eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
part12_final.mp3
14.78M
📗کتاب صوتی "آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر اکرم(ص)" اثر گرانقدر (ره) قسمت 2⃣1⃣ تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی 🎤گوینده
وضعیت مدارس هلند در دنیای کرونا زده آموزش و پرورش هلند اعلام کرده که طی بررسی های انجام شده، مضرات در خانه ماندن بچه ها و از درس و فضای فعالیت دورماندن بسیار بیش از به مدرسه آمدن و احتمال گرفتن کروناست. مثال هم زده که برخی درس را کلا رها کرده اند یا چند مورد خودکشی گزارش شده... در نهایت با این تصمیم مدارس را باز کرده اند. دیروز با دختر خانم دوستم که کلاس ششم است صحبت می کردم و می گفت: همه به مدرسه می روند و نه بچه ها و نه معلم ها هیچکدام ماسک نمی زنند! هیچ فاصله اجتماعی همه رعایت نمیشه... فقط مدرسه گفته اگر احساس کردید کرونا گرفتید مدرسه نیایید. تا ۵ روز! اگر آزمایش دادید و مثبت بود. اگر منفی بود و فقط سرماخوردگی بود که نیاز نیست این پنج روز احتمالی رو هم بمونید و بلند شید بیاید مدرسه... قوانین بازگشایی مدارس با جزئیات در پیوند زیر قابل ملاحظه است. https://www.rijksoverheid.nl/onderwerpen/coronavirus-covid-19/onderwijs-en-kinderopvang/basisonderwijs-en-speciaal-onderwijs 🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب: امام (رضوان الله علیه) فرمود خرّمشهر را خدا آزاد کرد؛ این همه جوانها آنجا مجاهدت کردند، شهید شدند، کار کردند، [امام فرمود] خدا آزاد کرد؛ این درست است؛ خدا آزاد کرد. میتوانستند همین قدر شهید بدهند و هیچ اتّفاقی هم نیفتد. در عملیّات رمضان، -در جنگی که همان وقتها انجام گرفت- خدا نخواست ما فتح کنیم امّا در خرّمشهر اتّفاق افتاد؛ این اراده‌ی الهی بود. ۹۷/۱۲/۲۳ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | خرمشهرها در پیش است 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جوانهای عزیز! بچه‌های عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه‌] در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است. البتّه ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختی‌اش بیشتر است.»  🔺️ فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. 🗳 💻 فرمانده صلوات @zandahlm1357
4_5850644123224113578.mp3
5.45M
🎙 بشنوید | به‌مناسبت 🔺 آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه ۴۱ سال پیش درباره ایمان و فداکاری مردم فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و یازدهم و آنقدر عاشقم بود که عطر حضورم را حس کرده و با اطمینان از اینکه حرف‌هایش را می‌شنوم، ادامه دهد: «الهه! یادته بهت می‌گفتم چقدر دیدن گریه‌هات برام سخته؟ یادته می‌گفتم حتی برای یه لحظه طاقت ندارم ناراحتی تو رو ببینم؟ حالا یه هفته اس که هر شب دارم هق هق گریه‌هاتو تا صبح می‌شنوم! الهه! می‌دونم خیلی اذیتت کردم، ولی به خدا نمی‌خواستم اینجوری بشه! باور کن منم مثل تو امید داشتم حال مامان خوب شه...» و همین که نام مادر را شنیدم، شیشه اشک‌های آرامم شکست و صدای گریه‌ام به ضجه بلند شد و نمی‌دانم با دل مهربان مجیدم چه کرد که وحشتزده به در می‌کوبید و با صدایی که از نگرانی به رعشه افتاده بود، پشت سر هم صدایم می‌کرد: «الهه! الهه جان!» دیگر نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و حالا اندوه از دست دادن مادر بود که دریای صبرم را سر ریز کرده و نفسم را بند آورده بود و مجید همچنان پشت درِ بسته خانه، پَر پَر می‌زد: «الهه! تو رو خدا درو باز کن! الهه جان...» و هنوز با همه احساس بدی که در قلبم بود، دلم نیامد بیش از این شاهد زجر کشیدنش باشم و میان ناله‌های بی‌صبرانه‌ام، با صدایی که بین جیغ و گریه گم شده بود، جوابش را دادم: «مجید! از اینجا برو! تو رو خدا از اینجا برو! من نمی‌خوام ببینمت، چرا انقدر عذابم میدی؟» و همین جواب بی‌رحمانه ام کافی بود تا دلش قرار گرفته و با بغضی عاشقانه التماسم کند: «باشه الهه جان! من میرم، تو آروم باش! من میرم، تو رو خدا آروم باش!» و میان گریه‌های بی‌امانم، صدای قدم‌های خسته و شکسته‌اش را شنیدم که از پله‌ها بالا می‌رفت و حتماً حالا از همان طبقه بالا به شنیدن مویه‌های بی‌مادری‌ام می‌نشست و به قول خودش پا به پای چشمانم گریه می‌کرد. چقدر برایم سخت بود که در اوج بی‌پناهی گریه‌هایم، دست رد به سینه کسی بزنم که همیشه پناه همه غم‌هایم بود و صبورانه به پای دردِ دل‌هایم می‌نشست. ای کاش دلم اینهمه از دستش گرفته نبود و می‌توانستم همه غصه‌هایم را پیش چشمان مهربانش زار بزنم و بعد در حضور گرم و پُر مِهرش به آرامش برسم. چقدر به آهنگ آرامبخش صدا و گرمای زندگی بخش نگاهش نیاز داشتم و افسوس که قلب شکسته‌ام هنوز از تلخی تنفرش خالی نشده و دل رنجیده‌ام به این آسانی حاضر به بخشیدن گناه نابخشودنی‌اش نبود. غروب آفتاب نزدیک می‌شد و تا آمدن پدر و عبدالله چیزی نمانده بود. به هر زحمتی بود تن رنجورم را از جا کَندم و برای تدارک شام به آشپزخانه‌ای رفتم که هر گوشه‌اش خاطره مادرم را زنده می‌کرد و چاره‌ای نبود جز اینکه میان اشک‌های تلخم، غذا را تهیه کنم. دقایقی به اذان مغرب مانده بود که پدر از راه رسید. به خیال خودش بعد از رفتن مادر می‌خواست با من مهربانتر باشد که با لحنی نرم‌تر از گذشته جواب سلامم را داد. با دیدن چشمان وَرم کرده‌ام، اخم کرد و پرسید: «مجید اینجا بود؟» سرم را ساکت به زیر انداختم که خودش قاطعانه جواب داد: «نمی‌خواد قایم کنی! دیدم پنجره طبقه بالا بازه، فهمیدم اومده خونه.» سپس به چشمانم دقیق شد و با لحنی مشکوک پرسید: «باهاش حرف زدی؟» سری جنباندم و زیر لب پاسخ دادم: «اومده بود دمِ در، ولی درو باز نکردم.» لبخند رضایت روی صورت پُر چین و چروکش نشست و گفت: «خوب کاری کردی! بذار بفهمه نمی‌تونه هر غلطی دلش می‌خواد بکنه! تا چهلم محلش نذاری می‌فهمه یه مَن ماست چقدر کره میده!» که صدای اذان مغرب بلند شد و خطابه پُر غیظش را نیمه تمام گذاشت. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
باران باش.mp3
5.37M
💌 🌟 یک اسم از أسماء خدا هست که؛ اگر در درون انسان فعال شده و رشد کند ؛ بسترِ رشدِ بقیه‌ی اسم‌های خدا نیز فعال می‌شود! و اگر آن اسم فعال نشود؛ بقیه‌ی أسماء نیز، فعال نخواهند شد! این اسم را بشناسیم و تمرینَش کنیم! 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-10 - دلیرانه - شهرام ناظری.mp3
1.36M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ما دلیرانه به تاریکی شب تاخته ایم طرح نابودی شب تا سحر انداخته ایم این چه روحیست خدایا که دمیدی سحری جان گرفتیم و جهانی به تو پرداخته ایم جان به کف پای به ره شعله کشان دوش به دوش مشک افشان علم عشق برافراخته ایم جام خورشید بدست دل و از باده نور آنچنانیم که جز راهت و نشناخته ایم خوش بود مژده شادی به شهیدان وطن آتش عاشقی از شعله نیانداخته ایم این شهادتکده جولانگه اغیار مباد که به خون جگر و خشت خطر ساخته ایم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 ◁رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَآ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ▷ ! ما را مایه ڪَمراهی ڪافران قرار مده، و ما را ببخش، اے ما ڪه تو عزیز و حڪیمے!» ♡سوره ممتحنه آیه ۵♡ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ - قمر 9 📖 پیش از ایشان، قوم نوح، بنده‌ی ما (نوح) را تکذیب کردند (و دروغگویش نامیدند) و گفتند: دیوانه‌ای است و (از میان خردمندان) رانده شده است. 💛 تلاوتی زیبا و از شاهکارهای ماندگار، آیات 9 تا 11 سوره مبارکه قمر با صدای استاد مصطفی اسماعیل🎈🤍💚