#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيام تشكر و تجليل از آحاد مردم، به خاطر شركت گسترده در انتخابات رياست جمهورى و همه پرسى قان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام تشكر از حجةالاسلام والمسلمين حاج سيّد احمد خمينى به مناسبت برگزارى مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى
پيام تشكر از حجةالاسلام والمسلمين حاج سيّد احمد خميني به مناسبت برگزاري مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري بسمه تعالي جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيّد احمد خميني (دامت تأييداته) مراسم تنفيذ رياست جمهوري امروز در حسينيه ي مطهر جماران كه از شكوه معنويت و جلوه ي صفا و صميميتي ويژه برخوردار بود، اين جانب را موظف ميسازد كه از جناب عالي به عنوان يادگار يگانه و عزيز امام فقيد و يار و ياور صميمي و هميشگي آن بزرگوار صميمانه تشكر كنم. بيت شريف و كريم آن رهبر و پير مراد ملت ايران، اكنون نيز مانند هميشه مركز و ملجأ دلها و عشقها و اميدهاست و همواره چنين خواهد بود ان شاءاللَّه. اين جانب،
جلوههاي حضور معنوي امام و مقتداي فقيدمان را امروز بوضوح احساس ميكردم. اين توفيق بزرگ، مرهون تلاش خالصانه جناب عالي است كه شمع آن شبستان محبتيد. بار ديگر از شما و ديگر عزيزان آن بيت معظّم سپاسگزاري ميكنم. سيّد علي خامنه اي - ۱۲/۰۵/۶۸
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
چشم هايش پُرِ از اشك شد...
چشم هايش پُرِ از اشك شد... دو هفته پيش شهيد كاظمي پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: يكي اين كه دعا كنيد من روسفيد بشوم، دوم اين كه دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها كه اين روزگارهاي مهم را گذرانديد، نبايد بميريد؛ شماها همه تان بايد شهيد شويد؛ وليكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزي كه خبر شهادت صياد را به من دادند، من گفتم صياد، شايسته ي شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد. وقتي اين جمله را گفتم، چشمهاي شهيد كاظمي پُرِ اشك شد، گفت: ان شاءاللَّه خبر من را هم به تان بدهند!
فاصله ي بين مرگ و زندگي، فاصله ي بسيار كوتاهي است؛ يك لحظه است. ما سرگرم زندگي هستيم و غافليم از حركتي كه همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات ميكنند؛ هر كسي يك طور؛ بعضيها واقعاً روسفيد خدا را ملاقات ميكنند، كه احمد كاظمي و اين برادران حتماً از اين قبيل بودند؛ اينها زحمت كشيده بودند.
ما بايد سعي مان اين باشد كه روسفيد خدا را ملاقات كنيم؛ چون از حالا تا يك لحظه ي ديگر، اصلاً نمي دانيم كه ما از اين مرز عبور خواهيم كرد يا نه؛ احتمال دارد همين يك ساعت ديگر يا يك روز ديگر نوبتِ به ما برسد كه از اين مرز عبور كنيم. از خدا بخواهيم كه مرگ ما مرگي باشد كه خود آن مرگ هم ان شاءاللَّه مايه ي روسفيدي ما باشد.
ان شاءاللَّه خدا شماها را حفظ كند.
بيانات رهبر معظم
انقلاب اسلامي در مراسم تشييع پيكرهاي فرماندهان سپاه ۲۱/۱۰/۱۳۸۴
https://eitaa.com/zandahlm1357
﷽
#آیه_گرافی🔍
#سرویس_قرآنــــــــے 🦋
💌 قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا
📿بگو :هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته به ما نخواهد رسید
🌸 سوره توبه آیه ۵۱
------------------------------------------------------------
خدا وقتی نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد
و تا وقتی نخواهد برگی از کاجی نمی افتد
و باغی از هجوم داس ها پر پر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد میشود وقتی نخواهد نه
گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤تلاوت زیبای استاد طنطاوی
🌻سوره فاطر
🌿آیات 15 تا 30
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: به روايت مسعودى و مقريزى، ابراهيم بن مهاجر بجلى، يكى از هواخواهان عباسيان، درباره امراى بنى
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اين مطالب روشنگر معناى سخنانى است كه از حضرت على و ديگر امامان پاك ما وارد شده و گفته اند ما كسانى هستيم كه ميراث رسول خدا را در نزد خود داريم، و مقصودشان ميراث خاصّى است كه خدا برخى را بدان ويژگى بخشيده، يعنى ميراث علم چنان كه خدا مى فرمايد: « سپس كتاب را به ارث به بندگان برگزيده خود داديم. ». ابوبكر نيز در برابر فاطمه سلام اللَّه عليها اعتراف كرده بود كه پيامبران علم خود را به اشخاص معيّنى همچون ميراث منتقل مى كنند. در هر صورت على عليه السلام شديداً منكر آن بود كه خلافت برمبناى قرابت و مصاحبت با پيغمبر به كسى برسد. در نهج البلاغه چنين آمد: « شگفتا! آيا خليفه بودن به مصاحبه و يا خويشى نَسَبى است؟!! ».
اين كه آنان استحقاق خلافت را با خويشاوندى توجيه مى كردند، حربه استدلالى به مخالفانشان نيز مى دادند، البته از باب « بر آنان لازم بشمريد هر چه را كه خود بر خويشتن لازم شمرده اند ». چه روى همين اصل، وقتى على رابه زور نزد ابوبكر بردند تا با او بيعت
كند، فرمود: «. دليل شما عليه ايشان (يعنى انصار) آن بود كه شما خويشاوند پيغمبريد. اكنون من نيز همين گونه عليه شما استدلال مى كنم ومى گويم كه به همين دليل من بر شما به خلافت سزاوارترم.!؟ (الامامة و السياسه، جلد ۱، ص ۱۸). على عليه السلام در خطبه هايى كه از وى باقى مانده باز به اين مطلب اشاره كرده است كه آنها را در نهج البلاغه مطالعه كنيد.
يا ابن وصف، برخى به شيعه چنين نسبت داده اند كه اينان معتقدند خلافت بر محور قرابت با پيغمبر دور مى زدند، مانند احمد امين مصرى (در ضحى الاسلام، جلد ۳، ص ۲۶۱، ۳۰۰، ۲۲۲ و ۲۳۵)، سعد محمّد حسن (در المهديّة فى الاسلام، ص ۵) و خضرى (در محاضراتش، جلد ۱، ص ۱۶۶). در حالى كه احمد امين در همان كتاب و در التّحديد ص ۲۰۸ و ۲۱۲ اعتراف كرده كه شيعه درباره خليفه پس از پيامبر به نصّ (يعنى معرّفى شخص خليفه توسّط پيامبر) استدلال مى كنند. خضرى نيز نظير چنين اعترافى را دارد.
اتّهام مزبور به شيعه بسيار عجيب است به ويژه آن كه برخى از اينان خود به حقيقت نيز اعتراف كرده اند. شيعه با صراحت و بدون هيچ ابهامى اعتقاد خود را بيان داشته كه خويشاوندى نَسَبى به تنهايى از عوامل شايستگى براى خلافت به شمار نمى رود، بلكه بايد پيغمبر خود تصريح كند كه چه كسى
شايستگى و استعداد ذاتى را براى اين مقام دارد......
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......:
داروغه
يكي از طلاب علوم دينيه مشهد مقدس بر اثر فشار زندگي و تهي دستي و فقر و پريشاني با خود قرار گذاشت كه روزهاي پنجشنبه و جمعه كه درسها تعطيل است بدنبال گل كاري و مزدوري رود و از مزد و اجرت اين دو روز مخارج ايام هفته را بگذراند و مشغول تحصيل باشد.
بعد از تصميم شروع بكار نمود. تا وقتي كه حسين اسماعيل خان،
داروغه شهر مشهد كه مردي بي باك و ستمگر و سفاكي بود خانه اش نياز به بنائي پيدا كرد اتفاقا روز پنجشنبه آن طلبه را به مزدوري به خانه حسين داروغه بر سر كار بردند و تا غروب مشغول كار بود در اين اثنا خود حسين داروغه جهت سركشي منزلش آمد ديد كه اين طلبه بهتر از همه آنها كار ميكند از احوال و اوضاعش پرسش نمود احوالش را گفتند.
بعد از اتمام كار درخواست مزد نمود گفت فردا جمعه هم بيا يكباره مزد دو روزت را ميپردازيم لذا آن طلبه آن روز را با دست خالي رفت روز ديگر كه جمعه بود آمد و مشغول كار شد لكن چون آخر روز شد، مزد خود را خواست. حسين داروغه بجاي احسان و مزد فحش بسياري به آن بيچاره داد و پس از بدگوئي او را از خانه و عمارت خود بيرون كرد و آن طلبه با دلِ پردرد و سوزناك و افسرده خاطر و با دست تهي بيرون رفت و بهر سختي كه بود امر خود را گذرانيد.
مدتي از اين ماجرا گذشت حسين داروغه يك نفر از اوباش را چوب زيادي زد و او هم ناراحت و كينه داروغه را بدل گرفته و به تلافي كار برآمد.
چند روز گذشت حكومت مشهد خواست بحرم مطهر مشرف شود داروغه در خدمت او تا كفشداري مسجد گوهرشاد آمد. ناگهان آن شخص چوب خورده از كمين بيرون آمد و خنجر را با تمام قوت بر پشت داروغه زد و داروغه افتاد و بخون خود غلطان شد و بعد از دو سه ساعت مُرد.
آنگاه او را تجهيز كرده و در صحن
كهنه در جلوي ايوان عباسي دفن كردند و رفتند.
بعد از اين واقعه طلبه اي كه براي داروغه كار كرده بود در خواب ديد كه صداي هياهوي بسياري از طرف بست پائين خيابان بلند است و چون نگاه كرد ديد سيد جليل القدري نوراني وارد صحن شد و پشت سر آن بزرگوار ملائكههاي غلاظ و شداد با آلات و اسباب عذاب از قبيل زنجير و … آمدند و تا مقابل ايوان عباسي ايستادند و منتظر دستور آن بزرگوار شدند.
آنگاه آن سيد بزرگوار با عصائي كه در دست داشت اشاره به قبري فرمود. و فرمود كه اين است. به مجرد اينكه فرمود اين است آن ملائك قبر را شكافته و از آن زنجيرها كه در دست داشتند با قلابها ميان قبر انداختند و مردي را بيرون كشيدند و زنجير به گردنش گذاشتند.
آنوقت آن سيد جليل روانه شد و ملائكه آن مرد را بزور ميكشيدند كه از همان طرف بست پائين خيابان ببرند.
آن مرد متصل فرياد ميزد يا امام رضا مرا بردند به فريادم برس. يا امام رضا مرا بردند به فريادم برس.
چون من نزديك رفتم ديدم او همان حسين اسماعيل داروغه است كه مرا اذيت كرده و حقوق مرا نداده. چون زير طاق در صحن كه بالاي آن نقاره خانه است رسيدند حسين داروغه يقين كرد الان او را از صحن خارج ميكنند.
با صداي بلند فرياد زد: آقا يا امام رضا مرا بردند.
در اين حال ديدم سيد جليل القدري از ميان ايوان طلا صدا زد اي جد بزرگوار او را به من ببخشيد. آن بزرگوار به ملائكه فرمود زنجير از گردنش برداريد پس او را
رها كردند و رفتند.
ناگاه ديدم صحن پُر از جمعيت شد و حسين داروغه بعجله مثل مرغي كه پر وبال داشته باشد خودش را مقابل ايوان طلا برابر آن سيد جليل رسانيد و اظهار تشكر كرد پس حضرت رضا (ع) به آن جماعت بسيار فرمود براي چه اينجا جمع شده ايد؟
گفتند ما طلب كاران حسين هستيم آمده ايم كه حقوق خود را از او مطالبه كنيم. آن حضرت به خدام امر فرمود تا صندوق بسيار بزرگي حاضر كردند و در نزد آن بزرگوار و سرور نهادند. سپس آن حضرت از هر يك از طلب كارها سؤال ميفرمود كه طلب تو از حسين چقدر است؟
او هم مقدارش را ميگفت و امام (ع) دست مبارك در آن صندوق ميكرد و به همان مقدار پول سفيد دو قراني بيرون آورده و به او عنايت ميفرمود. و آن شخص پول را ميگرفت و از
صحن ميرفت تا بسياري از طلب كاران طلب خود را گرفته و رفتند.
من خواستم نزديك روم و مطالبه حق خود را بنمايم حضرت رضا (ع) با دست خود اشاره فرمود كه صبر كن و عجله منما لذا من صبر كردم تا صحن خلوت شد سپس آن بزرگوار فرمود نزديك بيا.
نزديك رفتم آن حضرت دست مبارك خود را در آن صندوق برده و يك عدد دو قراني سفيد در دستم گذاشت.
ناگهان از خواب بيدار شدم در حاليكه ديدم آن دو قراني در دست من است خداي را شكر كردم و فرداي آن شب پول را خورده كردم و تا مدتي از آن پول خورد گذران مينمودم و امر و معيشت خود را ميگذرانيدم تا وقتي كه اين
خواب خود را به بعضي از دوستان خود گفتم بعد از آن پول خوردهها تمام شد و بركت الهي از بين رفت و من پشيمان شدم از آنكه خواب خود را گفته بودم. [۶۴].
در حشر اگر لطف تو خيزد بشفاعت
بسيار بجويند و گنه كار نباشد
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 منظور و مفهوم اینکه "ظهور نزدیک است" چیه؟ الان چگونه اثبات میشه که ظهور نزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
واقعا و مشخصا دليل و لزوم ظهور چيست؟ اين بزرگوار ميخواهند ظهور كنند كه چه كاری انجام دهند؟ اين ظهور و اين داستانها آيا مخالف و متعارض با مشيت و نظام الهی نيست؟ و اينكه چرا در طول تاريخ شيعه، مدام افرادی بعنوان مهدی انتخاب ميشدند؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
💠دلیل و لزوم ظهور چی هست.. من با آیه و روایت کاری ندارم، حکومت های متعددی از ابتدای بشر (اصلا دین را کار ندارم کلیت را دارم می گویم) آمدند و حکمرانی مردم را به دست گرفتند بعضی هایشان خوب بودند، بعضی هایشان بد بودند، بعضی ها خیلی خیلی بد بودند، بعضی ها یک مقدار بد بودند، بعضی ها خیلی خیلی خوب بودند، بعضی ها یک مقدار خوب بودند، به هر حالا تلرانس داشت بالا و پایین داشت، اما هیچ کدام نتوانستند مردم را به آن سر منزل هدایت و سر منزل آسایش و راحتی برسانند، چه مادی چه معنوی.
👌🏻یقینا حرف بنده را می پذیرید ما علاوه بر راحتی مادی راحتی معنوی هم می خواهیم. چون انسانها به معنویت هم نیاز دارند. امروزه چرا عرفان های دروغین و مدعیان دروغین زیاد شدند؟ چون دارند از این حس معنویت خواهی مردم سوء استفاده می کنند. دیگر مردم از زندگی ماشینی خسته شدند معرفت و معنویت هم می خواهند. کدام حکومت است که بلاخره مردم را می خواهد به این رفاه برساند؟
💠 در زمانی ائمه بزرگوار و پیغمبـران بزرگوار به حکومت رسیدن اما مردم همراهی نکردند و آن عزیزان نتوانستند حکومت الهی واقعی را انجام بدهند. نه اینکه خدای ناکرده بی عرضه باشند، نه! تلاش کردند ولی خُب همراهی مردم هم نیاز بود، نشد. الان هم همین است (معاصر) امپریالیسم، کمونیسم یک زمانی خیلی سرو صدا کرد با آمدن لنین و افکار مارکسیسم و بعدش هم افکار هگل و امثال دیگر.. خیلی در جامعه سر و صدا کردند، ولی خُب توانستند؟ نه. پس این بشر آخرش چه کاری بکند؟ آخرش چه کاری بکنیم؟ این حالت سیاه زندگی تا آخر باشد؟ نمی شود که!
👈🏻پس باید حکومتی بیاید تا ما را به آن هدایت اصلی، به آن رفاه معنوی و مادی کامل برساند، درست است یانه؟ خُب این چه حکومتی است؟ ما می گوییم حکومت امام زمان (عج) است. پس این ظهور برای این است که مردم را هم به رشد معنوی برسانند و هم به رشد مادی. امام زمان میخواهد کاری را انجام بدهد که بقیه نتوانستند، به همین خاطر می گوییم به یاری مردم هم نیاز است. کاری را انجام بدهد امام که بقیه نتوانستند یعنی مردم را هم به رفاه مادی برساند هم به رفاه معنوی.
💠بعد گفتید ظهور و داستان ها مخالف و متعارض با معشیت الهی نیست؟ نه. مگر خدا حکیم نیست خدای حکیم یقینا باید حکومت مصلحان و صالحان را در کره زمین برقرار بکند والا می شود عین بی عدالتی و ظلم. خُب حکومت صالحان کی هست؟ کی قرار هست صالحان به حکومت برسد و جهان رنگ آسایش را ببیند؟ حکومت امام زمان (عج). پس چرا مخالف... اتفاقا خیلی هم موافق هست.. آیه قرآن است «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» دین اسلام همه جهان را می گیرد. کی قرار است دین اسلام همه جهان را بگیرد؟
👈🏻در طول تاریخ شیعه می گویید مدام افرادی به عنوان مهدی انتخاب می شدند، نه اینکه مردم اینها را انتخاب می کردند، یک عده به عنوان مهدی های دروغین ظهور می کردند. چرا؟ چون می دانستند مهدویت چه گوهر نابی است، و هر چیز نابی یقینا بلدیجاتی هم دارد. یقینا دشمن هم دارد! آمدند سوء استفاده کنند.. اتفاقا چون مهدویت گوهر ناب و اصیلی است بدلیجاتی هم دارد.
هیچ وقت کسی نمیرود از آلومینیم بدل نمی سازد، از طلا می روند بدل می سازند که ارزشمند است. مهدویت هم همچنین است چون ارزشمند هست و با ارزش هست یک عده آمدند در طول تاریخ خودشان را به عنوان مهدی های دروغین جا زدند که مثلا بیایند جای امام زمان (عج) را بگیرند، دلیل اصلی این است.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای خیر
👤دکتر الهی قمشه ای
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
بندگی خدا در تفسیر آیه: وَ سَخَّرَ لَکُمْ مٰا فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا