معلم از شاگردش ميپرسه واسه چي اينقدر دير رسيدي؟ 😡😡 شاگرد: به خاطر تابلو راهنمايي رانندگي! معلم: مگه چه علامتي روش بود؟ شاگرد: به مدرسه نزديک ميشويد، آهسته حرکت کنيد!😂 خلاقیتش نابووودم کرد...!!!!!!😁😁 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

يارو پدرش تو بستر مرگ بوده، ميگه بيا بشين کنارم کارت دارم. بعد يه چوب مي ده دست پسرش، پسره هم که مي خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو مي شکنه. 😊😏 پدره سکته مي کنه درجا ميميره😱 مامانش ميگه: خاک تو سرت کُره خر، اين ساز ني از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسيده بود 😐😂😂 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩه ﻣﻴﮕﻪ اﻣﺸﺐ ﺑﺮا ﺷﺎﻡ ﻣﻴﺎﻡ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ...ﺷﺎﻡ چے ﺩاﺭﻳﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭاﻙ ﺑﺮﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭے؟! ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎلےﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ.. ﺷﺐ اﻭﻣﺪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﻛلے ﻋﻠﻒ ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﺟﻠﻮﺵ اﻻﻥ ﻣﺤﺿﺮﻳﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﻃﻼﻗﻢ ﺑﺪﻩ!! ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻴﺪ ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺭاﻙ ﺑﺮﻩ ﻋﻠﻒ ﻧﻴﺴﺖ؟؟!😉😂 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﺗﺮﺷﯽ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ , ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ , ﻣﺎﺳﺖ , پنیر , ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻪ , نون هم بپزه وغیره... و اما مرد ... و مرد باس همچین زنی رو تو خواب ببینه😐😂😂 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

هرچه سردتر با من رفتار کرد بیشتر از قبل به او وابسته شدم😇 کولر خونمون رو میگم😅 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

🔮 دعوتید به عقیق 👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

🌹قصه شب🌹 آخرین آرزو (قسمت اوّل ) هوا بسیار گرم بود و انسان را کلافه می کرد. نرگس شتابان خیابان ها را می پیمود. وقتی به در خانه رسید اندکی ایستاد نفسی تازه کرد و سپس وارد حیاط خانه شد. از کنار حوض پر از ماهی که رد می شد به ماهی ها نگاهی کرد و لبخندی زد و گفت بالاخره شد بالاخره شد. از پله ها بالا رفت و وارد اتاقی که پدرش در آن جا خوابیده بود شد. کنار بستر پدر نشست و گفت: بابا ... بابا .... امروز جواب پذیرش بیمارستان آمده. بیمارستان شما رو پذیرش کرده فقط هرچه زودتر باید بریم. پدر سرفه های دردناکی زد و با صدایی که گویی از ته چاه شنیده می شد، گفت: کجا؟ کدوم بیمارستان؟ نرگس لبخندی زد و با دستش موهای سر پدر را نوازش کرد و گفت: یه بیمارستان تو آلمان. به بنیاد شهید درخواست دادم که شما وضعت وخیمه و مدارک پزشکی رو هم دادم و اونا هم مدارکو فرستادن آلمان الان اون بیمارستان شما رو پذیرش کرده دکتر اشنایدر خودشم مدارک پزشکی شما رو دیده. پدر در حالی که سرفه می کرد گفت: چرا اینکارو کردی دختر؟! مگه نگفتم لازم نیست؟! - چرا لازم نیست؟! اتفاقا بسیار لازمه! وضع ریه شما داره هر روز بدتر میشه تا الانم که صبر کردیم بی خود بوده. هفت سال صبر کردیم دیگه بسه. - آخه هزینشو از کجا میاری؟! فکر کردی رفتن به آلمان و بستری شدن تو بیمارستان اونجا کار راحتیه؟! هزینه نداره؟! - پدر جان شما فکر هزینه نباش منو و مهدی خودمون جورش می کنیم. شما فقط فکر سلامتیت باش. ما حالا حالا ها بهت احتیاج داریم! ادامه دارد .............. 🔮 دعوتید به عقیق 👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

❣خـدایا..... در این شـب زیبا ایـمان غبار گرفتہ ما را در باران رحمت خویـش پاڪ ڪن🌹 ✨"شبتون بخیر و سرشار از آرامش"✨ 🌱🌹👇 عقیق 👇🌹🌱 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93

» #حدیـــث‌امــروز ❤️ امام على عليه السلام : هر كه از عيبهاى پنهانى[مردم] جستجو ڪند، خداوند او را از دوستى دل‌ها محــــروم گرداند. 📙 غررالحڪم ح ۸۸۰۰ 🍃 🌹👇 عقیق 👇 🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93