تو تمام مدت سخنرانیش من و اسرا سرمونو بالا نیاوردیم دیگه یعنی تو آفتابه شیرموز میخوردیم از این بهتر بود 😂🤦🏻‍♀

به یکی از خاطره هات به صورت رندوم فک کن حالا اونو برامون تعریف کن - شب تا صبح سامرا روی یه پتو ته ِته صحن یا حسین غریب مادر میخوندیم :)

من میان همه ی خاطره ها جاماندم...

یچیزی یادم افتاد 😁🤌 اون روز توی سید حمزه برا نگاه نکردن به آقایون و جلوگیری از گناه کردن مِن جمله مجری که هی جلو چشممون بود من و ملیکا با شیطان مسابقه گذاشتیم 😅🥲 :) شاید خنده دار باشه ولی جوابه . . . شماهم همینکارو بکنید برا انجام دادن یه کار خوب یا انجام ندادن یه گناه و کار بد با شیطان مسابقه بزارید ، این روحیه مبارزه طلبی تون رو زیاد کنید ، تصور کنید که شما نبرید شیطان از شما جلو میفته و میبره ! این سرافکندگی محض نیست ؟ یه کاری کنید خدا با افتخار شمارو به ملائکش نشون بده بگه ؛ ‹ همین بنده رو میگفتم ها که جلوش سجده بزنید ، الان شیطانی که جلوش سجده نکرد و از فرمانم پیروی نکرد و توی ِیه مسابقه سخت برد و زیر آوار نفسش دفنش کرد ، آره رفیق🚦🩺 ! › #تجویزپزشک #A_K

رفیق یکی هست آدم دشمنشو نشناسه و ازش پیروی کنه اون هیچی ، با اون کاری ندارم ولی یکی هست دشمنت عین روز روشن و آشکار باشه برات خدا خودش تو قرآن گفته شیطان دشمنِ آشکار شماست دیگه از این دشمن پیروی کردن آخرِ خیکی بالا آوردنه نهایت گیج بودن ، شوت بودن خب مومن توکه میدونی این دشمنته ، دنبالش راه نیفت دنبال این بری کلاهت پس معرکس وا حسابت با کرام الکاتبینه

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد... تولدت مبارک رفیقِ با معرفت ♡:)

السلام علی الحسین... پ.ن: از صدقه سر زنگِ اسرا ، ساعت ۶ و نیم اینجا یادتون بودم

(((: نمیشد تو همون لحظه میموندیم و هعی تکرار میشدیم

در میان دلتنگی ها من چنانم که محال است کسی درک کند...

نگا کنید((:

مُروح‌کن‌دل‌وجان‌را...