون خواهد كه داخل بيت الخلاءِ شود سر را بپوشاند و اگر در بالاى عمامه چيزى بر سر گيرد بهتر است ، و بسم اللّه بگويد و اين دعا بخواند باين عنوان بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَلّلهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنَ الْخَبيثِ الْمُخْبِثِ الْمُخْبِثِ الرِّجْسِ النَّجِسِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ وديگر بگويد بِسْمِاللّهِ وَبِاللّهِ وَلااِلهَ اِلاّ اللّهُ رَبِّ اَخْرِجْ عَنّى اْلاَذْى سَرْحا بَغَيْرِ حِسابِ وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ الشّاكِرينَ فيماتَصْرِفهُ عَنّى مِنَ اْلاَذى اَوِ الْغَمِّ الَّذى لَوْجَبَسْتَهُ عَنّى هَلَكْتُ لَكَ الْحَمْدُ اَعْصِمْنى مِنْ شَرِّما فى هذِهِ الْبُقْعَةِ وَاَخْرِجْنى مِنْها سالِما وَحُلْ بَيْنى وَ بَيْنَ طاعَةِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ و چون داخل شود پاى چپ را مقدم دارد، بنابر مشهور و حديثش بنظر نرسيده است ، چون عورتش باز شود بِسْمِ اللّه بگويد تا شيطان چشم برهم نهد و نظرش بعورت او نيفتد و چون درست بنشيند بگويد اَلّلهُمَّ اذْهَبْ عَنّى الْغَذى وَاْلاَذى وَاجْعَلْنى مِنْ الْمُتِطَهِّرينَ و جمعى گفته اند كه سنت است كه تكيه بر پاى چپ كند و پاى راست را گشاده گذارد، و مستندش بنظر نرسيده است و چون غايط يا بول بدشوارى بيرون آيد، و بعضى گفته اند مطلقا ايندعا بخواند اَلّلهُمَّ كَما اَطْعَمْتَنيهِ طَيّبا فى عافِيَةٍ فَاءَخْرِجْهُ مِنّى خَبيثا فى عافِيَةٍ. در حديث است كه بر هر بنده فرشته موكل است كه سر او را بزير مياندازد در بيت الخلا كه نظر به حدث خود كند، پس آن فرشته مى گويد كه ايفرزند آدم ، اين عاقبت خورشهاى تست كه سعى بسيار در خوبى و پاكيزگى آنها ميكردى ، پس فكركن كه از كجا بهم رساندى و عاقبت بكجا رسيد، پس سزاوار آنست كه در اين حال بنده اين دعا بخواند اَلّلهُمَّ ارْزُقْنىَ الْحَلالَ وَجَنّبْنى الْحَرامَ چون نظرش بآب استنجا افتد بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ الْماءَ طَهُورا وَلَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسا وچون خواهد استنجا كند بگويد اَلّلهُمَّ حَصِّنْ فَرْجى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَحَرِّمْنى عَلَى النّارِ وَوَفِّقْنى لِما يُقَّرِبُنى مِنْكَ ياذَالْجَلالِ وَاْلاِكْرامِ و چون برخيزد دست بر شكمش بمالد وبگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى هَنانى طَعامى وَ شَرابى وَعافانى مِنَ الْبَلْوى و چون خواهد بيرون آيد پاى راست را مقدم دارد، بنابر مشهور و دست بر شكمش بمالد و بگويد اَلْحَمْدُلِلّه الَّذى عَرَّفَنى لَذَّتَهُ وَاءَبْقى فى جَسَدى قُوَّتَهُ وَاَخْرَجَ عَنّى اَذاهُ يالَها مِنْ نِعْمَةٍ لايِقْدِرُ الْقادِروُنَ قَدْرَها و در بعضى از كتب حديث يالَها نِعْمَةٍ سه مرتبه وارد شده است ، سنت است كه بعد از انقطاع قطرات بول استبرا كند، بعضى استبرا را واجب ميدانند، طريق استبرا آنست كه انگشت ميان دست چپ را نزديك مقعد گذاشته بقوت بكشد تا زير خصيتين سه مرتبه پس انگشت شهادت را بزير ذَكَر گذارد، انگشت مهين را بر بالاى آن بقوت بكشد تا سر ذَكَر سه مرتبه ، اكثر علماءِ گفته اند، كه سر ذَكَر را سه مرتبه بفشارد و اين مستندى ندارى و سنت است استنجا بآب سرد كردن ، كه دفع بواسير ميكند، بسيار نشستن در بيت الخلا مكروهست . منقول است كه حضرت لقمان فرمود كه در بيت الخلاها نوشتند كه بسيار نشستن در بيت الخلا باعث بواسير مى شود، استنجا باستخوان و سرگين كردن مكروه است ، زيرا كه اجنه بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمدند، از براى خود و حيوانات خود طعامى طلبيدند حضرت استخوان را براى ايشان و سرگين را براى حيوانات ايشان قرار داد، باين سبب استخوان را پاك كردن خوب نيست و همچنين استنجا بساير مطعومات كردن خصوصا نان كراهت شديد دارد، استنجا بچيزهاى محترم مثل تربت حضرت امام حسين عليه السلام و نوشته كه در آن قرآن يا نام خدا يانام پيغمبران يا ائمه عليه السلام يا حديث يا فقه بوده باشد، حرام است و اگر بر وجه استخفاف كند كافر مى شود، استنجا بدست راست كردن مطلقا مكروه است ، و بدست چپ هم مكروه است در صورتى كه در آن انگشترى باشد كه در آن اسم خدا باشد والحاق كرده اند علماءِ اسماءِ انبيا و ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم را هر گاه بقصد نام ايشان كنده باشند و مكروه است با خود بردن به بيت الخلا چنين انگشترى را هر چند در انگشت نباشد و همچنين باخود بردن قرآن و تعويذ و دعا و همچنين با خود بردن نقره سكه دار مگر آنكه در كيسه باشد و مكروه است مسواك كردن در بيت الخلا كه باعث گند دهان مى شود، مكروهست حرف گفتن در آنحال مگر بذكر خدا و دعاهاى مقرره و آية الكرسى و حمد الهى كردن و آنچه مؤ ذن ميگويد از پى آن گفتن چنانچه منقول است كه حضرت موسى در مناجات با خداوند خود گفت كه حالتى چند بر من است كه حضرت موسى در مناجات با خداوند خود گفت كه حالتى چند بر من مى گذرد، كه تو را از آن بزرگتر ميدانم كه در آن احوال تو را ياد كنم ، فرمود كه اى موسى در همه حال مرا ياد كن كه يا