eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل قبور کسی گفته است: روزی به قبرستان رفتم، بهلول را دیدم گفت: اینجا چه می‌کنی؟ گفتم: با مردمی همنشینی می‌کنم که مرا آزار ندهد و اگر از آخرت غافل شوم، آن را به خا طرم آورد و چون غیبت کنم از من غیبت ننماید. https://eitaa.com/zandahlm1357
سؤال👇 سلام وقت به خیر جایز نیست یعنی چی پاسخ👇 سلام علیکم یعنی نباید انجام شود.
سؤال👇 سلام وقتتون بخیر ببخشد من پای چپم رو گچ گرفتم و محل وضو هم داخل گچه میخواستم بیبینم برای نماز چجوری باید وضو بگیرم؟ و برای غسل واجب هم چکار باید بکنم؟ پاسخ👇 سلام علیکم برای وضو سایر اعضا طبق معمول شسته می شود و برای مسح پا به نیت وضو جبیره ای بر روی گچ دست خیس کشیده می شود. در غسل نیز این قسمت را درون پلاستیک کرده سایر اعضا طبق معمول شسته می شود و این قسمت به نیت غسل جبیره ای زیر آب گرفته می شود.
سؤال👇 سلام ببخشید بچم تقریبا توی خواب رفت دستشویی. بعد از اینکه دستشوییش تموم شد و میخواست بیاد بیرون، همسرم میگه: پاش افتاد توی چاه، حالا اینکه چطوری خودشو گرفته خدا میدونه. همسرم برام توضیح نمیده که چطوری بچه توی دستشویی افتاده. میگم حداقل پاشو آب میکشیدی میگه نه لازم نیست پاش وقتی دمپایی پاش بود افتاد توی چاه. حالا تکلیف بنده چی هست؟ ۲- پدر شوهر بنده آب حمام و ظرفشویی رو پای درخت میریزن و داخل حمام گاهی بچه ها دستشوییشون میگیره و نمیتونن کنترل کنن و آدم مجبور میشه که داخل حمام کارشونو انجام بدن. آیا این آبها نجس محسوب میشه؟ پای همه درختها هم نجسه؟ چون شلنگ رو جابجا میکنن آب همه جامیریزه، پس همه جا نجسه؟ ۳- چندروز پیش واکسن بچمو زدیم، بنده دیگه نگاه نکردم ببینم خون هست جای واکسنش یا نه. بعد از تقریبا دویا سه روز لباسشو که عوض کردم پنبه زیر آستین داخل لباس بود. دیدم پنبه یه ذره خونی هست. بنده با دست خیس به آستین لباس و لباسش دست زده بودم چند مرتبه. میخواستم بدونم آیا لباس نجس محسوب میشه؟ آیا جای واکسن نجس هست و باید شسته بشه؟ بنده همین لباس رو داخل ماشین با لباس های دیگه انداختم. دوبار ماشین رو روشن کردم یکبار با یکساعت و یکبار با نیم ساعت. وقتی لباس هارو روی بند پهن میکردم همه لباسها نم داشت غیر از دولباس زیر بچگانه و یک زیرپوش مردانه. میخواستم بدونم آیا این لباسهایی که یه جاشون نم داشت و یه جاشون خشک بود پاک هستند یا خیر؟ پاسخ👇 سلام علیکم 1. تکلیفی ندارید. 2. اگر مقدار این آب جمع شده کر باشد و با این عمل رنگ آن تغییر نکرده باشد، پاک است و در غیر این صورتنجس است. 3. لباس ها پاک است. جای واکسن نجس است و باید تطهیر شود. ماشین لباسشویی لباس هاس نجس را پاک می کند.
سؤال👇 سلام کف اتاقمون پارکته امروز چند قطره جا بجای نجاست چکیده چون فرش پهنه نمیدونم باید چجوری این نجاستارو بر طرفشون بکنم مرجع آیت الله مکارم شیرازی پاسخ👇 سلام علیکم بعد از برطرف کردن عین نجاست اطراف جائیکه نجس شده است پارچه ای را قرار بدهید و یک مرتبه آب قلیل بر آن بریزید و آب ها را جمع کنید(این آب نجس است) برای مرتبه دوم که آب ریخته شود پاک می شود.
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
ای پسر، بدان و آگاه باش هر چند بازرگانی پیشهٔ نیست که آن را صناعتی مطلق توان گفت ولکن چون بحقیقت بنگری رسوم او چون رسوم پیشه‌ورانست و زیرکان گویند که: اصل بازرگانی بر جهل نهاده‌اند و فرع آن بر عقل، چنانک گفته‌اند: لولا الجهال لهلک الرجال، یعنی اگر نه بی‌خردان اندی جهان تباه شدی و مقصودم ازین سخن آنست که: هر که بطمع افزونی از شرق بغرب رود و بکوه و دریا و جان و تن و خواسته در مخاطره نهد، از دزد و صعلوک و حیوان مردم‌خوار و ناایمنی راه باک ندارد و از بهر مردمان نعمت {شرق} بایشان رساند و بمردمان مشرق نعمت غرب برساند ناچاره آبادانی جهان بود و این جز ببازرگانی نباشد و چنین کارهاء مخاطره آن کس کند که چشم خرد دوخته باشد و بازرگان دو گونه است و هر دو مخاطره است: یکی معامله و یکی مسافره، معامله مقیمان را بود که متاع کاسد بطمع افزونی بخرند و این مخاطره بر مال بود و دلیر و بیش‌بین و مردی باید که او را دل دهد تا چیز کاسد بخرد، بر امید افزونی و مسافر را گفتم که کدامست؛ بر هر دو روی باید که بازرگان دلیر باشد و بی‌باک بر مال و با دلیری باید که با امانت و دیانت باشد و از بهر سود خویش زیان مردمان نخواهد و بطمع سود خویش سرزنش خلق نجوید و معامله با آن کس کند که زبردست او بود و اگر با بزرگتر از خود کند با کسی کند که دیانت و امانت و مروت دارد و از مردم فریبنده بپرهیزد و با مردمی که در متاع بصارت ندارد معامله نکند، تا از درکوب ایمن بود و با مردم تنگ بضاعت و سفیه معامله نکند و اگر بکند طمع از سود ببرد تا دوستی تباه نگردد، چه بسیار دوستی بسبب اندک‌مایه سود زیان تباه شدست و بر طمع بیشی بنسیه معاملت نکند که بسیار بیشی بود که کمی بار آرد و خرد انگارش بزرگ زیان باشد، {چنانکه من گویم، رباعی: گفتم که اگر دور شوم من ز برش دیگر نکشد مگر دلم دردسرش تا گشتم دور دورم از خواب و خورش بسیار زیان باشد اندک نگرش} و در اسراف است تا از تصرف بباید از سود مال بتوان خورد، از مایه نباید خوردن، که بزرگترین زیانی بازرگان را از مایه خوردن است و بهترین متاعی آن را دان که برطل و ثمن بخرند و بدرم سنگ فروشند و بدترین متاعی بخلاف این دان و از خریدن غله بامید سود بپرهیز، که غله فروش مادام بد بود و بد نیت باشد و تمام‌ترین دیانتی آنست که بر خرید دروغ نگوید، که کافر و مسلمان را بر خریده دروغ گفتن ناپسند بود، چنانک من در آن دو بیتی گویم، بیت: ای در دل من فکنده عشق تو فروغ بر گردن من نهاده تیمار تو یوغ عشق تو بجان و دل خریدستم من دانی بخریده بر نگویند دروغ باید که بیع ناکرده هیچ چیز از دست ندهد و در معامله شرم ندارد، که زیرکان گفته‌اند که: شرم روزی را بکاهد و محابا کردن از بیشی عادت نکند ولیکن بی‌مروتی نیز طریقت نکند، که متصرفان این صناعت گفته‌اند که: اصل بازرگانی تصرفست و مروت، نی تصرف مال نگاه دارد و مروت جاه؟ چنانک در حکایت شنیدم: حکایت: شنودم که روزی بازرگانی بود، بر در دوکان بیاعی هزار دینار معامله کرد. چون معامله بپایان رسید میان بازرگان و بیاع بحساب قراضهٔ زر خلاف شد؛ بیاع گفت: ترا بر من دیناری زرست. بازرگان گفت: دیناری و قراضهٔ است. بدین حساب اندر از نماز بامداد تا نماز پیشین سخن رفت و بازرگان صداع می‌نمود و فریاد همی‌کرد و از قول خود بهیچ گونه باز نمی‌گشت، تا بیاع دلتنگ شد و دیناری و قراضهٔ ببازرگان داد، بازرگان بستاند و برفت؛ هر که آن میدید مرد بازرگان را ملامت میکرد؛ شاگرد بیاع از پس بازرگان برفت و گفت: ای خواجه، شاگردانه بده. بازرگان آن دینار و قراضه بدو داد. کودک بازگشت. بیاع گفت: ای حرامزاده مردی از بامداد تا نماز پیشین از بهر طسوجی می‌دیدی که چه میکرد، در میان جماعتی و شرم نمی‌داشت، تو طمع کردی که ترا چیزی دهد؟ کودک زر باستاد نمود، مرد عاجز گشت، با خود گفت: سبحان الله! این کودک خوب روی نیست و سخت خرد است، برو ظنی نمی‌توان برد بخطا، این مرد بدین بخیلی چرا کرد این چنین سخا. بیاع بر اثر بازرگان برفت و گفت: یا شیخ، چیزی عجب دیدم از تو، یک روز میان قومی مرا در صداع تسوی زر تا نماز پیشین برنجانیدی و آنگاه جمله بشاگرد من بخشیدی، آن صداع چه بود و این سخاوت چیست؟ مرد گفت: ای خواجه، از من عجب مدار که من مرد بازرگانم و در شرط بازرگانی چنانست که در وقت بیع و شری و تصرف اگر بیک درم مغبون گردم چنان بود که نیمهٔ عمر مغبون بوده باشم و در وقت مروت اگر از کسی بی‌مروتی آید چنان بود که بر ناپاکی اصل خویش گواهی داده باشم، پس من نه مغبونی عمر خواهم و {نه} ناپاکی اصل. و........... https://eitaa.com/zandahlm1357
عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار زاده شده به سال ۴۱۲ هجری قمری و درگذشته به سال ۴۸۰ هجری قمری (در سن ۶۸ سالگی) از امرای آل زیار است. کتاب نصیحت‌نامهٔ او که به خاطر لقب دیگر او (قابوس دوم) به قابوس‌نامه مشهور است خطاب و برای فرزندش گیلانشاه نوشته شده است. او در هنگام تدوین این کتاب ۶۳ سال داشته است. سبک نگارش کتاب نثر مُرسَل یا همان نثر ساده و بی‌پیرایه معمولِ قرن‌های چهارم و پنجم هجری قمری به سبک بلعمی و بیهقی است. قابوس‌نامه از روی تصحیح شادروان سعید نفیسی و به همت خانم کیانا زرکوب در گنجور در دسترس قرار گرفته است. قابوس‌نامه https://eitaa.com/zandahlm1357