eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
710 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
131 ویدیو
1.5هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدای روزی دهنده کودکان شیرخوار... 💕اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم💕 سلام!✋🖤 صبح تون به خیر، عزاداری‌هاتون قبول درگاه حق امام حسین علیه السلام می‌فرماید: «نیازمند با درخواست کردن حرمت خود را نگه نداشته است؛ پس تو با نومید نکردن او آبرو و حرمت خود را نگه دار.» (کشف الغمّة: ۲/۲۴۴) 🏴التماس دعا🏴 @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
تهران؛ روستایی که انارهای نیکو داشت گرچه نخستین بار حدود ۴۶۰ سال پیش، شاه تهماسب صفوی، برج و بارویی را به دور روستای تهران بنا کرد و آن را به صورت یک شهر درآورد و اگرچه حدود ۲۳۰ سال پیش، آقامحمدخان قاجار، تهران را به پایتختی ایران برگزید. اما چهاردهم مهرماه سال ۱۲۸۶ خورشیدی، روزی است که در متمم قانون اساسی مشروطه از تهران به عنوان پایتخت ایران نام برده شد. در «زیرگذرتاریخ» این هفته روند چگونگی تولد تهران به عنوان پایتخت را برگرفته از سایت چمدان مرور کرده‌ایم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: حدود ۱۲۰۰ سال پیش در شمال شهرری، روستای کوچکی وجود داشت به نام تهران. این روستا بعد از حمله مغولان و خرابی ری، یعنی از حدود ۷۰۰ سال پیش به تدریج گسترش یافت و در مدت صد سال یا کمی بیشتر، تبدیل شد به یک روستای بزرگ یا به تعبیر بعضی ها شهرک! سپس در دوره صفویه حصاری به دور آن کشیدند و آن را به شهری با ۱۱۴ برج و ۴ دروازه تبدیل کردند؛ و این مربوط می شود به حدود ۴۶۰ سال پیش. قاجارها نیز حدود ۲۳۰ سال پیش تهران را به پایتختی خود برگزیدند و از آن زمان تا به امروز این شهر لحظه ای از گسترش بازنمانده و تمام پهنه دشت تهران تا کوهپایه البرز و اعماق دره های آن به زیر ساخت و ساز رفته است. روستای تهران کجای تهران بزرگ است؟ پرسش اینجاست که آن روستای کوچک که زادگاه تهران امروزی بود، در کجای این ابرشهر قرار داشت و آیا نشانه ها و آثاری از آن باقی مانده است؟ اساس مکان یابی گورستان های قدیمی تهران و با این پیش فرض که گورستان های مزبور، پیرامون روستا و نه درون آن قرار داشتند، حدود روستای بزرگ تهران در آغاز سده نهم هجری قمری عبارت بوده است از امام زاده یحیی در شمال شرق، امام زاده زید در شمال غرب، امام زاده سیدناصرالدین در جنوب غرب و امام زاده سیداسماعیل در جنوب شرق. این محدوده منطبق با پهنه جنوبی بازار تهران و بخشی از محله های سنگلج و چال میدان و عودلاجان بودند. از شما دعوت می‌کنیم زیرگذر تاریخ این هفته را در مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ونوشک پلو 👩‍🍳مواد لازم: ونوشک تازه: ۱ پیمانه گوشت چرخ کرده: ۲۵۰ گرم برنج: ۲ پیمانه رب گوجه فرنگی: ۲ قاشق غذاخوری پیاز سرخ شده: ۳ قاشق غذاخوری زعفران دم کرده:۲ قاشق غذاخوری نمک و زردچوبه: به میزان کافی روغن زیتون یا روغن حیوانی: به مقدار نیاز 👩‍🍳طرز تهیه: ابتدا برنج را بشویید و بعد از چند ساعت خیس دادن در آب و نمک به صورت کته یا آب کشی بپزید. داخل قابلمه ای ونوشک را با گوشت چرخ کرده، کمی نمک، زردچوبه و یک ونیم پیمانه آب مخلوط کنید و روی حرارت ملایم قرار دهید تا گوشت بپزد. بعد از پخته شدن گوشت رب گوجه فرنگی را به داخل مواد قابلمه اضافه کنید و اجازه دهید تا چند جوش بزند. سپس مقداری روغن و پیاز سرخ شده را به آن ها اضافه کنید و بعد از دو سه دقیقه جوشیدن و تبخیر آب گوشت، قابلمه را از روی حرارت بردارید. مخلوط گوشت را لابه لای برنج پخته شده بکشید و با کمی برنج زعفرانی شده میل کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
چگونه انسان مایه آرامش دیگران می‌شود؟ حجت الاسلام و المسلمین عباسی ما باید مایه آرامش دیگران باشیم. بخواهیم مایه آرامش دیگران باشیم یک راه دارد که ذکر شویم. یعنی چه ذکر شویم؟ یعنی طوری شویم که مردم وقتی ما را دیدند، همسرمان ما را دید، یاد خدا بیافتد. اگر یاد خدا افتاد مایه آرامش می شویم. سؤال: چطور ذکر خدا شویم؟ صبر کنیم، این مرحله سوم بحث است. بحث ما چه ربطی به روز ازدواج حضرت زهرا و امیرالمؤمنین دارد؟ ما در عالم، معنوی تر از ازدواج حضرت زهرا و امیرالمؤمنین نداریم. چهارده معصوم داریم گل سر سبد عالم خلقت هستند. فقط یک زن و شوهر داریم که هم زن جزء چهارده معصوم است و هم مرد، امیرالمؤمنین علیعلیه السلام و حضرت زهراسلام الله علیها. من خیلی خلاصه در مورد ویژگی های این زندگی صحبت کنم. یکی از کلماتی که امیرالمؤمنین درباره حضرت زهرا می گویند، این قدر این کلام قشنگ است که آدم وقتی به عمق آن خوب فکر می کند یک هیجانی به او دست می دهد. حواسمان را جمع کنیم، این را امیرالمؤمنین می گوید. امیرالمؤمنینی که در معراج خدا با لهجه علی علیه السلام با پیامبر حرف زد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: خدایا این تو هستی که با من حرف می زنی یا علی؟ خدا پاسخ داد، به پیامبر نازنین اش که من به قلبت نگاه کردم آن موقعی که تنها شده بود، جبرئیل هم تنها گذاشته بود و نمی توانست بالاتر برود، به قلبت نگاه کردم و دیدم محبوب ترین فرد نزد تو علی است و من با زبان علی حرف زدم برای اینکه دلت آرام شود. سؤال: من می خواهم ذکر شوم، چه کار کنم؟ من باید کاری کنم که هرکس مرا دید یاد خدا بیافتد. باید رنگ خدا بگیرم. من می خواهم رنگ خدا بگیرم، از رنگ خدا قشنگ تر چه رنگی است؟ @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هفته‌نامه زن روز
هشدار به زنان باردار در دوران کرونا زنان باردار به دلیل پایین تر بودن سیستم ایمنی بدن نسبت به سایر زنان، بهتر است نسبت به رعایت بهداشت، دقیق تر عمل کنند، چرا که بدن در این دوران مستعد عفونت های تنفسی است. کرونا نوع جدیدی از ویروس ها و از خانواده سرماخوردگی است. در حال حاضر هنوز واکسنی برای کروناویروس وجود ندارد و تفاوت کرونا با دیگر ویروس ها در نحوه انتقال، دوره پنهان و ماندگاری این ویروس است. این موضوع که مادران باردار بیش از سایر افراد در معرض ابتلا به ویروس هستند، هنوز اثبات نشده است اما به دلیل اینکه تغییرات بارداری بر روی سیستم ایمنی بدن و شرایط جسمی زنان باردار اثر می گذارد، ممکن است نوع شدیدتر بیماری در زنان باردار دیده شود. زنان باردار به دلیل پایین تر بودن سیستم ایمنی بدن نسبت به سایر زنان، بهتر است نسبت به رعایت بهداشت، دقیق تر عمل کنند، چرا که بدن در این دوران مستعد عفونت های تنفسی است به همین دلیل واکسن آنفولانزا به بانوانی که در فصل سرماخوردگی باردار می شوند، تزریق می شود اما از آن جا که هنوز واکسنی برای این ویروس وجود ندارد بهتر است نکات بهداشتی را بیشتر رعایت کنند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هفته‌نامه زن روز
کد بامیه فائقه بزاز یک موج فشار قوی برق، از مغز سر تا نوک شصت پایم را لرزاند وقتی به جای نیم کیلو بامیه با نصف گونی بامیه مواجه شدم. شب مهمان داشتیم، ظرف های نشسته از سر و کول سینک بالا می رفتند و نایلون های میوه های نشسته روی میز چشمک می زدند. مثل همیشه می خواستم ناله سر بدهم و همسرجان را زیر سؤال ببرم که؛ چقدر این اتفاق تکرار می شه؟ من گفتم فقط چند تا دونه بامیه می خوام حالا اینارو چه کار کنم؟ بامیه را برای یک ترشی فوری می خواستم و واقعا با این همه، چه کار می توانستم بکنم؟ دو نیمکره مغزم با هم درگیر شده بودند. یکی روی بُعد اصلاحگر من برای تذکر به شوهرم که خسته روی مبل ولو شده بود تأکید می کرد و نیمکره دیگر مشغول پند و اندرز بود که؛ مگر بارها خودش نگفته دستش به چیز کم نمی رود؟ خوشش نمی آید یک سیر یا یک مثقال خرید کند. هنوز این را نفهمیدی؟ حق با نیمکره دوم بود؛ شکایتی نکردم و سرم را به شستن ظرف ها گرم کردم. حتی لبخند زدم وقتی داشت می گفت که یک وانتی چوب حراج زده بود به بامیه هایش و انصافا بامیه های خوبی بود. با خودم گفتم: دنیا که به آخر نمی رسد. فوقش بقیه اش رو می گذارم تو ایوان خنک بمونه و فردا ترشی می اندازم یا فریزشون می کنم. با خودم گفتم: چقدر این قرص ولش کن آرامش بخش است. خاطرمان را تلخ کنیم و اوقاتمان را زهرمار که چه؟ قرار نبوده و نیست تمام اوضاع و همه آدم ها ایده آل ما باشند. همسرم سبک زندگی و طرز فکر مردانه خودش را دارد و من هم حال و احوال خودم را. اکثر مردها هم همین طورند؛ دستشان به خرید کم نمی رود. حالا غر زدن من آن هم در این شرایط فقط حال همه را بد می کند. باید آرام بود و ساده گرفت. نیازی هم نیست تصور کنیم داریم شق القمر می کنیم یا فروتنی و ایثار در وجودمان موج می زند یا قربانی شده ایم که در این گیرودار مهمان داری و شلوغی باید بامیه ها را مدیریت کنیم. که اگر تصورمان این باشد، این حس فداکاری یک جای گرم و نرم میان شیارهای مغزی مان پیدا می کند تا بعدتر مثل یک کرم کوچولو در افکارمان وول بخورد و بالأخره موضوع را به رخ بکشیم و به روی همسرمان بیاوریم. باید راحت گرفت. مردها هم با این مدل رفتار و این قبیل زن ها بهتر و راحت تر کنار می آیند؛ زن های ساده ای که بیشتر خوشحالند تا خرده گیر. مردها به خصوص در این روزگار سختی، حوصله جنگ اعصاب ندارند. وقتی ساده بگیری و لبخند بزنی مرد هم کمتر به غار تنهایی اش پناه می برد. حتی گاهی هم خلوت غارشان را به تو تعارف می زنند و درد دلشان را به تو هم می گویند. کُد بامیه برایم یک رمز است؛ بین خودم و خودم تا به یادم بیاورد خوشبختی يک انتخاب است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
عروس کشان توی خط گلاب بانو تو سربازی، سال های آخر جنگ است و صدام عین سگ پاچه می گیرد. صدایش از دور تو رادیوهای عراقی با بلندگو پخش می شود. بعد از زوزه های طولانی چند نفری هستند که دست می زنند و بعد عربده های صدام می ریزد تو پیچ و تاب آهنگ های عربی یا حبیی، یا حبیی! ناصر از توی سنگر با صدای بلند یاحبیی ها را تکرار می کند و بچه ها قهقهه می زنند. احتمالا در حال ادا درآوردن است با آن شکم گنده اش که صدایت می کنند: بیا تو داش ممد... صدایشان از سمت چپت روی دوش های لاغرت می ریزد. تو با لباس های خاکی و وصله شده و سرشانه هایی لاغر و از عرق بدن، شوره زده و سفید شده توی خاکریز نشسته ای. قیافه ات به آخر های جنگ نمی خورد؛ چشم های درشت سیاهت را دوخته ای به لبه خاکریز ها. از خاکریزی به خاکریز دیگر، سفیدی و سیاهی چشم ها را مثل دو کره اسب کوچک می دوانی. می دانی صدام ول کن نیست، آبرویش رفته، بیچاره شده، تمام قول هایی که داده الکی از آب درآمده، تهران که هیچ، خرمشهر را هم نتوانسته بگیرد. حالا این همه شارت وشورت می کند که پول بیشتری جمع کند اما خودش هم می داند آخر کار است. در ادامه می‌توانید سبک زندگی این هفته را در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم... شماره دوهزار و هفتصد و دو هفته نامه فرهنگی اجتماعی «زن روز» منتشر شد این شماره به همراه ضمیمه کاردستی است. «زن روز» را به قیمت شش هزار تومان از کیوسک های روزنامه فروشی تهیه کنید. @zane_ruz
سایه تشنگی بر سر آل الله روز هشتم محرم سال ۶۱ هـ. ق، آب بر روی سالار شهیدان (ع) و همراهانش بسته شد. گرمای هوا و فقدان آب، طاقت کودکان و خردسالان را طاق کرده بود؛ فریاد «العطش»، از هر گوشه‌ای، به گوش می‌رسید. شب نُهُم محرم بود که امام (ع)، برادر بزرگوارش، عباس بن علی (ع) را نزد خود خواند و به او مأموریت داد تا با همراهی ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده، به جانب نهر برود و ۳۰ مشک را از آب پُر کند و به خیمه‌ها بازگردد. مردان خدا بر راهوار خود نشستند و عاشقان حضرت دوست، شمشیر حمایل کرده و نیزه را به دست گرفتند. در کرانه‌های نهر، عمرو بن حجاج با ۵۰۰ سرباز، مراقب بود تا قطره‌ای آب به خیمه‌ها نرسد؛ اما سلحشوری ابوالفضل العباس (ع)، پایمردی سعید بن عبدا... حنفی و سرعت عمل دیگر یاران سیدالشهدا (ع)، مجال مقابله را از خصم گرفت تا این‌بار، مشک‌ها پرآب به خیمه‌ها بازگردد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم... «تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است. اما به باطن مادرت زهراست عباس پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل دلگرم نامت زینب کبراست عباس یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس بر ارمنی‌ها هم کراماتت رسیده لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس بابُ الحوائج منسبی شایسته‌ی توست محشر دخیلت دست‌های ماست عباس شرمنده‌ی لب‌های تو آب فرات است کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس @zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نوحه خوانی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار قاسم سلیمانی @zane_ruz
🖤حضرت عباس، باب الحوائج عالم🖤 استاد رجبی دوانی 🏴می‌دانیم که لقب معروف حضرت عباس (ع) باب الحوائج است. یعنی کسی که به سبب جایگاهش نزد خداوند می‌توان با توسل به او گره‌ها از مشکلات را باز کرد. به تعبیر دیگر حضرت عباس (ع) کرامات فراوان دارد. طبیعی است که یک چنین جایگاهی صرفاً به خاطر جانبازی بزرگ حضرت عباس (ع) در کربلا حاصل نشده است. چرا که خیلی افراد دیگری در کربلا بودند که برای امامشان جانفشانی و ایثار کردند. از جمله سه برادر دیگر حضرت عباس (ع)؛ اما اینکه حضرت چنین جایگاه ویژه ای یافته است به سبب دارا بودن خصایص و فضیلت‌هایش در دوران زندگی بوده است. 🏴قطعاً حضرت ابوالفضل (ع) در دوران زندگی خود مانند پدر خویش به گره گشایی در کار دیگران و رفع مشکلات و حوائج مردم می‌پرداخته است که خداوند برای آن حضرت این وجه عظیم را پس از شهادتش تا دنیا دنیاست قائل شده که هر کس دست نیاز به سوی درگاه الهی با وسیله قرار دادن حضرت عباس (ع) دراز کند ناامید باز نخواهد گشت. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
نور چشم حیدر.mp3
10.67M
🎵نور چشم حیدر 🏴سید مجید بنی فاطمه @zane_ruz
لبیک یا حسین... @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد رنگ جمال پرده نشینان پریده شد تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک افسار گرگ های حرامی دریده شد چون ماهی فتاده به صحرای خون(تنش) بر روی خارهای مغیلان کشیده شد میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد اعمال کشتنش به درازا کشیده شد وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد دنیا خراب، قامت زینب خمیده شد @zane_ruz
بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام حسین علیه‌السلام! در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است: زمانی که سیدالشهداء(ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایه‌های عرش خدا لرزید و آسمان‌ها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم. پس صحیفه‌ای (نامه‌ای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننموده‌ایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف می‌سازیم، بدان که همه آسمان‌ها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمی‌آوریم و هر گونه که می‌خواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند. در آن هنگام تمام آسمان‌ها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاح‌هایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین(ع) بودند. هنگامی که امیر عالم از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی پیدا نمودند، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
10.mp3
5.39M
🎵روضه عاشورا حسین کمک می‌خواهد... 🏴 حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 سلام!✋ صبح دوشنبه تون به خیر ایام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین را خدمت شما تسلیت عرض می‌کنیم. عزاداری‌هاتون قبول درگاه حق امام حسین علیه‌السلام می‌فرماید: «گروهى خدا را با علاقه (به پاداش) پرستش مى کنند، این عبادت تاجران است، گروهى خـدا را از روى تـرس عبادت مى کنند، این پرستش بردگان است، و گروهى خدا را به خاطر سـپاسگزارى و تشـکّر از او پرستش مى کنند، این عـبادت آزادمردان است و آن بهترین عبادت است.» (بحارالانوار، ۷۸، ۱۱۷) @zane_ruz