AUD-20201128-WA0022.mp3
5.79M
استاد محمود سلطانی
"رویکرد هوش متعادل"
عبور از نگرانی ها ٢٣٧
#زندگی_در_شرایط_بحران
❤️✨❤️✨❤️
#تربیت_کودک
کودک تحت هيچ شرايط نبايد از دهان شما يا كسی بشنود كه مظلومه یا دست پاچلختی وگرنه واقعا مظلوم و حتی مظلومتر خواهد شد.
شما بايد شديدا روی ارتقا و بالا رفتن #اعتماد_به_نفس فرزندتان كار كنيد.
نزد مهمان و يا ديگران نگوید بچهمون كمروه، عادی باشید و عادی با او برخورد کنید.
پول مغازه يا تاكسی را بدهید فرزندتان بدهد.
رويش زوم نكنید و با نگاه او را شرمنده نکنید.
❤️✨❤️✨❤️
برای #پیشگیری_از #ویروس کرنا از
ترکیب دم نوش های آویشن پونه مرزنجوش و گل بنفشه روزی دو لیوان با عسل میل کنید
برای تقویت سیستم ایمنی بدن روزی دو قاشق مربا خوری معجون دوسین ناشتا بخورید .
ویتامینCطبیعی زیاد بنوشید
درمان مشکلات مری و معده از قبیل (زخم مری ـ زخم معده ـ نفخ ـ آروغ ـ ترش کردن ـ ورم معده ـ ریفلاکس معده ـ هلیکوپاکتر معده ) :
1یک لیوان عرق نعنا به همراه یک قاشق مرباخوری تخم بارهنگ داخل ظرفی ریخته پس از جوش آمدن ده دقیقه ملایم بجوشد بعد از ولرم شدن با کمی عسل شبها موقع خواب میل شود . طول درمان بسته به نوع بیماری ۴۰ الی ۱۲۰ روز میباشد. لازم به ذکر است در بیماری زخم معده میتوان برای نتیجه سریعتر از یک قاشق غذاخوری تخم بارهنگ استفاده نمود.
توجه: این نسخه در عین سادگی بسیار عالی جواب میدهد امتحان کنید.
توجه : برای نتیجه بهتر و سریعتر در مشکلات معده باید موارد زیر به طور جدی رعایت شود.لازم به ذکر است که بسیاری از مشکلات ناشی از عدم رعایت همین موارد است:
الف) هیچگاه آب یخ ننوشید.(خیلی سرد)
ب) ترک آب بین غذا (بهترین وضعیت نوشیدن آب نیم ساعت قبل از غذا و دو ساعت بعد از آن است.)
ج) کاهش سردیها مخصوصا شبانگاه (ماست ـ شیرـ دوغ ـ نوشابه ـ چایی )
توجه :سعی شود سردیها با مصلحات آن مصرف شود.مثلا: ماست و دوغ با نعنا و کاکوتی ـ شیر با عسل یا خرما ـ ...
درمان اسهال
الف) اگر اسهال معمولی باشد : همان نسخه بالا است فقط بسته به شدت آن باید که هر ۴ الی ۶ ساعت یکبار مصرف گردد تا نتیجه مطلوب بدست آید.
ب )اگر اسهال خونی باشد :
مقداری نبات را ذوب کرده دو الی سه قاشق غذاخوری تخم بارهنگ را داخلش ریخته بعد از یک الی دو دقیقه با آب مخلوط کرده بگذارید تا جوش بیاید پس از ده قیقه جوش خوردن ملایم از آن استفاده نمایید. هر ۶ ساعت یک استکان میل شود.
درمان مشکلات در روده از قبیل (باد روده ـ کولیت روده ـ زخم روده ) :
استفاده از همان نسخه عرق نعنا و بارهنگ فقط با این تفاوت که به جای عرق نعنا از یک لیوان گلاب استفاده گردد.
توجه : اگر مشکلات روده همراه با مشکلاتی از معده باشد در نسخه بالا از نصف لیوان گلاب و نصف لیوان عرق نعنا استفاده میشود.
شربت اکسیر معده بسیار مفید میباشد.اگرفشارخون بالایی دارید.
ازخوردن مواد غذایی خام.میوه خام.ترشی.مرکبات ولیموعمانی خوداری شود.
آبشار زیبای گنجنامه با ۱۲ متر ارتفاع در مسیر صعود به ارتفاعات کوه الوند و در پنج کیلومتری غرب همدان، کنار کتیبههای گنجنامه قرار دارد
https://eitaa.com/zandahlm1357
#ایران #طبیعت
🇮🇷 روستای زیبا و ییلاقی "اسپرز" از توابع سوادکوه مازندران
اینجا ایران
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
مجنون دانا
حضرت ( (حجة الاسلام و المسلمين داودى) ) فرمودند:
حضرت ( (آية الله العظمى حاج آقا مجتبى بهشتى اصفهانى) ) حفظه الله تعالى فرمودند:
من در آن زمان كه نجف بودم هر وقت سر درس مى رفتم وضو مى گرفتم و سر درس با وضو بودم. يك روز حالش را نداشتم كه وضو بگيرم همينطور بى وضو سر درس رفتم.
اتفاقاً شخصى كه معروف به ديوانه بود و لباسهاى مندرس و پاره مى پوشيد گاهى اوقات درس مى آمد و همه او را مجنون مى دانستند و توجهى به او نداشتند، جلوى مرا گرفت و گفت: آشيخ چرا امروز بى وضو سر درس آمدى؟!
من تعجب كردم كه ايشان از كجا دانست من امروز بى وضو سر درس آمده ام.
آن وقت من فهميدم كه انسانها را نبايد به چشم حقارت نگاه كرد شايد آنها از مردان خدا باشند و ما ندانيم.
آن وقت متوجه شدم او از مردان خداست.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و شصت و نهم و بعد لبخندی تحویلم د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حضرت رقیه:
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و هفتادم
با نگاه معصومانهام به چشمان مردانهاش پناه بردم و التماسش کردم: «مجید! تو رو خدا یواشتر! بابا میشنوه!» و نتواستم مانع بیقراری قلب غمزدهام شوم که شیشه بغضم شکست و میان گریه ناله زدم: «مجید! بابام همه زندگیاش رو از دست داده. بابام همه زندگیاش رو به نوریه و خونوادهاش باخته. مجید! دیگه بابام هیچ اختیاری از خودش نداره...» و هر چند نمیتوانستم آنچه از زبان ناپاک برادران نوریه درباره خودم شنیده بودم، برای محرم اسرار دلم بازگو کنم، ولی تا جایی که شرم و حیا اجازه میداد، غمهای قلبم را پیش چشمانش زار زدم که دستِ آخر، از جام زهری که به کامش میریختم، جانش به لب رسید که به چشمان اشکبارم خیره شد و با کلماتی شمرده جواب تمام گلایههایم را داد: «الهه! ما از این خونه میریم!»
از حکم قاطعانهاش، بند دلم پاره شد و با نفسی که به شماره افتاده بود، نجوا کردم: «مجید! این خونه بوی مامانم رو میده...» و نگذاشت جملهام به آخر برسد و با خشمی که بیشتر بوی دلواپسی میداد، بر سرم فریاد کشید: «الهه! این خونه داره تو رو میکُشه! بابا و نوریه دارن تو رو میکُشن! روزی نیس که از دست نوریه زار نزنی! روزی نیس که چهار ستون بدنت از دست نوریه نلرزه! میفهمی داری چه بلایی سرِ خودت و این بچه میاری؟!!!» و بعد مثل اینکه نگاه نحس برادر نوریه پیش چشمانش تکرار شده باشد، دوباره نگاهش از خشم شعله کشید: «اونم خونهای که حالا دیگه کلیدش افتاده دست یه مُشت آدم سگ چشم!!!»
و دلش نیامد بیش از این به جُرم دلبستگی به خانه و خاطرات مادرم، مجازاتم کند که با نگاه عاشقش از چشمان اشکبارم عذرخواهی کرد و با لحن گرم و مهربانش اوج نگرانیاش را نشانم داد: «الهه جان! عزیزم! تو الان باید آرامش داشته باشی! من حاضرم هر کاری بکنم که تو راحت باشی، ولی تو این خونه داری ذره ذره آب میشی! الهه! ما تو این خونه زندانی شدیم! نه حق داریم حرف بزنیم، نه حق داریم فکر کنیم، نه حق داریم به اون چیزهایی که عقیده داریم عمل کنیم! فقط بخاطر اینکه تو این خونه یه دختری زندگی میکنه که شیعه رو کافر میدونه! خُب من شیعه هستم و حقم اینه که مجازات بشم، ولی تو چرا باید بخاطر منِ شیعه اینهمه عذاب بکشی؟ تو که دکتر بهت اونقدر سفارش کرد که نباید استرس داشته باشی، چرا باید همش اضطراب داشته باشی که الان نوریه میفهمه شوهرت شیعهاس و خون به پا میکنه! بخدا بخاطر خودم نمیگم، من تا حالا تحمل کردم، از اینجا به بعدش هم بخاطر گل روی تو تحمل میکنم، ولی من نگران خودتم الهه! بخدا نگران این بچهای هستم که هر روز و هر شب فقط داره گریه تو رو میبینه! به روح پدر و مادرم، فقط بخاطر خودت میگم!»
با سرانگشتانم پرده اشک را از روی چشمانم کنار زدم تا تصویر سیمای همسر مهربانم پیش چشمانم واضح شود و بعد با صدایی که به سختی از لایه سنگین بغض میگذشت، گفتم: «مجید! نوریه اومده که همه این خونه زندگی رو از چنگ بابام دربیاره! اون اومده تو این خونه تا همه هویت مارو ازمون بگیره! اگه منم از این خونه برم، اون صاحب همه این زندگی میشه! همه خاطرات مامانم رو از بین میبره!» که نگاهم کرد و پاسخ این همه تلاش بینتیجهام را با دلسوزی داد: «الهه جان! مگه حالا غیر از اینه؟ این خونه که به اسم باباست، ما هم اینجا مستأجریم، دیگه بود و نبود ما تو این خونه چه فرقی میکنه؟ همین حالا هم هر وقت بابا بخواد، ما رو از این خونه بیرون میکنه، همونجوری که عبدالله رو بیرون کرد.»
از طعم تلخ حقیقتی که از زبانش میشنیدم، دلم به درد آمد. حقیقتی که میدانستم و نمیخواستم باور کنم که ملتمسانه نگاهش کردم و گفتم: «مجید! مگه نمیگی حاضری برای راحتی من، هر کاری بکنی؟ پس اجازه بده تا زمانی که میتونم تو این خونه بمونم! اجازه بده تا وقتی میتونم، تو خونه مامانم بمونم!» از چشمانش میخواندم که چقدر پذیرفتن این خواسته برایش سخت است و باز در مقابل چشمانم قد خم کرد و با مهربانی پاسخ داد: «هر جور تو میخوای الهه جان!» و من هم میخواستم ثابت کنم تا چه اندازه پای عشقش ایستادهام و چقدر از نوریه و مسلک تکفیریاش بیزارم که نگاهش کردم و زیر لب گفتم: «مجید! این کتابها رو بریز دور. نمیدونم اگه اسم خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) توش اومده، بریز تو آب جاری که گناه نداشته باشه. فقط این کتابها رو از این خونه ببر بیرون.
با ما همراه باشید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۲۹ 👋 آنان که در رفاقت و ارتباط موفقند ؛ ۱. هم اهل ثبت و حفظ و به یادآوردن بعضی موا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق_30.mp3
11.29M
#ارتباط_موفق ۳۰
✿ هنر دیدن خوبیها و به زبان آوردن آنها
دقیقا درمقابل هنر ندیدن بدیها و فراموش کردن آنهاست.
🌨هرچه روی کسب هنر اول، بیشتر تمرکز میکنید؛
هنر دوم در شما قویتر میشود.
🚫 چنانچه این هنرها در ما نیست؛ یقین بدانیم دایرهی جذبمان، دایرهای بسیار کوچک خواهد ماند.
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_انوشه
مولا - افتخاری - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
476.9K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
علی مولا، علی یار و علی یاور
علی والا، علی سرّ و علی سرور
در خیبر ز تو چون کنده شد مولا
ز تو لات و هبل افکنده شد مولا
زهر سویی صدای یا علی آمد
ندای لا فتی الّا علی آمد
که هستی تو؟ همان جانآگهِ لشگر-شکاری تو
که هستی تو؟ همان شاهنشه طوفانسواری تو
که هستی تو؟ همان سردار روز خندق و خیبر
که هستی تو؟ همان سالار تیغ ذوالفقاری تو
شب است و خفتهای با جان خود در جای پیغمبر
شب است و گفتهای با چاه خود راز غمی دیگر
تو که هم دشمن بتهایی و هم دشمن بتگر
تو که هم جام دریاهایی و هم ساقی کوثر
#حسین_منزوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
"خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب"
....................