eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت حمزه (ع) در سال دوم یا ششم بعثت پس از آنکه پیامبر (ص) دعوت خود را آشکار کرد به اسلام روی آورد و مسلمان شد؛ مسلمان شدن حضرت حمزه (ع) در گرویدن خویشاوندان ایشان به اسلام موثر بود و آن حضرت قبل از مسلمان شدن ابوذر اسلام آورد.  روزی ابوجهل نزدیک کوه صفا به پیامبر (ص) برخورد و سخنانی ناشایست به آن حضرت (ص) گفت. پیامبر (ص) به او پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. کمی بعد از آن ماجرا حضرت حمزه (ع) از شکار به مکه بازگشت. عادت حمزه چنان بود که، چون از شکار برمی گشت، کعبه را طواف می‌کرد، سپس به انجمن‌های قریش می‌رفت و با آنان سخن می‌گفت. قریش حضرت حمزه (ع) را به دلیل جوانمردی هایش خیلی دوست داشتند؛ این بار نیز آن حضرت (ع) به عادت همیشگی به دیدن آن‌ها رفت، آن کنیز نزد حضرت حمزه (ع) رفت و گفت:نبودی ببینی ابوجهل به برادرزاده‌ات چه گفت؟!  حضرت حمزه (ع) به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در مسجدالحرام در میان مردم نشسته است، کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید، چنان که سر او زخمی بزرگ برداشت. سپس گفت: تو محمد را دشنام می‌دهی، مگر نمی‌دانی من به دین او درآمده‌ام. هر چه او بگوید من هم می‌گویم. بنی مخزوم خواستند به یاری ابوجهل برخیزند، لکن وی گفت: حضرت حمزه (ع) را رها کنید، چون من به برادرزاده او دشنام‌های ناخوشایند داده‌ام. این پیشامد سبب شد که حضرت حمزه (ع) مسلمان شود. از آن پس، قریش، چون دیدند پیامبر (ص) پشتیبانی قوی مانند حضرت حمزه (ع) دارد و ایشان را از آسیب آنان نگاه خواهد داشت، کمتر معترض شدند.  براساس روایتی از امام سجاد (ع)، عامل اسلام آوردن حضرت حمزه (ع)، غیرت او در ماجرایی بود که مشرکان بچه‌دان شتری را روی سر پیامبر (ص) انداختند. [۱۹]با این حال، برخی از محققان معتقدند اسلام آوردن حضرت حمزه (ع) از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است. حضرت حمزه (ع) چگونه به شهادت رسید؟ حضرت حمزه (ع) به روایتی در روز شنبه ۷ شوال یا ۱۵ شوال سال سوم هجری قمری در جنگ احد به دست وحشی بن حرب غلام حبشی دختر حارث بن عامر بن نوفل یا غلام جبیر بن مطعم به شهادت رسید؛ طبق روایتی، دختر حارث با وعده آزادی وحشی، از او خواست به انتقام پدرش که درغزوه بدر کشته شده بود، حضرت محمد (ص)، حمزه یا علی (ع) را بکشد؛ بنا بر روایت دیگر، جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش، طعیمه بن عدی که در بدر کشته شده بود، به وحشی وعده آزادی داد؛ اما گفته شده است که انگیزه هند دختر عتبه و زن ابوسفیان، برای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر، برادر و عمویش در جنگ بدر، بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقل‌ها، از ابتدا هند با وعده مال، وحشی را به این کار ترغیب کرد.  به روایتی، هند برای خوردن جگر حضرت حمزه (ع) نذر کرده بود؛ وحشی ابتدا قول کشتن حضرت علی (ع) را داد، اما در میدان، حضرت حمزه (ع) را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حضرت حمزه (ع) آمد و او را مثله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آن‌ها را با جگر حمزه به مکه برد؛ گفته شده است معاویه بن مغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.  از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه آمده بود، بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند؛ اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که گرچه
گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می‌داد، لیکن صبر را عملی بهتر می‌دانست. برخی منابع تفسیری اهل سنت، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت داده‌اند.  مصیبتی که بر پیامبر (ص) سنگین بود حجت الاسلام و المسلمین مظفر کاوه در گفتگو با حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به اینکه پیامبر(ص) در مصیبت شهادت و فقدان حضرت حمزه سیدالشهدا (ع)، رنج سنگینی را متحمل شدند، اظهار کرد: حضرت حمزه (ص) قدرت بزرگی برای اسلام و پیامبر (ص) بودند و پس از شهادت آن حضرت (ع)، پیامبر فرمودند: هیچ موقفی تلخ‌تر از این موقف برای من نبود که بر سر بدن مثله شده عموی گرامی ام حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) حاضر شدم؛ ایشان در لحظه بسیار گریست و روایت است پیامبر(ص) هیچگاه چنین گریه نکرد.  احادیث پیامبر (ص) در خصوص جایگاه و منزلت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) حجت الاسلام و المسلمین کاوه با اشاره به اینکه پیامبر(ص) احادیثی در خصوص جایگاه و منزلت حضرت حمزه(ع) بیان کردند، تصریح کرد: حضرت حمزه (ع) شخصیتی شجاع و قدرتمند بودند و نام ایشان (حمزه) در لغت به معنای شیر است؛ پیامبر(ص) در حدیثی ایشان را شیر خدا و شیر پیامبر (ص) معرفی کردند و این امر بیانگر جایگاه و منزلت حضرت حمزه (ع) در پیشگاه خداوند است، در حدیثی دیگر پیامبر اکرم (ص) در خصوص مقام والای حضرت حمزه (ع) فرمودند: هر فردی به مدینه بیاید وبر سر مزار من نیاید و به کوه و غار احد برود و بر سر مزار عمویم حمزه (ع) نرود بر ما و خود جفا کرده است، در حدیثی پیامبر(ص) در هنگام مصیبت شهادت حضرت حمزه (ع) فرمود: بزرگترین موقفی که بر من وارد شد موقف شهادت و مثله شدن حضرت حمزه (ع) و حاضر شدن من بر سر پیکر مبارک ایشان است.
پس از شهادت حضرت حمزه سید شهدا (ع) پیامبر (ص) چه گذشت؟ این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه در جنگ احد، مصیبتی بر پیامبر (ص)، اسلام و مسلمانان وارد شد، بیان کرد: مشرکان به کینه جنگ بدر که هفتاد نفر از یاران خود را از دست داده بودند در جنگ احد دست به فتنه زدند؛ عده‌ای با وجود تذکرات پیامبر(ص) از فرمان ایشان سرپیچی کردند و ضربه‌ای بزرگ و سنگین بر بدنه اسلام وارد شد؛ در جنگ احد علاوه بر حضرت حمزه اولین شهید احد، تعداد زیادی از مسلمانان به شهادت رسیدند و در این جنگ پیامبر (ص) و امام علی (ع) مجروح شدند.  فضای احد پس از شهادت حضرت حمزه چگونه بود؟ حجت الاسلام و المسلمین کاوه با اشاره به حوادث پس از شهادت حضرت حمزه (ع) گفت: در جنگ احد حضرت فاطمه (س) در غار حرا مشغول شستن دست و صورت پیامبر (ص) بود؛ در این هنگام پیامبر (ص) آرام و قرار نداشت و هر دفعه شخصی را برای جویای حال حضرت حمزه (ع) می‌فرستادند، اما خبری از احوال آن حضرت (ع) نبود، در این هنگام امام علی (ع) به نزد حضرت حمزه (ع) رفت و با منظره‌ای مصیبت وار مواجه شد؛ آن حضرت (ع) توان بازگویی این مصیبت را نزد پیامبر (ص) نداشت تا اینکه رسول اکرم (ص) خود بر سر پیکر عموی گرامی شان حاضر شد.  این کارشناس مذهبی افزود: پیامبر (ص) با رویداد بسیار سنگین و بدن مثله شده حضرت حمزه (ع) مواجه شد و پیراهن خود را بر پیکر مبارک سیدشهدا انداخت، اما به دلیل قامت بزرگ حضرت حمزه (ع) پوشانده نشده بود، پیامبر(ص) به یارانش فرمود بدن مبارک ایشان را با علف‌های بیابان بپوشانید.  هند چه بر سر حضرت سیدااشهدا (ع) آورد؟ حجت الاسلام و المسلمین کاوه با اشاره به اینکه پیامبر (ص) به دلیل اینکه خواهر حضرت حمزه (ع) بدن مبارک برادرش را در این وضعیت نبیند این فرمان را داد؛ اما تلخ‌تر از این ماجرا خواهری بود که در واقعه عاشورا و در کرب و بلا در مقابل چشمانش برادرش را مثله کردن و با سم اسبان بر پیکر مبارکش تاختند، عنوان کرد: در این مصیبت، هند همسر ابوسفیان اقدام به مثله کردن، بریدن انگشتان دست و پا و بینی حضرت حمزه (ع) کرد و بینی آن حضرت (ع) را به عنوان گردن بند بر گردن خود انداخت و به عنوان بهترین گردن بند از آن یاد کرد؛ همچنین هند سینه و پهلو حضرت حمزه سید شهدا را درید و از جگر آن حضرت (ع) خورد.  جایگاه و منزلت حضرت حمزه (ع) پس از شهادت این کارشناس مذهبی با اشاره به جایگاه و منزلت حضرت حمزه (ع) پس از شهادت، گفت: حضرت فاطمه زهرا (س) در هفته دوبار بر سر مزار حضرت حمزه (ع) و کوه احد حاضر می‌شدند و عرض ادب می‌کردند؛ در مراسم حج به فرمان پیامبر (ص) توصیه شده تا حجاج در کوه احد و بر سر مزار حضرت حمزه (ع) حاضر شوند و عرض ادب کنند.  حضرت حمزه توجه ویژه‌ای به صلحه رحم داشت   حجت الاسلام و المسلمین کاوه در خصوص توجه خاص حضرت حمزه (ع) به صله رحم و ارتباط با خویشاوندان، اظهار داشت: حضرت حمزه بزرگترین پشتیبان برای
پیامبر(ص) قبل و بعد ازاسلام بود؛ اسلام آوردن حضرت حمزه(ع) بعد از بی حرمتی به پیامبر(ص) آغاز شد؛ پس از ماجرای بی حرمتی ابوجهل به پیامبر(ص) و با خبر شدن حضرت حمزه (ع) از این ماجرا، حضرت حمزه (ع) به شدت با ابوجهل برخورد کرد و نزد پیامبر (ص) رفت و فرمود:‌ ای برادر زاده‌ من! راضی شدی؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: نه! زمانی راضی می‌شوم که شما اسلام بیاورید، حضرت حمزه (ع) اسلام آورد و به دین اسلام قدرت بخشید و تا زمانی که ایشان زنده بودند بهترین پشتیبان برای اسلام و پیامبر (ص) بودند.  وی افزود: در سال قطحی حضرت ابوطالب (ع) به علت مشکلات اقتصادی قادر به تامین فرزندانش نبود و به توصیه پیامبر(ص) هر خویشاوندی سرپرستی یکی از فرزندان حضرت ابوطالب (ع) را به عهده گرفت؛ پیامبر(ص) سرپرستی امام علی (ع) و حضرت حمزه سرپرستی حضرت جعفر (ع) را به عهده گرفت.  این کارشناس مذهبی گفت: حضرت حمزه (ع) در اولین جلسه دعوت پیامبر(ص) به اسلام در نزد خویشاوندان حضور داشت و تاثیر زیادی در تبلیغ اسلام و گرویدن خویشاوندان پیامبر (ص) داشت. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ 💠 زیارتنامه حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) 🔹جناب عبد العظيم، كه نسب شريفش به چهار واسطه، به سبط جليل حضرت خير الوری به اين طريق منتهى می گردد: عبد العظيم بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب. 🔸اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صِفْوَة اللهِ اَلسَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی مُوسی كَلیمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ اَلسَّلام عَلیكَ یا رَسولَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا خیرَ خَلْقِِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا صَفِیَّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خاتَمَ النَّبیّینَ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَصِیَّ رَسُول اللهِ اَلسَّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَة سیِّدَة نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكُما یا سِبْطَیِ الرَّحْمَة وَ سیِّدیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّة اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ الْحُسیْنِ سیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّة عیْنِ النّاظِرینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ باقِرَالْعِلْمِ بَعْدَالنَّبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبـآرَّ الْـاَمینَ اّلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُوسی بْنَ جَعْفَرِ الطّاهِرَالطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی اَلسًّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ التَّقیّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النّاصِحَ الْـاَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلیّ اَلسَّلامُ عَلی الْوَصیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِكَ وَ سِراجِكَ وَ وَلِیِّ وَلیِّكَ وَ وَصِیِّ وَصیِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلی خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ ایُّهَا السّیِّدُ الزَّكِیُّ وَ الطّاهِرُ الصَّفِیُّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ السّادَة الْاَطْهارِ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ الْمُصْطَفیْنِ الْـاَخیارِ اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی ذُریَّةِ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی اَلسَّلامُ عَلیْكَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَكُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِكُمْ وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّكُمْ وَ سَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْكُمْ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ اَنْ یَجْمَعَنا وَ ایّاكُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتكُمْ اِنَّهُ وَلیٌّ قَدیرٌ اَتَقَرَّبُ اِلی الله بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ التَّسْلیمِ اِلی اللهِ راضیاً بِهِ غیْرَ مُنْكِرٍ وَ لامُسْتَكْبِرٍ وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِكَ وجهک یا سیِّدی اَللّهُمَّ و رِضَاکَ وَالدّارَ الاخِرَةَ یا سَیِّدی وَ ابنَ سَیِّدی اِشفَع لِی فِی الجَنَّةِ فَاِنَّ لَکَ عِندَاللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ اَن تَختِمَ لی بِالسَّعادَةِ فَلا تَسلُب مِنّی ما اَنَا فیهِ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عافیَتِكَ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الّراحِمینَ
4_5971859082548611156.mp3
10.53M
◾️زیارت نامه حضرت عبدالعظیم حسین 🎤 حاج مرتضی طاهری
ShahadatHazratAbdolAzim1397.mp3
21.07M
▪️چه بود شان تو؛ «أَنْتَ‏ وَلِیُّنَا حَقّاً» (مدح حضرت عبدالعظیم حسنی"ع") 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه وفات حضرت
🔻 حسنی علیه السلام؛ 💡 از پیروان واقعی و دانش آموختگان مکتب اهل بیت علیهم السلام 💥ببینید و انتشار دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابی داندان شکن👆👆👆 🎥 واکنش حضرت عبدالعظیم حسنی به تخریب حرم امام حسین(ع) سکانسی از فیلم «مسافر ری» به‌مناسبت وفات حضرت شاه عبدالعظیم حسنی
- از اين جا مي‌رسيم به اين كه مدير حوزه بايد قادر بر انتخاب و ابتكار و شتاب لازم و كوتاه سخن، در دائره ي اين مديريت، مختار باشد و از اين جا است كه بايد يك تن و يك اراده باشد. شوراي سياستگذاري تدبير كلّي و خطّ مشي را به مدير بسپارد و وي را با مسؤوليت سنگين اداره يعني برآمدن خواسته‌هايي كه در تدبير و خط مشي كلّي ملحوظ شده است، و در دايره ي همان تدبير و خطّ مشي، مريد و مختار بداند. كار اجرايي و مديّريت اگر به ورطه ي شورا و خلط مسؤوليّتها بغلطد، حركت، كند يا متوقّف خواهد شد. و مدير محترم نيز بايد با اعمال مديريت صحيح و قوي، و انتخاب دستياران صالح، و شناسايي كارهاي اصلي و عمده، و مقدم داشتن آن بر كارهاي جزيي و فرعي، و انجام هر كار بر طبق برنامه و محاسبه ي قبلي و ديگر شئون مديّريت، وظيفه ي عقب افتاده و بسيار مهمي را كه بر عهده دارند به بهترين وجه ممكن ايفاء نمايند. ۶ - حوزه ي علميه در اين دوران، جوهر حيات و رشد و بالندگي خود را مرهون انقلاب اسلامي و امام عظيم الشأن آن و مجاهدتهاي ايثارگراني است كه به عشق دين خدا و به اميد حاكميّت آن، جان و تن خود را به ميدان فداكاري بردند «فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر»، سياست سلطه گران جهاني اين بوده و هست كه مراكز دانش دين را منزوي، منفعل، بي روحيّه، بي ابتكار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهاي بزرگ كنند. آنان را به جدايي دين از سياست، معتقد و از همگامي دين با تحوّلات شگرف جهاني مأيوس سازند: اين ترفند نسبت به حوزه‌هاي علميه، بكار رفته و تأثيراتي نيز كرده بود. انقلاب اسلامي كه از حوزه و به رهبري برجسته ترين فرزندان و تربيت شدگان آن، سر كشيد و امواج جهاني را در جهت عكس تدابير و اميدهاي استكبار، هدايت كرد، حوزه ي علميه را نيز درخشش و جذابيت و اعتباري تازه داد و بذر اميد و روشن بيني و عشق به حركت را در آن كاشت. خون پاك علماء و فضلاء و طلّابي كه در اين راه جامه ي شهادت پوشيدند، به اين نهال الهي رشد و رونقي بي سابقه بخشيد و آن را تا دورانهاي طولاني بيمه كرد. اكنون حوزه بايد حق عظيم انقلاب و امام و شهدا و نفوس طيبه ي ايثارگر را همواره به ياد داشته و ارزشهاي انقلاب را به مثابه ي راز تجديد حيات، در خود حفظ كند و به كساني كه جاهلانه يا مغرضانه مي‌خواهند حوزه را به سمت هدفهاي استكبار بكشانند، ميدان ندهد. ۷ - تشكيل نظام اسلامي كه داعيه دار تحقّق مقرّرات اسلامي در همه ي صحنه‌هاي زندگي است، وظيفه يي استثنايي و بي سابقه بر دوش حوزه ي علميه نهاده است، و آن تحقيق و تنقيح همه ي مباحث فقهي يي است كه تدوين مقرّرات اسلامي براي اداره ي هر يك از بدنه‌هاي نظام اسلامي بدان نيازمند است. فقه اسلام آنگاه كه اداره ي زندگي فرد و جامعه - با آن گستردگي و پيچيدگي و تنوّع را - مطمح نظر مي‌سازد مباحثي تازه و كيفيّتي ويژه مي‌يابد، و اين همان طور كه نظام اسلامي را از نظر مقرّرات و جهتگيري‌هاي مورد نيازش، غني مي‌سازد، حوزه ي فقاهت را نيز جامعيّت و غنا مي‌بخشد. روي آوردن به «فقه حكومتي» و استخراج احكام الهي در همه ي شئون يك حكومت، و نظر به همه ي احكام فقهي با نگرش حكومتي - يعني ملاحظه ي تأثير هر حكمي از احكام در تشكيل جامعه نمونه و حيات طيبه اسلامي - امروز يكي از واجبات اساسي در حوزه فقه اسلامي است كه نظم علمي حوزه، اميد برآمدن آن را زنده مي‌دارد. ۸ - ارتباط حوزه ي علميه با نظام اسلامي در تدوين اصول اساسي و پايه‌هاي مقررات اسلامي خلاصه نمي شود، بلكه ربط اين دو، در همه ي ابعاد، ربط منطقي و مبّني بر تعاون است. نظام اسلامي، حوزه ي علميه را همچون پشتوانه معنوي خود عزيز مي‌دارد، و حوزه علميه، نظام اسلامي را همچون فضاي مناسبي براي رشد و تكامل خود مغتنم مي‌شمرد. هر يك، كمك و پشتيبان آن ديگري است، اين درك و احساس دو جانبه بايد روز بروز قويتر و واقعيتر گردد. انگيزه‌هايي وجود دارد كه مي‌كوشد حوزه را نسبت به نظام اسلامي بي تفاوت يا بدبين سازد و متقابلاً نظام اسلامي را نسبت به حوزه بي اعتنا يا بيگانه بدارد. هم در حوزه و هم در محيطهاي تصميم گيري مسؤولان نظام، بايد با اين انگيزه‌ها مقابله و در برابر آنها هشياري نشان داده شود. تشكيل جمهوري اسلامي بزرگترين آرزوي برآورده شده ي صالحان و برجستگان علماء اسلام است. بايد آن را قدر شناخت و در تكميل و تصحيح و تقويت آن، نفس و نفيس را بايد نثار