به مامانم ميگم:
دشمنت کيه تا بزنم چشماشو درارم برات
ميگه:
دشمنی بالاتر از اولاد نيست
شاخه گاوی بدتر از داماد نيست
هيچي ديگه همين جوری خودم و شوهرمو شست انداخت رو بند😂
🌱🌹👇 عقیق 👇🌹🌱
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
ما که تو خواب چیزی نمیخوریم
چرا باید صبحا مسواک بزنیم؟
منطقی باشین😌😉😂😂
🌱🌹👇 عقیق 👇🌹🌱
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
انسان لاغرش خووووووبه...
حتى حديث داريم كه ميگه:
"' باريک الـله '" 😂😂
.
🌱🌹👇 عقیق 👇🌹🌱
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
سه چیزند وقتی برن بر نمیگردن :
١_ عمر
٢_سلامتي
٣_کارمند دولت وقتی ظهر میره نماز بخونه😂😂
.
🌱🌹👇 عقیق 👇🌹🌱
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
شماره شبهه:2451
🔆متن شبهه:
امروزه افراد فراوانی از علما و مردم نسبت به ساخت وساز حرم امام خمینی اشکال می گیرند که چرا برای امام #ساده زیست چنین حرم مجللی ساخته اند آیا ساختن حرم برای امام خمینی موافق تعلیمات اسلام است یامخالف ❕
🔆پاسخ شبهه:
🔮ساختن حرم و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علما و صلحاء خصوصا امام خمینی ( ره ) که از سادات و #فرزندان پیامبر گرامی نیز می باشند از چند جهت رجحان دارد ؛
1⃣از آیات قران استفاده می شود که احترام به قبور افراد با ایمان و بزرگان ، یک نوع امر رایج در میان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا که درباره اصحاب کهف می فرماید ؛
« هنگامی که وضع آنان بر مردم روشن شد ومردم به دهانه غار رفتند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند ؛1_ بر روی قبور آنان بنایی بسازید_ 2_ مدفن انان را مسجد انتخاب می کنیم» (کهف 21)
👌 قران این دو #نظریه را نقل می کند بدون آنکه از آنها انتقاد کند لذا می توان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف قوانین الهی بودند قطعا قران از آن انتقاد می کرد. از این داستان بدست می آید که یکی از طرق بزرگداشت صالحان حفظ و آباد سازی #مدفن آنان است .
❕اصولا بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته و با شخصيت را زنده مى دارد هميشه در ميان مردم جهان بوده و هست، و يك نوع قدردانى از گذشتگان، و تشويق براى آيندگان در آن كار #نهفته است، اسلام نه تنها از اين كار نهى نكرده بلكه آن را مجاز شمرده است.
👌وجود اينگونه بناها يك سند تاريخى بر وجود اين شخصيتها و برنامه و تاريخشان است، به همين دليل #پيامبران و شخصيتهايى كه قبر آنها متروك مانده تاريخ آنها نيز مورد ترديد و استفهام قرار گرفته است.
📚تفسیر نمونه ج 12 ص 388
2⃣قران در آیه 32 حج می فرماید ؛
« هرکس شعایر الهی ونشانه های دین خداوند را تعظیم و #تکریم کند آن نشانه تقوای دلها است »
♻️ ایه شریفه می گوید هر چیزی که شعار و نشانه دین باشد بزرگداشت آن مایه تقرب به #درگاه خداوند است ، به طور مسلم علمای ربانی وفقهای برجسته از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاغ دین و مایه گسترش آن در میان مردم بوده اند .
🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« هرکس #فقیه مسلمانی را اکرام و احترام کند ، خداوند را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که از او راضی است »
📚بحار الانوار ج 2 ص 44
👌یکی از طرق بزرگداشت و اکرام علماء و فقهای ربانی ، حفظ آثار و قبورشان و آباد کردن وصیانت از فرسوده شدن و از بین رفتن قبور آنها می باشد .
3⃣در روایات #متعددی دستور به حب و دوست داشتن و محبت به علما و فقهای ربانی داده شده است ؛
📚بحار الانوار ج 1 ص 186 باب 2 فضل حب العلماء
👌همینطور در روایات متعدد دیگری دستور به حب سادات و نیکی کردن به آنها خصوصا اگر از #صلحاء باشند ، داده شده است .
📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17
❕روشن است که یکی از مظاهر محبت و نیکی به علماء و فقهای ربانی خصوصا اگر از سادات باشند ، بازسازی و آباد #ساختن قبور آنها می باشد .
👌البته در روایاتی از بنای بر روی قبور و گنبد و #بارگاه ساختن آن نهی شده است ؛
📚وسائل الشیعه ج 3 ص 211 باب 44
این روایات ، #مستمسک برای عده ای قرار گرفته است تا ساخت و سازهای حرم امام خمینی را زیر سوال ببرند ، توجه به پاسخی که در گذشته داده ایم لازم است که این روایات #نهی کننده ، ناظر به قبور عموم مردم است و شامل قبور انبیاء و امامان و علماء و صلحاء نمی شود
زیرا ما برای بازسازی و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور امامان و علماء و صلحا دلیل خاص داریم که در سطرهای #پیشین به آن اشاره شده است
مرحوم صاحب #حدائق می نویسد ؛
« از روایاتی که از بناء بر قبور نهی می کند ، استثناء می شود قبور انبیاء و امامان ...همینطور بعید نیست استثناء شود قبور علماء و صلحاء چرا که بازسازی قبور آنها ، تعظیم #شعائر اسلام است و مصالح دینی فراوانی بر آن مترتب می شود»
📚الحدائق الناضره ج 4 ص 131
👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇
https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w
در سروش 👇
http://sapp.ir/gharargahshayat
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت نهم) مهدی به کمک آقای مهدویان گرفتن روادید آمریکا را پی گیری می کرد. آنها
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت دهم )
فاصله آلمان و آمریکا بیش از تصور آنان بود و مدت بیشتری را نسبت به پرواز از ایران به کلن در هواپیما بودند. در هواپیما به غیر از آنان هیچ ایرانی و حتی هیچ کس از خاورمیانه نبود و اکثریت مسافران آلمانی یا آمریکایی بودند. مهدی کنار پنجره بود و به آسمان که گاهی آبی و گاهی ابری بود، خیره شده بود. نرگس هم که کنار مهدی نشسته بود به بیرون از هواپیما نگاه می کرد و سعی می کرد با پدر و با مهدی صحبت کند تا حوصله انها و نیز خودش سر نرود. ایرج کنار نرگس نشسته بود و بیشتر اوقات سرفه می کرد. کنار ایرج پیرزنی با موهای جوگندمی نشسته بود و مدام آن سه نفر را که از نظر ظاهری با بقیه مسافران کاملاً متفاوت بودند می پایید. حتی یک بار هم به ایرج جمله ای گفت اما ایرج که حالش کاملاً نامساعد بود اصلاً نفهمید او چه گفت و به چه زبانی هم گفت!
گرچه مهماندار برای هر سه نفرشان غذایی که شامل یک تکه گوشت سرخ شده، مقداری سیب زمینی سرخ شده و دو تکه لیمو بود، آورد اما آن سه نفر که ظاهرشان بسیار جلب توجه می کرد غذا را نخوردند و چند عدد سیبی که نرگس در کیف داشت، خوردند. هر سه نفر می دانستند که برای رعایت حدود شرعی درباره خوراکی ها در کشوری غیراسلامی بهترین راه روی آوردن به گیاه خواری و میوه خواری است.
وقتی هواپیما فرود آمد و مهماندار به زبان انگلیسی جملاتی را خطاب به مسافران می گفت، آن سه مسافر غریب نفس راحتی کشیدند و آماده ی خروج از هواپیما شدند. کمربندها را باز کردند و به پدر کمک کردند تا سه نفری از هواپیما خارج شوند. فرودگاه شلوغ بود و همین شلوغی و محیط کاملاً غریبه کافی بود که مسافرانی که هیچ گاه پا به سیاتل نگذاشته بودند را دچار حس وحشت و اضطراب و سردرگمی کند. مهدی با همان حس به نرگس گفت: به نظرت الان چکار کنیم؟ نرگس گفت: به نظرم بریم یه تلفن همگانی پیدا کنیم و به عمو تورج زنگ بزنیم.
- مگه از قبل بهش نگفتی ما داریم میام؟
- چرا گفتم. ولی ممکنه یادش رفته باشه.
- خب باشه بریم.
مهدی به زحمت و با انگلیسی ناقص و دست و پا شکسته از یکی از مسئولان فرودگاه جایگاه تلفن همگانی و سالن انتظار را پرسید. سپس وحشت زده به نرگس نگاه کرد و گفت: ولی ما که پولی نداریم برای تماس گرفتن؟! نرگس که تازه متوجه مشکل تازه شده بود نفس عمیقی کشید و گفت: پس بهتره بریم تو سالن انتظار وایسیم تا عمو تورج بیاد. من بهش گفتم داریم میام فقط خدا کنه یادش نرفته باشه!
ادامه دارد ...............
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93