فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسیرِ زیبای قطار از بالای آبشار سزار در شهرستان دورود، لرستان😍👌
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: شرح حال عارف سالک، عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی قدس سره الشیخ العالم العامل ال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مرحوم ملا علی اکبر فرزند دلبند را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود به تهجد و عبادت میپرداخته، بیدار و او را با نماز و دعا و راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا میساخته است و از هفت سالگی او را تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق قرار داده است.
پدر بزرگوارم مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نقل فرمود: بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود، به اتفاق پدرم، به خدمت استادم حاجی محمد صادق، مشرف شدم. در این اثناء کسی نباتی را برای تبرک به دست حاجی داد. استاد نبات را تبرک و به صاحبش رد فرمود و مقداری خرده نبات که کف دستش مانده بود، به من داد و فرمود بخور، [۱] من بیدرنگ خوردم. پدرم عرض کرد: حسنعلی روزه بود. حاجی به من فرمود: مگر نمی دانستی که روزهات با خوردن نبات باطل میگردد. عرض کردم: آری، فرمود: پس چرا خوردی؟ عرضه داشتم: اطاعت امر شما را کردم. استاد دست مبارک خود را بر شانه من زد و فرمود: با این اطاعت بهر کجا که باید میرسیدی رسیدی.
خلاصه، پدرم از همان زمان، زیر نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و
نوافل شب و عبادات پرداخت و تا یازده سالگی، که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پیوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود و از آن پس نیز روح بزرگ آن مرحوم همیشه مراقب احوال او بود و در مواقع لزوم او را مدد و ارشاد میفرمود. پدرم میفرمود: هر زمان که به هدایت و ارشادی نیاز مند میشدم، حالتی شبه خواب بر من عارض میگشت و در آن حال، روح آن مرد بزرگ به امداد و ارشادم میشتافت و از من رفع مشکل میفرمود. از جمله پس از فوت مرحوم حاجی، شخصی به من اصرار میکرد که نزد مرشد زنده برویم و از ارشاد او بهره مند شویم. به دنبال اصرار او بود که حالتی شبیه خواب بر من عارض شد و در آن حال مرحوم حاجی را دیدم که آمدند و دست به شانههای من زدند و فرمودند: هر کس مثل ما آب زندگانی خورد، از برای او مرگ نیست، تو کجا میخواهی بروی؟ «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون». [۱] و سخن معجز اثر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مؤید همین معنی است که فرمود: «الا ان اولیاء الله لایموتون بل ینقلون من دار الی دار» «با خبر باش که اولیاء خدا را مرگ نیست بلکه از خانه ای به خانه دیگر نقل مکان میکنند. » هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدة عالم دوام ما
مرحوم حاج شیخ حسنعلی، قدس سره، از دوازده تا پانزده سالگی، تمام سال، شبها را تا صبح بیدار میماندند و روزها همه روز، بجز ایام محرمه، با ترک حیوانی روزه میگرفتند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر ماه را صائم و روزه دار بودند و شبها تا به صبح نمی آرمیدند.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
----------
[۱]: ١- باید توجه داشت که روزه ایشان بعلت صغر سن مستحبی بوده است والا هیچ مرشد بر حقی امر به ترک واجب نمیکند.
[۱]: ١- قرآن کریم، سورة آل عمران، آیه ۱۹۹
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#لالایی_خدا ۲٤۷ #سوره_نساء آیه ۳ #محسن_عباسی_ولدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قسمت بیست و یک: ناگهان سکوت کرد... تا به حال، نگاهِ پر آه دیده اید؟؟ من دیدم، درست در مردمک چشمهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت بیست و دو:
دستم را از میان انگشتان گرم عثمان بیرون کشیدم و به سرعت به دنبال صوفی دویدم...
و صدای عثمان که میگفت:(مراقب باش صبر کن خودم برمیگردونمش..)
اما نمیشد...صوفی مثل من بود..و این مسلمانِ ترسو ما را درک نمیکرد...
چقدر تند گام برمیداشت:(صوفی.. صوفی.. وایستا.. )دستش را کشیدم..
عصبی فریاد زد:(چی میخواین از جون من.. دیگه چیزی ندارم.. نگام کن.. منم و این یه دست لباس..)
دلم به حالش سوخت...مردن دفن شدن در خاک نیست،همین که چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، یعنی مردی.. صوفی چقدر شبیه من بود..اسلام و خدایش، او را هم به غارت برد..و بیچاره چهل دزده بغداد که جورِ خدای مسلمانان را هم میکشیدند در بدنامی..
(صوفی..وقتی داشتن خوشبختی رو تقسیم میکرد، خدای این مسلمونا منو سرگرم بازیش کرد..
منم عین تو با یه تلنگر پودر میشم.. میبینی؟! عین هم هستیم...هر دو زخم خورده از یک چیز.. فقط بمون، خواهش میکنم..)
چقدر یخ داشت چشمانش:(تو مگه مثه داداشت یا این مردک عثمان، مسلمون نیستی؟؟)
سر تکان دادم:( نه.. نیستم..هیچ وقت نبودم..من طوفانِ بدون خدا رو به آرامشِ با خدا ترجیح میدم..)
خندید،بلند...(چقدر مثله دانیال حرف میزنی..خواهرو برادر خوب بلدین با کلمات،آدمو خام کنید..)
راست میگفت، دانیال خیلی ماهرانه کلمات را به بازی میگرفت، درست مثله زندگی من و صوفی...
پس واقعا او را دیده بود...
با هم برگشتیم به همان کافه ومیز...
عثمان سرش پایین و فکرش مشغول! این را از متوجه نشدنِ حضورم در کنارش فهمیدم.
هر دو روی صندلی های چوبی و قهوه ایمان نشستیم. و عثمان با تعجب سر بلند کرد...
عذرخواهی، از صوفی انتظارِ عجیب و دور از ذهنی بود...پس بی حرف از جایش بلند شد و فنجان ها را جمع کرد: (براتون قهوه میارم..)
نگاهش کردم.صورت جذابی داشت این مسلمانِ ترسو. چرا تا به حال متوجه نشده بودم؟ ذهنِ درگیرش را از چشمانش خواندم و او رفت.
صوفی صدایش را جمع کرد و به سمتم خم شد:( دوستت داره؟؟) و من ماندم حیران که درباره چه کسی حرف میزند...
(عثمانو میگم.. نگو نفهمیدی، چون باور نمیکنم..)
نگاهش کردم:(خب من دوستشم..) اما من هیچ وقت دوستانم را دوست نداشتم.
صاف نشست و ابرویی بالا انداخته (هه.به دانیال نمیخورد خواهری به سادگی تو داشته باشه...فکر میکنی واسه چی منو از اونور دنیا کشونده اینجا...فقط چون دوستشی؟؟)
او چه میگفت؟؟؟؟؟؟؟
ادامه دارد......
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 5 ❇️ 90 جلسه در ماههای #رجب #شعبان و #رمضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 30.mp3
3.05M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 6
❇️ 90 جلسه
@shervamusiqiirani-7 - تصنیفِ با من - رِنگ خراسانی.mp3
5.74M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
پریشان کن سر زلف سیاهت شانه اش بامن
سیه زنجیر گیسو باز کن دیوانه اش با من
که می گوید که می نتوان زدن بی جام و پیمانه
شراب از لعل گلگونت بده پیمانه اش با من
مگر نشنیده ای گنجینه در ویرانه دارد جای
عیان کن گنج حسنت ای پری ویرانه اش با من
زسوزعشق لیلی درجهان مجنون شد افسانه
تو مجنونم بکن در عشق خود افسانه اش بامن
بگفتم صیدکردی مرغ دل نیکو نگهدارش
سر زلفش نشانم داد و گفتا لانه اش با من
زِ ترک می اگر رنجید از من پیر میخانه
نمودم توبه زین پس رونق میخانه اش با من
پی صید دل ان بلبل دستان سرا حامد
به گلزار از غزل دامی بگستردانه اش با من
#حمید_تقوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۶۶. این امر (فرج) تحقق نمی پذیرد، تا اینکه هریک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند. کمال الدین
۱۶۷. خوشا به حال شیعیان ما! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان ولایت ما تمسک میجویند. کمال الدین
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #حضرت_خدیجه
📽 عظمت مقام #ام_المومنین حضرت #خدیجه_کبری سلام الله علیها
🔊 #استاد_علوی_تهرانی
💥ببینید و انتشار دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰درس بزرگ زندگی خدیجه کبری سلام الله علیها
#استاد_عالی🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
💠زیارت نامه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها▪️
🔹السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
🔸سلام بر تو ای مادر مؤمنان، سلام بر تو ای همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو ای مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو ای نخست بانوی مؤمن، سلام بر تو ای آن که دارائیش را در راه پیروزی اسلام و یاری سرور انبیا هزینه کرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو ای آن که بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خدای بزرگ را به او ابلاغ کرد، این فضل الهی گوارایت باد و سلام و رحمت و برکاتش بر تو باد.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
https://eitaa.com/zandahlm1357