طبق معمول در کوچه های تنگ و بی چراغ دنیای کوچکمان گم شده بودیم تا اینکه حسین(ع) پیدایمان کرد :)

صدای اهنگشونو زیاد کرده بودن خیلی زیاد زن و مرد داشتن می‌رقصیدن برای پیروزی نامزد منتخبشون و منی که بغضمو قورت میدادم و طول مسیر هی زیر لب زمزمه میکردم یا حسین غریب مادر...

با فاصله نیم ساعت هم یهویی سر مزار شهید گمنام دعوت شدم هم به یه دسته عزاداری طلبیده شدم . دسته عزاداری رو دیدم اونم وقتی که اسمون خدا داشت می بارید اما مرد و زن کوچیک و بزرگ همچنان وایستادن و سینه زنی کردن میدونی رفیق مرز بین حق و باطل تو این شهر همون نیم ساعته بود و این انتخاب ماست که تو کدوم نیم ساعت زندگی کنیم.

از قشنگ ترین خواب ها؟ با لالاییِ مداحی و روضه تو ماشین خوابت بردن ..

وای منه، وای منه اونان سورا وای قیزلاریما آی خسوفه توشوب وای اولدوزلاریما. برای @zaraban72

"أَمانه‌حضن" 🖤🌱

اپیزود ِاول صامت‌ُالبکاء ؛ دهه‌ی ِاشك‌های ِبی‌صدا شروع شد :)" این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی ِاوست .. ؟ در این ایام خندیدن مبارك نیست ! [ کاری از گروه رسانه‌ی ِرادیو ایرانا ] رادیو ایرانا ؛ وابسته به دختران حاج قاسم تبریز .

دوستان فور کنید حق ِمطلب ادا شه ..

‌ ا‌گه میشه جون رقیه نیا آقا برگرد الهی که بشکنه دستایی که عریانت کرد آه ریان پشت اسمش بنویس عطشان آه ریان جد ما به خاك و خون غلطان : )💔

حالا تو هی برو دوراتو بزن ، تهش که چی :)؟