🔴 کاری که تمام گناهان را محو میکند حتی اگر آسمانها را سیاه کرده باشد
حدیث قدسی، خداوند فرمود: ای موسی (ع) گمان نکن مادرت برای تو مهری داشت، اگر من مهر تو را در دل او جای نمی دادم او هرگز برای شیردادن تو نیمه شب ،خواب شیرین را رها نمی کرد.
ای موسی (ع) از میان بندگان من اگر بنده ای چنان گنهکار باشد که از گناهان او آسمان به رنگ سیاه در آمده باشد، فقط به خاطر یک کارش من تمام گناهان او را می بخشم و وارد بهشت می کنم و برای این کار از هیچ کس ابایی ندارم و اجازه نمی گیرم. موسی (ع) عرض کرد، خدایا آن عمل چیست؟
حضرت حق فرمودند: کسی که برای رضایت من قلب یک بنده مؤمن مرا شاد گرداند . او آن گاه مرا شاد کرده است و سزای کسی که مرا چنین خرسند کند، بخشش همه گناهان اوست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده- مهدی رسولی(1).mp3
7.43M
🏴 الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده
در پاسخ «هل من معین» با سر به میدان آمده
🎤 مهدی رسولی
🗓 شب هفتم محرم
🏷 #محرم
📚 #حکایت_ملانصرالدین
روزی ملانصرالدین زنش را برداشت تا برای خرید به شهر بروند. ملا سوار خرش شد و زنش در کنار آنها به راه افتاد. وقتی به روستای اول رسیدند مردمی که نشسته بودند به همدیگر گفتند: ببینید آن مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده زنش پیاده می رود. ملا خجالت زده شده از خر پیاده شد و زنش را سوار خر کرد و به راه افتادند.
پس از مدتی به روستای دوم رسیدند. مردم با دیدن آنها گفتند: پیرمردی با این سن و سال پیاده و زنش سوار خر است چه پیرمرد زن زلیلی ؟ زن خجالت هم نمی کشد. ملا وقتی حرف آنها را شنید فکری کرد و دید راست می گویند .برای حل مشکل تصمیم گرفت خودش هم سوار خر شود تا حرف مردم هر دو روستا را تایید کند!
باز به راه افتادند و به روستای سوم رسیدند. مردم با دیدن آنها گفتند: وای بیچاره خر!! دو نفر سوار یک خر نحیف شده اند. چه آدمهای پستی. ملا خجالت کشید و از خر پیاده و شد و زنش را نیز پیاده کرد و به راه افتادند.
به روستای چهارم که رسیدند همه به خنده افتادند!!! روستاییان گفتند آن دو احمق را ببین! خر دارند ولی هر دو پیاده اند. یکی گفت: خدایا به احمق ها عقل عطا بفرما!! و مردم نیز گفتند: آمین!!!
✍هر کاری بکنیم مردم همیشه برایمان حرف در می آورند...
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ اَلثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ
تمام دانشِ مردمی را در چهار چیز یافتم؛ نخست این که ربّ ات را بشناسی، دوم این که بدانی با تو چه کرده است، سوم این که بدانی از تو چه میخواهد، و چهارم این که بدانی چه چیزی تو را از دینت بدر می کند.
الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص
@zarboolmasall
🦋
یه ضرب المثل ژاپنی هست که میگه:
اگه احساس کردی داری همه چیز رو از دست میدی یادت باشه که درختا هر سال تمام برگاشونو از دست میدن اما با این وجود سربلند منتظر روزهای بهتر میمونن.
به خودت ایمان داشته باش ♥️
@zarboolmasall
ضرب المثل ها
با موضوع محرم
✨من از بهر حسين در اضطرابم تو از عباس ميگويي جوابم!؟
چون پيك كربلا به مدينه رسيد، ام البنين درمورد حضرت حسين«ع» پرسيد. پيك از پسرش عباس سخن گفت. ام البنين چند بار پرسش خويش را تكرار كرد و هر دور در مورد عباس شنيد. سرانجام به ستوه آمد و گفت: من از بهر حسين در اضطرابم
تو از عباس ميگويي جوابم!؟
اين مثل در مورد كسي به كار ميرود كه پاسخ نامربوط و خارج از موضوع ميدهد.
⚡️حالا که زور است یا حسین
چنان روایت کردهاند که گروهی از ساکنان اصفهان مردی کلیمی را در روز عاشورا با مشت و لگد میزدند تا در شمار عزاداران حضرت حسین درآید و «یا حسین(ع)» بگوید و کلیمی که تحمل کتک برایش دشوار بود، به ناگزیر گفت: «حالا که زور است یا حسین!»
دربارهی این مثل روایتی دیگر نیز وجود دارد. بر اساس این روایت نوحه خوانی، سینه زنان را گفت: اگر «یا حسین» را بلند نگویید از ناهار خبری نیست.
چون سینه زنان این را شنیدند گفتند: «حالا که زوره یاحسین»
💥حالا بیا و با زینب سفر کن
منظور از زینب، دختر علی بن ابی طالب(ع) و فاطمهی زهرا(س)، است که در وقایع کربلا حضور داشت و با اهل بیت به کوفه و شام رفت.
این مثل (که بیش تر برای شکوه می آید) به همراهی با کسی که درد و شکایت بسیار دارد و به تحمل کردن آه و نالهی وی اشاره میکند.
🌟چه وقت، روز عزای قاسم؟
حضرت قاسم فرزند امام حسن(ع) است و در شمار شهیدان کربلا جای دارد. این مثل برای بیان عدم پای بندی برخی از افراد به عهد و پیمان و بیارزش بودن وعدههایشان به کار میرود.
💫حاجی برو؛ کربلایی بیا
این مثل بر تکرار بدون وقفهی یک کار یا رفت و آمد پیوسته اشخاص به یک مکان اشاره دارد و با توجه به مورد، به دو شکل استعمال میشود.
«همین جور حاجی برو کربلایی بیا، تو چند دقیقه یک ظرف باقلوا را خالی کرد.»
«صبح تا شب، حاجی برو، کربلایی بیا، یک دقیقه راحتی برای آدم باقی نمی گذارند.»
☀️تو را به شام می برند
در حادثه کربلا اهل بیت امام حسین (ع) را اسیر کردند و همراه افراد خشنی چون شمر به شام بردند. این مثل در آن واقعه ریشه دارد و به وسیله آن به کسی که در برابر زورمند و دیکتاتور ایستاده است هشدار میدهند؛ یعنی پنجه در پنجه زورمند میفکن که ستمگر و بیشرم است و سبب رسوایی و آبروریزی میشود.
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زردی دندان های این خانم دردسرساز شد❗️🤦🏻♀️
خبر خوش برای افرادی که می خواهند بی دردسر دندان های خود را سفید کنند😍
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این پک سفیدکننده ی دندان گیاهی با 60% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.saamim.com/gnioZ
https://landing.saamim.com/gnioZ
❤️ اثر محبت اهل بیت
یکی از چیزهایی که انسان را در «قبر» از عذاب و ناراحتی نجات می دهد و از همه اعمال کارسازتر است، محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.
حضرت امام رضا، علیه السلام، فرمود: «از مواردی که به زیارت زائرم می آیم شب اول قبر اوست».
مرحوم «محدث قمی» در مفاتیح نقل می کند که:
ظالمی پس از مرگ به خواب یکی از علما آمد. مرد عالم از او پرسید چگونه در راحتی بسر می بری حال آنکه باید دچار درد و شکنجه باشی؟
ظالم در پاسخ گفت: تا دیشب در عذاب می سوختم و قبرم مملو از آتش بود، ولی از دیشب تاکنون عذاب بطور موقت از قبرستان برداشته شده. زیرا، حضرت سید الشهداء، علیه السلام، دیشب سه بار به دیدن یک بانوی محترم آمد!
مرد عالم به جستجو و تحقیق درباره این یانو پرداخت، تا همسر او را پیدا کرد. از او پرسید: «همسر شما چه اعمال نیکی انجام می داد که امام حسین، علیه السلام، به دیدنش آمده است؟!»
مرد مقداری از اعمال صالح همسرش را برشمرد که از جمله آنها این بود که او بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت.
یک عمر زیارت عاشورا می خواند. با این سخن مرد عالم پی برد که چرا امام حسین (ع) در شب اول قبر به دیدن آن زن آمده بود.
منبع : معاد در قرآن؛ ؛ ص140؛ مظاهری، حسین
@zarboolmasall
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوقالعاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید
@zarboolmasall
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
بزرگي گويد: مرا همسايه اي بود گناهكار و فاسق و فاسد و نابكار. هنگامي كه در سفر بودم از دنيا بيرون شد.چون من به خانه رسيدم، سه روز بود تا از دار دنيا رحلت كرده بود .
با خود گفتم كه اكنون كه از نماز و تشييع جنازه اش محروم ماندم و ازبراي حق همسايگي، ساعتي بر سر تربت او روم. چون بر سر تربت وي رفتم، دو سه سوره از قرآن بخواندم. پس از آن،
خوابي بر من در آمد.
آن جوان را ديدم در خواب كه به نشاط تمام همي خراميدي، تاجي مرصع بر سر نهاده و حله سبز اندربر. با او گفتم: ملك تعالي با تو چه كرد؟گفت: مرا در كنف كرم خويش فرود آورد.
گفتم به چه معاملت؟ گفت: مرا معاملتي نبود كه از سبب رحمت بودي و لكن مرا چون در گور نهادند و اقارب و خويشان بر گور من نشسته بودند، فرشتگان عذاب در آمدند با گرزهاي آتشين تا مرا عذاب كنند. ازيك ساعت ديگر او را مهلت دهيد و عذاب مكنيد تا پيوستگان از او جدا شوند.
چون ساعتي بر آمد و پيوستگان به خانه رفتند،مادرم بر سر تربت من بنشست. آن فرشتگان باز آمدند به صولتي تمام تا مرا عذاب كنند .خطاب آمد كه: ساعتي ديگر صبر كنيد تا مادرش به خانه شود.ايشان منتظر بايستند.
شب در آمد و مادرم همچنان نشسته بود. فرشتگان گفتند: ملكا! پير زن از سر تربت باز نمي گردد، چه فرمايي؟ خطاب آمد كه: اگر او باز نگردد، شما باز گرديد، زيرا كه به كرم ما لايق نباشد كه به عقوبت بشتابيم و فرزند را درپيش مادر عذاب كنيم. ما در اين ساعت درضعيفي آن پير زن نگريم و اين فرزند او را بدو بخشيم.
@zarboolmasall
~🌤🍒^
یک ضرب المثل روسی میگه:
هر که چاقوی بزرگی در دست دارد،
لزوماً آشپز ماهری نیست.
تفسیر:
دسترسی به امکانات مطلوب
ضامن موفقیت نیست...
@zarboolmasall