eitaa logo
سید عزت الله ضرغامی
748 دنبال‌کننده
681 عکس
246 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴فقیه دگراندیش! 🔸اولین ملاقات من با مرحوم آیت الله شاهرودی در سال 75، همراه با دیگر اعضای شورای نظارت بر سازمان صداوسیما بود. 🔸سخنان متفاوت و انبساطی ایشان در موضوعات مهم فقهی مرتبط با صداوسیما تعجب من و دیگر اعضاء را به دنبال داشت. احاطه‌ی کم نظیر ایشان به حوزه فقاهت و آشنایی ایشان با موضوعات روز و مبتلا به جامعه و شجاعت مثال زدنی‌شان در ارائه نظرات و دیدگاه‌های فقهی، عرصه‌های جدیدی برای ما فراهم کرد تا بتوانیم راحت‌تر و بدون نگرانی نظراتمان را مطرح کنیم. 🔸بعدها در مسئولیت مدیریتم در سازمان، بارها از نقطه نظرات خاص و عالمانه ایشان استفاده کردم. بخصوص در بازدید یک روزه‌ای که از سازمان داشتند و با همکارانمان در حوزه‌های مختلف به گفتگو نشستند. 🔸در مدت 5 سالی که با ایشان در این سمت کار کردم، هرگز در مورد اخبار و گزارش‌های مربوط به قوه قضائیه و خودشان اعتراض یا انتقادی نداشتند. یکبار هم در یک جلسه رسمی با مطایبه، از «تکه کلام» یکی از بازیگران خانم در سریال طنز آن موقع که مشهور شده بود، استفاده کردند. به طوری که خنده‌، اجازه ادامه صحبت را از ایشان سلب کرد! 🔸مرحوم آیت الله شاهرودی بر جایگاه‌های بزرگی تکیه زد، در حالی که «اسباب بزرگی» را قبل از آن، در خود فراهم کرده بود. این خیلی مهم است. سعه‌ی صدر و ظرفیت بالای ایشان موجب می‌شد تا افرادی که به نوعی مورد ظلم و بی‌انصافی قرار می‌گرفتند، صرف نظر از تفکر سیاسی‌شان، با او ارتباط برقرار کنند و از حمایت و پشتیبانی ایشان در میان اصحاب قدرت برخوردار شوند. 🔸آیت الله شاهرودی شخصیتی بی‌حاشیه و خدمتگزاری صادق برای رهبر انقلاب و مردم بود. جای خالی او امروز بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. روحش شاد و یادش گرامی باد. عکس مربوط به گفتگوی او با همکارانمان در حوزه سیاسی سازمان است.
. صبحانه با حاج آقا محمدیان (۹۷/۱۰/۱۱) حجت الاسلام والمسلمین محمدیان رئیس سابق نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها از جمله آدم‌‌های خوب این دوران است. عالم، محقق، انقلابی، ولایی و خستگی ناپذیر در کار و تلاش بی‌وقفه برای انقلاب، جوانان و دانشجویان. جزو معدود مدیرانی است که از حدود ۲ سال قبل شخصاً پیگیر حضور یک مدیر تازه نفس و جوان به جای خودش بود که نهایتاً با اصرار دوستان از جمله خودم، و توصیه رهبری معظم حدود یکسال دیگر ادامه داد. حرف‌های زیادی از جنس درد دل و آسیب شناسی انقلاب به ویژه در سازمان روحانیت و سبک زندگی مدیران و مسئولان کشور داشتیم. در اینکه برخی روحانیون حکومتی، به دلیل زندگی اشرافی و جدا شدن از توده‌های مردم و غفلت از فرزندان و خانواده، ضربه مهلکی به اعتماد و اعتقاد مردم نسبت به روحانیت و انقلاب و حتی اصل دین وارد کرده‌اند، هم نظر بودیم. منزل و محل کار ایشان در خیابان انقلاب است و می‌گوید این فاصله را تقریباً هر روز پیاده طی می‌کند و نه تنها هیچ اسائه ادبی نمی‌بیند بلکه برعکس به دلیل همین رفتار مردمی مورد توجه و تحسین مردم قرار می‌گیرد. واقعاً نمی‌دانیم در کشور چه اتفاقی رخ داده که این نعمت بزرگ از بسیاری مسئولین به ویژه روحانیون صاحب نام گرفته شده است. خاطره خوبی از مرحوم آیت الله حائری شیرازی نقل کرد که منظور از آبی که اکثریت لشکر طالوت، به رغم دستور الهی از رودخانه خوردند و ایمانشان زائل شد، «بیت المال» است. به آنان گفته شده بود که فقط به اندازه یک کف دست بخورند تا حداقل تشنگی برطرف شود نه اینکه در آن غوطه بخورند! با اینکه مسئولیت‌اش را تحویل داده، همچنان با دانشجویان محشور و مأنوس است. هم در محیط کار و هم در نوع فعالیت‌های روزانه ایشان. تألیفات ارزشمندی دارد. از جمله کتاب «علی از زبان علی(ع)» که در نوع خود بی‌نظیر و بسیار سودمند است. ساده زیست، مردم دار، دلسوز و خون گرم است. قدرش را می‌دانم و از مصاحبت با او بهره می‌برم.
. ! در پست "صبحانه با حاج آقای محمدیان" برخی دوستان به تصور این که صبحانه کله پاچه است کامنت های جالبی گذاشتند. در حالی که اون کاسه، عدسی است و در آن بشقاب هم قدری گردو، که البته این دوتا شبیه ظروف گوشت و آب کله پاچه است. نمک و آبلیمو و روغن هم به این شبهه کمک کرد! اون اتاق و اون تراس هم محل کار من در خیابان پاستور است. با نیم کیلو عدسی که تقریباً ۶ هزار تومان می شود کار میهمان و میزبان راه می افتد. نمی‌دانم چرا از بچگی کله پاچه دوست نداشتم. خیلی ها سعی کردند نظرم را عوض کنند ولی نه آنها توانستند و نه خود من. خیلی هم بد نیست. باید در این سن مراقب کلسترول بود. . * پی نوشت * . کله پاچه خور های حرفه‌ای می‌گویند باید موقع خوردن چشم ها را بست و همه را خورد و خیلی به اجزای آن گیر نداد! نمی دانم درسته یا نه ، ولی منطقا قابل درک است. از رفاقت های پاستوریزه خوشم نمیاد. اهل گزینش و در رفیق‌بازی نبوده و نیستم و همیشه هم لذت "درهم" رفیق داشتن را چشیده‌ام. کلاً در مورد آدم باید "درهم" قضاوت کرد. از آسیب های بزرگ رویکرد امنیتی _ اطلاعاتی، نگاه "انتزاعی" و "موردی" به آدم‌ها و بولتن سازی و گزارش نویسی از آنهاست. ممکن است دروغ نگویند (باخوشبینی)! ولی همه ی راست را هم نمی گویند! این خودش بزرگترین "دروغ" است. همه ما یه جورایی همین مشکل را داریم. خدا هدایتمان کند.