eitaa logo
🌻خبرگزاری زنگی کلا 🌻
2.5هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
8 فایل
مجله ی اجتماعی، فرهنگی که در آن آداب و رسوم مردم با صفای زنگی کلا را معرفی می نماید. مازندران/ محموداباد/ سرخرود همه #زنگی کلایی ها اعضای یک #خانواده اند از خانواده ات باخبرباش ارتباط با اَدمین👇👇👇👇👇 @mr_sad
مشاهده در ایتا
دانلود
💢با سلام خدمت امام رضایی های محترم روستای زنگی کلا 🔸به اطلاع کلیه عزیزان می‌رساند گروه خیریه امام رضا ع در نظر دارد همچون سال‌های گذشته، در آخرین روز فصل پاییز و در شب یلدا ، طرحی را با عنوان «یلدای امام رضایی» به مرحله اجرا در آورد. 🔸در این طرح به مناسبت شب یلدا حدود ۳۰ بسته یلدایی شامل اقلامی چون میوه، شیرینی،تنقلات، متبرکات امام رضایی و ... تهیه و بسته‌بندی و سپس بین خانواده‌های کم‌بضاعت هدف توزیع خواهد شد. 🔸لذا از همه شما امام رضایی های عزیز و باسخاوت امام رئوف(ع) انتظار می‌رود که به اندازه توان خود در اجرای هرچه بهتر و پربرکت‌تر این طرح مؤمنانه و خداپسندانه مشارکت فرمایید. 🔸شما عزیزان می‌توانید کمک‌های نقدی خود رابه شماره کارت 5892101525221491 بانک سپه واریز کرده و رسید فیش واریزی را به شماره همراه دفتر(09220563559) از طریق ایتا یا پیامک ارسال فرمایید. 🔸همچنین اگر امکان اهدای «پرتقال» و «نارنگی» را هم دارید،لطفا با شماره همراه ۰۹۱۱۹۰۱۷۲۲۸۸ تماس تا در اجرای این طرح از آن‌ها استفاده نماید. 🔸امیدواریم به حق آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) و به حق مادر سادات(س) عمر شما و خانواده‌های محترمتان همچون شب یلدا طولانی و پربرکت باشد.🤲💐 «گروه خیریه امام رضاع زنگی کلا»
تفاوت طالبان و تکفیری‌های سوریه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
31.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوکوی گزنه😍 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه است و یاد درگذشتگان 😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏 التماس دعا 🙏 پنجشنبہ ڪہ میشودمے‌رویم تاخالے شویم پنجشنبہ حڪایتےدیگر دارد؛ ازفراق و دلتنگے مے‌توان عبورڪرد ازمیان تمام خاطره‌ها ولبخندها😔 مے‌توان باسبدے از نور✨💐✨ یاد آنهایے بود ڪہ در آسمان خانه دارند😔 و 🍂 خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحومه شهربانو فلاح مرحوم حاج رمضان مسلمی مرحوم حاج شعبان مسلمی شادی روحشان صلوات 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحوم حاج مراد مسلمی حاجیه رقیه شکری و مرحوم مهدی مسلمی شادی روحشان بخوانیم فاتحه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحوم حاج مهدی رحیمی نثارفاتحه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحوم حاج حسین رحیمی نثار فاتحه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحومه حاجیه لیلا و حاجیه زهرا رحیمی نثارفاتحه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
پنجشنبه هست و یادی کنیم از مرحومه حاجیه تاج ماه فرجی نثار فاتحه 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه تخلیه بسته های پستی در اداره پست 😟😟 💗دوستان عزیزی که اعتراض کردید چرا کارتن های پستی پاره هستن😔😔 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews
📚حکایت شب 🦋 عارف بزرگ  و استادانش 🍃 یكی از مریدان عارف بزرگی، هنگامی که عارف در بستر مرگ بود، از او پرسید: «مولای من استاد شما كه بود؟ می‌توانید او را به ما معرفی کنید؟» عارف بزرگ گفت: « من صدها استاد داشته‌ام. نام کدام یک را می‌خواهی؟» مريد گفت: «كدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟ همان را معرفی کنید.» عارف اندیشید و گفت: «در واقع مهمترین مسائل را سه نفر به من آموختند. اولین استادم یك دزد بود.» مرید با تعجب فراوان پرسید: «یک دزد؟ منظور شما چیست؟» عارف بزرگ گفت: «شبی دیر هنگام به خانه رسیدم و كلید نداشتم و نمی‌خواستم كسی را بیدار كنم. به مردی برخوردم، از او كمك خواستم و او در چشم بر هم زدنی در خانه را باز كرد. حیرت كردم و از او خواستم این كار را به من بیاموزد. او به من گفت که كارش دزدی است. دعوت كردم شب را در خانه من بماند. او یك ماه پیش من زندگی کرد. او هر شب از خانه بیرون می‌رفت و وقتی بر می‌گشت می‌گفت چیزی گیرم نیامد، اما فردا دوباره سعی می‌كنم. او مردی راضی بود و هرگز او را افسرده و ناكام ندیدم. از او یاد گرفتم که تلاش کنم و ناامید نشوم.» مرید گفت: «‌عجب، دومین استاد شما چه کسی بود؟» 🍃 عارف گفت: «دومین استادم یک سگ بود.» و بعد به چشم‌های متعجب شاگرد و مریدش نگاه کرد و ادامه داد: « آن سگ هرروز برای رفع تشنگی كنار رودخانه می‌آمد، اما به محض رسیدن كنار رودخانه سگ دیگری را در آب می‌دید و می‌ترسید و عقب می‌كشید. سگ سرانجام به خاطر تشنگی بیش از حد پس از روزهای زیاد، تصمیم گرفت دل به دریا بزند و با این مشكل روبه رو شود. او خود را به آب انداخت و در همین لحظه تصویر سگ نیز محو شد. من از او یاد گرفتم برای حل کردن مشکلاتم از آن‌ها فرار نکنم و با آن‌ها روبه‌رو شوم. چون فقط در این صورت آن مشکل و مسئله حل می‌شود.» مرید شگفت‌زده و مشتاق پرسید: « استاد سوم شما چه کسی بود؟» 🍃 عارف لبخندی زد و گفت: «استاد سوم من دختر بچه‌ای بود كه با شمع روشنی به طرف مسجد می‌رفت. از او پرسیدم: «خودت این شمع را روشن كرده‌ای؟» او گفت بله. برای اینكه به او درسی بیاموزم گفتم: «دخترم قبل از اینكه روشنش كنی خاموش بود، میدانی شعله از كجا آمد؟ دخترك خندید، شمع را خاموش كرد و از من پرسید: «شما می‌توانید بگویید شعله‌ای كه الان اینجا بود كجا رفت؟» من آنجا فهمیدم كه انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد، اما هرگز نمی‌داند چگونه روشن می‌شود و از كجا می‌آید. این سه درس مهم ترین چیزهایی بود که یاد گرفتم.» 🍁خبرگزاری زنگی کلا @zangikolanews