بسمه تعالی
خیلی سخت گذشت!😔
امروز، در جمع برخی از #جوانان حاضر شدم!
چه قدر دنیای شان با دنیای داخل #حوزه فرق می کرد؟! نفهمیدم من با آنان بیگانه ام یا آنان با من بیگانه اند؟!
گاه با خود می گفتم : «آنقدر که دغدغه انتخابات سالم و #سياست را داریم آیا ذهن مان برای جوانان جامعه مشغول شده است ؟!آیا از حال آشفته جوانان با خبر هستیم؟!!
مگر سیاست را برای سعادت جوانان و مردم نمی خواهیم ؟!
آیا از حال آشفته جوانان خبر داری؟ آیا در طول روز به جوانان تشنه و #بی_پناه فکر می کنی؟! تو طلبه ای و باید #پدر شان باشی...
آیا برای #سعادت فرزندانت برنامه ریزی کرده ای؟!»
ههههه!!
چه قدر این حرف ها گنده تر از #دهان من است!! دراه مانده ای می خواهد دست درراه ماندگان را بگیرد. (400/1/13)
@zarakhs
بسمه تعالی
شیطان آنقدر ها هم زرنگ نیست.
از آن شبی که #معمم شدم، این چند متر پارچه سفید برکات زیادی برایم به ارمغان آورد.
از جمله آن برکات #تجربیاتی است که زندگی در برخورد با مردم به من آموخت.
از آن شبی که عمامه بر سرم نشست، به طرز عجیبی، درونم را متحول ساخت و عجیب تر از آن، #پیوندی است که بین من و قلوب مردم بر قرار شد و زمینه گفت و گو های صمیمانه را ایجاد کرد.
وقتی، پای درد دل های #مردم به ویژه #جوانان می نشینم شاید حرف هایشان دلم را می شکند و شاید زخم هایشان، خراش بر قلبم می اندازد اما بسیار خوش حالم که در پایان ، با لبی #خندان و دلی سبک شده، آهنگ خداحافظی می کنند.
باید اعتراف کنم که تا قبل از ملبس شدن شخصیتم شکننده و خام بود، اما اینک #حرارت این گفت و گو ها، روحم را پخته است.
لابه لای این گفت و گو ها دریافتم که:#شیطان آنقدر هاهم که می گویند زیرک نیست!
گمان می کردم او #مهندسی_خبره و #طراحی_غدار است اما بعد از گفت و گوهای مردمی دریافتم که حربه های شیطان محدود ومشترک بوده، در نتیجه به راحتی قابل پیش بینی است.
اگر خدا بخواهد یکروز در همین کانال،با انتشار آموخته هایم دست او را رو خواهم کرد.
@zarakhsh
بسمه تعالی
یادگار بهار
آنان که با من، هم پیاله اند، خوب می دانند که هزار هزار ضعف #معنوی دارم و جز در راه مانده ای سرافکنده، نیستم با این حساب به موعظه محتاجم و شایستگی پند و #اندرز دادن به دیگران را ندارم.
اما از آنجا که دلم برای #جوانان می سوزد و خیر خواه مؤمنان بودن، یک #وظیفه دینی است، لب به سخن می گشایم و خود را بلند بلند نصحیت می کنم شما هم از دور ، گوش هایتان را تیز کنید بلکه مفیدتان باشد!
#جوانی، بهار عمر آدمی است بهاری که به سرعت به خزان می گراید!
بهاری گرم و دلنشین، که زمستانی سرد و استخوان سوز به دنبال دارد!
جوانی، #هنگامه کار و شایستگی است! هر لحظه ای که می گذرد یک خشت بر کاخ آینده ات نهاده خواهد شد! یا کاخ #سعادت برای خود به پا می کنی یا زندان #ندامت!
معمار این کاخ تویی! انتخاب با توست؟!
برخیز و غم روزگار مخور که هیچ چیز این دنیا پاینده و پایدار نیست نه غم و اندوه می ماند نه خنده و شادی آن!
برخیز!! به چشمان دنیا #لبخند بزن و جوانی ات را دریاب پیش از آنکه در سوت پایان دمیده شود و جناب #ازرائیل در اوج جوانی، چراغ عمرت را خاموش کند.
مرگ که پیر و #جوان نمی شناسد و خدا نیاورد روزی را که ناگهان غافل گیرت کند!
این شعر جناب پروین اعتصامی تقدیم به نگاه گرم شما :
جوانی چنین گفت روزی به پیری
که چون است با پیری ات زندگانی
بگفت اندر این نامه حرفی است مبهم
که معنیش جز وقت پیری ندانی
تو بِهْ کز توانایی خویش گویی
چه میپرسی از دوره ناتوانی؟
جوانی نکو دار کاین مرغ زیبا
نمانَد در این خانه استخوانی
متاعی که من رایگان دادم از کف
تو گر میتوانی، مَدِه رایگانی
چو سرمایهام سوخت، از کار ماندم
که بازی است بی مایه بازارگانی
از آن بُرد گنج مرا، دزد گیتی
که در خواب بودم گهِ پاسبانی
#یک_فنجان_شعر
@zarakhsh
بسمه تعالی
دود از سَرَم بر خاست!
نوروز است وبا کوتاه تر شدن سایه #کرونا، توفیق دید و بازدید، #عیدانه ی بهار به آدمیان شده است.
دورهمی های امسال، سیر آب شدن بعد از دو سال تشنه کامی است! #وصال هایی پر حاشیه و به یاد ماندنی که محال است ، نسیم #سیاست و #معیشت وزیدن نگیرد !
در یکی از همین دیدار ها مشتاقانه از #درس و دانش نوجوان خبر می گرفتم، از سربلندی آنان می شکُفتم و از سرافکندگی آنان شکسته می شدم!
می گفتیم و می شنیدیم که ناگهان! استاد دانشگاه آن جمع، خطاب به جوانان جمله ای گفت و مرا به #شگفت آورد!
می گفت : «امروز کسی با درس خواندن ره به جایی نمی برد، #نهایت درس خواندن هفت، هشت میلیون حقوق ماهانه است!! به دنبال فعالیت های #فنی بروید که مزد و مواجب میلیونی دارد !!!»
انگار دست و رویم را در #چشمه تعجب، شسته بودند ! به احترام موی #سپید و #میزبان بودن ایشان ، از حاشیه زدن بر آن متن تلخ کوتاه آمدم!!
به منزل آمدم و در فضای مجازی برای آن فرهنگی فرهیخته، بعد از #احترامات و تشریفات چنین نگاشتم :
«آن مقدار که بنده از #استوانه های علم و ادب آموخته ام دانش، ثروتی بی همتا و کم نظیر است چه مولِّد ثروت باشد چه نباشد! شاید شنیده باشید که:ارزش علم، #ذاتی و همیشگی است!
اساسا دانش پیراسته از طمع، به دنبال ارتقاء #انسانیت، تکامل #اخلاق و البته رفاه و آسایش آدمیان است. نباید دانش را در علوم فنی، #حبس کرد و علوم انسانی را از قلمِ توجه #جوانان انداخت!
علوم فنی و مهندسی،# چراغ راه و رفاه آدمیان اند، اگر علوم انسانی الهی، #سوخت این چراغ را تامین نکند و اگر پیکر جامعه از #پیراهن علوم انسانی ، برهنه شود، دیو فقر و فلاکت به #غرش درآید و هر روز صدای هرج و مرج، روان آدمیان را به #شدت بیازارد!
خدایش بیامرزد آنکه فرمود :چو دزدی با چراغ آید گزیده تر بَرَد کالا!! امروز علوم فنی و مهندسی در غرب به سرعت روبه تکامل و در خدمت قدرت طلبانِ #استعمارگر است! همانان که برای حاکمیت بر جهان، دست به هلاکت #حرث و #نسل می زنند!! و فرهنگ ها و ارزش های انسانی را لگد مال می کند!
در پرتو علم و #صنعت است که کارخانه های مواد مخدر و اسلحه سازی ، شبانه روز #مشغول کارند و دوشادوش آنان شبکه های فساد نیز سرگرم تحریک #شهوات و تولید محصولات #سکسی شده اند!!
این فرمایش پیامبر رحمت (ص) :طلبُ العلمِ فریضةٌ علی کلّ مُسلمٍ وَ مُسلمةٍ، از نگاه علم اصول، #مطلق است!
یعنی، طلب دانش، در بند درهم و دینار گرفتار نیامده است!
یعنی تا رمق داری به قدر تاب و توان ، بخوان و بِیاموز هرچند که پول و پیشه و نان و حلوایت در #کارگری باشد!
این بینش اسلامی است. دین، ما را تنها از علم #بی_فایده (لایَنفَع) بازداشته است که البته علم بی فایده را هم باید در بینش اسلامی تفسیر کرد نه بینش #مادیگری!!...»
و آن استاد دانشگاه در جوابم نوشت : «شما هنوز زن و بچه نداری که #آرمانی فکر می کنی!»
من در میان همین مردم قد کشیده ام، نفسم از جای #گرم بر نمی خیزد، اما انگار از خاطر برده اند که #فرهنگ و ادب، #زیر بنای رفاه اجتماعی و آرامش #پایدار جوامع است!
دولت ها باید دانشْ پژوهانِ علوم انسانی را ارج نهاده و برخی از جوانان نیز باید دل به خدا #سپرده و روغن صبر و قناعت به تن بمالند تا انسان و #انسانیت زنده بماند!
#ناقدانه
@zarakhsh
بسمه تعالی
جوانان!
آنان که مرغ خیالم را در آسمان#متن هایم دنبال می کنند، نیک می دانند که پشت صحنه بیشتر #دغدغه هایم "جوانان " اند!
هرگاه، قلم ِخیال به دست گرفتم تا سیمای #آینده را بر صفحه ذهن، صورتگری کنم، جز #جوانان، نقاشان هنرمندی نپنداشتم !
هرگاه برای ساختمانِ فردا، طرح و نقشه ای ترسیم کردم، هیچ معمار و #مهندسی جز جوانان نیافتم!
هرگاه در آسمان سرنوشت به دنبال ستاره بخت و #اقبال وطن گشتم، برق نگاه جوانان، #تلسکوپِ آسمان شکافی هایم بود!
#نخ_تسبیح همه نامه هایم به مسولین، جوانان بودند و هرچه اشکال گرفتم و راهکار ارائه کردم همگی مستقیم و غیرمستقیم به #جوانان ختم میشد.
آشوب های اخیر، هیزم ِنفتْ آلود بر #آتش دغدغه هایم نهاد و ضریب #فرهنگ و #تربیت در نگاهم را بسیار پر رنگ تر گردانید!
جوانان امروز گذشته از اینکه با مشکلات #اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، از نعمت برنامه های مناسب و #آینده ساز نیز کم بهره می برند و دیگر نگویم که دشمن، #لجن یأس و #شایعه بر سرشان می پراکند!
با #تبليغات جذاب، گوهر #واقعيت را از آنان می رباید و آنان را در #گرداب الگو های غلط و #سبک زندگی های نادرست غرق می کند!!
از جوانی که همه هویت، #فرهنگ، افکار و اعتبارش را از فضای مجازی و بازی های رایانه ای ستانده است، توقع روحیه جهادی و بصیرت انقلابی دارید!؟
چه کسی و چه گونه می تواند؟ ابر سیاه #تبلیغات غرب را از افق نگاهشان کنار بزند و تشنگان #حقیقت را از نور معرفت سیراب سازد!!؟؟
ساعت دو بامداد است و صبحی که در آن هشتمین خورشید ولایت غروب می کند!
امیدوارم #امام_رئوف ع هوادار جوانان مان باشد 🙏🖤
@zarakhsh