✨ #کلام_آسمانی
🌹 حادثه کوبنده :
🔹الْقَارِعَةُ * مَا الْقَارِعَةُ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ (قارعه / آیات 1 تا 3)
🔸آن حادثه كوبنده، * و چه حادثه كوبنده اى! * و تو چه مى دانى كه حادثه كوبنده چیست؟! (آن حادثه همان روز قیامت است!)
✅ پیام : خداوند در این آیات از قیامت و یا مقدمات آن به عنوان حادثه کوبنده یاد می کند.
با تعبيراتى كه در آيه دوم و سوم آمده كه حتى به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سـلم ) مـى گـويد تو چه مى دانى آن حادثه سخت و كوبنده چيست ، روشن مى شود كه اين حادثه كوبنده به قدرى عظيم است كه ابعادش به فكر هيچكس نمى رسد.
جالب است که قرآن در آیات فراوان و با اسامی مختلف تلاش می کند تا حساسیت انسان ها را نسبت به واقعه عظیم قیامت و سرنوشتی که در آن عالم در انتظارشان هست، جلب نماید.
با وجود این توجه به قیامت، علاوه بر اینکه در زندگی غیر مسلمانان هیچ محلی از اعراب ندارد، در میان مسلمانان هم بجز اندکی از مومنان، مورد غفلت جدی واقع شده است و مسلمانان از این هشدارهای جدی قرآن آن چنان که باید و شاید، معمولا تأثیری نمی پذیرند.
😢😞
🔮با عقیق بدانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
آیت الله فاطمی نیا:👇👇
🔸گناهکار چند نوع است.
عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره.
🔹در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.
🔸اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود.
🔹شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد.😭😭😢
🔮با عقیق بمانید
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
توی صحبتهـایش هميشہ ...
جبهه را به ڪربلا ربط میداد
می گفت : جبهه بدون ڪربـلا
بیمعناست و رزمنـده دور از
امام حسين علیهالسلام ، بیچـاره ...
اگه اينها نباشه ما با پارتيزانهای
جنگ جهانی دوم هيچ فرقی نداريم ...
🔹فرماندهگردان حضرت علیاکبر(؏)
🔸لشکر۳۲ انصارالحسین(؏) همدان
🔹شهادت : ۱۳٦۵ جزیزه مجنون
🌹شهید حاج رضا شکری پور🌹
با عقیق بدانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147
گاهی در کنار فامیل و دوستان، از کارهای خوب کیوان و عبادات او تعریف می کردم و برایش دعا می کردم. همه ی آشنایان احسنت می گفتند و برایش دعا می کردند، اما کیوان به شدت ناراحت می شد و در عین احترام می گفت: « مادرجان!خواهش می کنم این حرف ها را نزنید، می ترسم با این حرف های شما شیطان در وجود من حلول کند، و این عبارات باور من شود. از شما خواهش می کنم از این پس هرگز از من تعریف و ستایش مکن».
🌹#شهیدکیوان_آقامحمدقلی_قدسی🌹
🔮با عقیق بمانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#شهیدی که برات #کربلا میدهد
🌸🌿🌸
این گوشه ای از قصه علیرضای۱۶ ساله است که با همه ی ما در کربلا وعده کرده است..❤️😢🌷
بسم الله
ایام عید نوروز برای دیدار اقوام به اصفهان رفتیم . روز آخر تعطیلات به گلزار شهدا و سر مزار شهید خرازی رفتم وسط هفته بود و کسی در آن حوالی نبود با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل شهدا راهی کربلا شویم. توی حال خودم بودم. برای خودم شعرمیخواندم.از همان شعرهایی که شهدا زمزمه میکردند:
این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد
ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هرچه خواهی کن
هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. با چشمانی گرد شده بار دیگر متن روی سنگ را خواندم. آنجا مزار شهید نوجوانی بود به نام علیرضا کریمی👇💐
اوعاشق زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: میروم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمیگردم!!
در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا میشود پیکر مطهرش به میهن باز میگردد!!
این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. حسابی گیج شده بودمد. انگار گمشده ای را پیدا کردم. گویی خدا میخواهد بگوید که گره کار من به دست چه کسی باز میشود.😭 همان جا نشستم .حسابی عقده دلم را خالی کردم.
با خودم میگفتم :این ها در چه عالمی بودند و ما کجائیم؟! این ها مهمان خاص امام حسین علیه السلام بودند. ولی ما هنوز لیاقت زیارت کربلا را هم پیدا نکرده ایم.بار دیگر ابیات روی قبر را خواندم:
گفته بودی تا نگردد باز، راه راهیان کربلا عهد کردی برنگردی سرباز مهدی پیش ما و....
با علیرضا خیلی صحبت کردم.از او خواستم سفر کربلای مرا هم مهیا کند. گفتم من شک ندارم که شما در کربلایی تورا بحق امام حسین ع ما را هم کربلایی کن با صدای اذان به سمت مسجد حرکت کردم. درحالی که یاد آن شهید و چهره ی معصومانه اش از ذهنم دور نمیشد.
روز بعد راهی تهران شدیم.آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. گوشی تلفن را برداشتم. شماره گرفتم. آقایی گوشی را برداشت. بعد از سلام گفتم: ببخشید، من قبل عید مراجعه کردم برای ثبت نام کربلا، میخوام ببینم برای کی جا هست؟ یک دفعه آن آقا پرید تو حرفم و گفت: ما داریم فردا حرکت می کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن،اگه میتونی همین الان بیا!!
نفهمیدم چطوری ظرف نیم ساعت از شرق تهران رسیدم به غرب. اما رسیدم . مسئول شرکت زیارتی را دیدم و صحبت کردیم. گفت:فردا هفت دستگاه اتوبوس از اینجا حرکت می کنه. قراره فردا بعد از یک ماه،مرز باز بشه و برای اربعین کربلا باشیم. اما دارم زودتر می گم، اگه یه وقت مرز رو باز نکردن یا ما را برگردوندن ناراحت نشین!
گفتم:باشه اما من گذرنامه ندارم. کمی فکر کرد و گفت:مشکل نداره،عکس برای شناسنامه خودت و خانمت رو تحویل بده. بعد ادامه دادم: یه مشکل دیگه هم هست،من مبلغ پولی که گفتید رو نمی تونم الان جور کنم. نگاهی تو صورتم انداخت. بعداز کمی مکث گفت: مشکلی نیست، شناسنامه هاتون اینجا میمونه هروقت ردیف شد بیار. با تعجب به مسئول آژانس نگاه میکردم انگار کار دست کس دیگه ای بود. هیچ چیز هماهنگ نبود. اما احساس میکردم ما دعوت شدیم.
از صحبت من با آن آقا ده روز گذشت. صبح امروز از مرز مهران عبور کردیم، وارد خاک ایران شدیم! حوادث این مدت برای من بیشتر شبیه خواب بود تا بیداری.
هشت روز قبل،با ورود کربلا ، ابتدا به حرم قمر بنی هاشم رفتیم .در ورودی حرم، برای لحظاتی حضور علیرضا ، همان شهید نوجوان ،را حس کردم. ناخودآگاه به یادش افتادم. انگار یک لحظه او را در بین جمعیت دیدم. بعد از آن هرجا که می رفتم به یادش بودم. نجف،کاظمین ،سامرا و...
سفر کربلای ما خودش یک ماجرای طولانی بود. اما عجیبتر این که دست عنایت خدا و حضور شهید کریمی در همه جا می دیدم.
در این سفر عجیب ،فقط ما و چند نفر دیگر توانستیم به زیارت سامرا مشرف شویم. زیارتی بود باور نکردنی. هرجا هم می رفتیم ابتدا به نیابت امام زمان(عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم..این مدت عجیب ترین روزهای زندگی من بود.
پس از بازگشت بلافاصله راهی اصفهان شدم. عصر پنج شنبه برای عرض تشکر به سر مزار علیرضا رفتم . هنوز چند کلامی صحبت نکرده بودم که آقای محترمی آمدند. فهمیدم برادر شهید و شاعر ابیات روی سنگ قبر است. داستان آشنایی خودم را تعریف کردم. ماجراهای عجیبی را هم در آنجا از زبان ایشان شنیدم. عجیب تر این که این نوجوان شهید در پایان آخرین نامه اش نوشته بود:
به امید دیدار در کربلا-برادر شما #علیرضا_کریمی✋️🌷
علیرضا با همه ما در کربلا وعده کرده بود.💞
📚مسافر کربلا
🌸🌿🌸
هدیه روح مطهرش اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم....
با عقیق بمانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
دست کشیدن به صورت
برخی فکر می کنند بعد از قنوت نماز، مستحب است دست های خود را به صورت خود بکشند.
در حالی که این کار مکروه است.
عروه الوثقی ج 1 بحث قنوت م
📚مرجع:کانال برداشت های نادرست از احکام
🔮با عقیق بدانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فوت کردن دعا
برخی از مردم گمان می کنند فوت کردن پس از خواندن برخی دعاها، از خرافات است و هیچگونه مستند شرعی ندارد.
در حالی که انجام فوت پس از قرائت برخی دعاها، جزئی از دستورات دینی می باشد.
پرسش: فوت کردن بعد از دعا خواندن بر مریض یا بعد از خواندن سوره قرآن به منظور حفاظت از جان، چقدر سندیت دارد؟
پاسخ: این مطلب در مورد بعضی از دعاها وارد شده است، برای توضیح بیشتر به کتاب «حلیه المتقین» مرحوم علامه مجلسی مراجعه فرمایید.
استفتائات آیت الله العظمی مکارم
📚مرجع :کانال برداشت های نادرست از احکام
🔮با عقیق بدانیم
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93