eitaa logo
🌻خبرگزاری زنگی کلا 🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
7 فایل
مجله ی اجتماعی، فرهنگی که در آن آداب و رسوم مردم با صفای زنگی کلا را معرفی می نماید. مازندران/ محموداباد/ سرخرود همه #زنگی کلایی ها اعضای یک #خانواده اند از خانواده ات باخبرباش ارتباط با اَدمین👇👇👇👇👇 @mr_sad
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه اول روزنامه های دوشنبه ۲۸ آبان 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
1_7340472594.mp3
7.58M
🌸قرائت دعای حدیث کسا 🌸 درایام فاطمیه در کانال خبرگزاری زنگی کلا پخش خواهد شد برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عج و شفای همه مریضا و رفع گرفتاری‌های همه التماس دعا 🍂خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
🕯مراسم عزای حضرت سَیدة نِساء العالَمین،اُمّ اَبیها،شَهیدَه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها ______________________________ 🥀دَخیل حُرمت تسبیح فاطمه(س) ست، نماز كه واجبات گَهى گیرِ مُستَحَبّات است... 🎙سخنران: ■حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جوادی 🎙ذکر مصیبت: ■کربلایی سید علی فاطمی _______________________________ ⏳زمان: امشب ساعت۲۰:۳۰ 🖇مکان: خیابان بهار،بهار ۲۲,منزل حاج حبیب رحمانی ______________________________ 🏴|هیئت‌معظم‌ امام رضایی های زنگی کلا
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگو با آقای مهندس کمالی مسئول آمار سرشماری کشاورزی 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
📣 ( فصلی یکبار) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 با حضور قاری بین المللی: « استاد سید صادق مسلمی» 🔰 و با حضورحافظ کل قرآن،حافظ نهج البلاغه،صحیفه،دیوان حافظ،مسلط به زبان انگلیسی و عربی : «دانشمند و اعجوبه قرآنی مرتضی خُدّامی» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🗓 یکشنبه ۴ آذر ماه ۱۴۰۳ ⏰ همراه با نماز مغرب و عشاء 🕌 محمودآباد,حسینیه ۱۴ معصوم سوراخمازو(نسیم ۳۸) 👈 به صرف شام ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷 پایگاه بسیج شهدای سوراخ مازو 🇮🇷 دارالقرآن بسیج سپاه محمودآباد 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
25.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کئی پلا با شله قرمه .... 💚🌧تجربه حس خوب آشپزی در طبیعتِ شمال ایران 🍃🛖☔️ 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
❌ارزانکده آنلاین و نیمه حضوری قائم❌ 🌸با بهترین قیمت وسایل خانه و اشپزخانه🌸 میری جنس دست دوم قیمت مناسب میگیری ؟؟؟؟؟؟ قوری خارجی پرکس۱۰۰تومن😳 ترازو ۱۶۰😳 انواع دیس زیر ۱۶۰😳 پودر معجزه۱۹😳 قابلمه چهارتایی فقط ۲۸۰😳😳 من اینجا جنس های نو رو با ☝🏻بهترین قیمت بهت میدم آدرس ما مازندران سرخرود زنگی کلا علیا 😍😍😍 لینک گروه https://eitaa.com/joinchat/2073101222Ccfd1cebccf
🚗🚙ایران خودرو و سایپا در اطلاعیه‌هایی رسمی، خبر از افزایش قیمت محصولات خود دادند 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشین ساخت تونل 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
📚حکایت شب “داستانی واقعی” ❤️داستان_عاشقی سارا و بهمن *رومن_رولان* مینویسد: که دو گروه از مردان  هیچگاه دیگر به زندگی عادی خود بر نمیگردند گروه اول آنهایی که به جنگ رفته اند و گروه دوم آنهایی که عاشق شده اند.. اما حکایت زیر که در تبریز اتفاق افتاده است چیز دیگری میگوید :  نامش بهمن است، از طایفه شیخیه در تبریز، پسرعموی ناتنی ثقه الاسلام بوده است. تقریبا میتوان گفت خوش تیپ ترین مردی که آدم می تواند اورا از نزدیک ببیند. پدر بهمن تاجر زعفران بود،شاید در ایران تنها دو تاجر زعفران داشتیم. یکی این بود و یکی برادر آخوند خراسانی صاحب کفایه. بهمن عاشق دختر همسایه میشود، همسایه هم از متشرعین بوده و اختلاف اعتقادی بین این دو طایفه در مشروطه هم نفوذ کرده است. سارا را به بهمن نمی دهند، سارا با پسرعمویش ازدواج می کند. می گویند بهمن از پشت بامی ایستاده و مراسم عروسی را در چند حیاط آنورتر تماشا میکرده است. بهمن از فردای آن روز لال میشود. آری لال میشود. هر کس هر چیزی می گوید می شنود ، یعنی کَر نیست ولی لال است. هیچ سخنی نمی گوید، خانواده اش او را به طبیب میبرند، مداوا نمی شود، به طهران و سپس به فرنگ هم میبرند، نمیشود که نمیشود. فالبین و دعانویس و جادوگری هم افاقه ای نمی کند. بهمن همان بهمن است، خوش تیپ و تر و تمیز، هر روز عصر در خیابان شهناز قدم میزد ، افرادی که او را میدیدند حیران او میشدند، برخی می گویند بهمن بعد از لال شدن لبخند هم نزد، انگار اصلا نفس هم نمی کشید، انگار با چسب نامرئی لبانش را به هم چسبانده بودند. تنها موقع غذا خوردن لبانش باز میشد. سی سال می گذرد، شوهرِ سارا سل گرفته و می میرد، پنج بچه هم دارند، سه تایشان هم ازدواج کرده اند. بهمن متوجه میشود که همسر سارا فوت کرده،میگویند بهمن نیمه شبها در کوچه ای که سارا آنجا زندگی میکرده قدم میزد و بالا و پایین میرفت..‌‌، چند ماهی بعد بهمن نامه ای برای سارا نوشته و از او خواستگاری می کند. خانم هم با تمام مکافات و مخالفت ها و دردسر ها قبول می کند. بهمنِ لال با سارایی که پنج فرزند و چند نوه دارد ازدواج می کند. می گویند فردایش بهمن در چهارراه شهناز وارد قنادی مجلسی میشود، صاحب قنادی میداند که باید شیرینی قرابیه بدهد، می پرسد آقا بهمن چقدر بدهم؟ و منتظر است که بهمن با دستهایش اشاره کند مثلا دو کیلو. یکباره بهمن لب می گشاید و می گوید آقای مجلسی لطفا یک کیلو بدهید و برای فردا هم بیست کیلو حاضر کنید. مجلسی که جابجا غش می کند، شاگردانش دور بهمن را می گیرند و با او حرف میزنند، ملت جمع میشوند، همه میگویند بهمن حرف میزند، تبریز هوای دیگری دارد. ولی بهمن انگار نه انگار که برایش اتفاقی افتاده. او به کارهای عادی خود ادامه میدهد و چند روز بعد با سارا ازدواج می کند. بهمن و سارا بیست سال زندگی می کنند. یک شب بهمن میخوابد و صبح از خواب بیدار نمیشود. بهمن را به خاک می سپارند، یک قبر است در قبرستان امامیه نزدیک قبر صمد بهرنگی. همان روز عصر سارا خانم در مجلس ترحیم از شدت گریه بی حال شده و فوت می کند و در کنار بهمن به خاک سپرده می شود. 💢زندگی خلاصه ایست از: ناخواسته به دنیا آمدن ، ناگهان بزرگ شدن‌ ، مخفیانه گریستن ، دیوانه وار عشق ورزیدن و عاقبت در حسرت آن چه دل می‌خواهد و منطق نمی پذیرد ، مردن...! دوست داشتن بودن با کسی که دوستش داری نیست فراموش نکن زیرا عشق زیستن با او نیست* در واقع او را زیستن است 🏴خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews