ذره بین 🔍
🔸ناهار کماندار ایران را حذف کرد 🔹در یک اتفاق عجیب زهرا نعمتی که با سهل انگاری مسئولان برای صرف ناه
🔸تکمیلی/ علت حذف زهرا نعتمی
در حالی که زهرا نعمتی با غلبه بر حریفانی از پاکستان و قزاقستان به مرحله یک هشتم نهایی رقابت های ریکرو بانوان رسیده بود، به علت حاضر نشدن در برابر حریف اندونزیایی، بازنده اعلام شد و از دور رقابت ها کنار رفت.
علت حاضر نشدن نعمتی در مسابقه این بود که مسئولان تیم با این تصور که مسابقه بعدی ساعت ۱۴ آغاز می شود، به نعمتی اجازه دادند برای صرف ناهار، محل مسابقه را ترک کند.
دقایقی بعد، میلاد وزیری، دیگر کماندار کشورمان با عجله به نزد نعمتی و همراهان رفته و خبر می دهد که مرحله یک هشتم درحال برگزاری است.
نعمتی سراسیمه به محل مسابقه بازمی گردد اما متوجه می شود که زمان مسابقه او گذشته و حریفش برنده اعلام شده است.
⚜🌹مجله مجازی عقیق🌹⚜
⭕️سخنگوی وزارت خارجه: اختصاص بودجه از طرف اتحادیه اروپا به ایران ربطی به بسته اجرایی این اتحادیه برای حفظ برجام ندارد.
🔹قاسمی: این بودجه مربوط به همکاری های ایران با نهاد اتحادیه اروپایی است که طبق توافق سال 2016 قرار بود پرداخت شود اتحادیه اروپا دیروز اعلام کرد 18 میلیون یورو برای اجرای طرحهای توسعه ای در ایران تخصیص داده که این میزان بخش اول از بودجه 50 میلیون یورویی است./شبکه خبر
⚜مجله عقیق⚜
ورود توریستهای عراقی در آبادان و خرمشهر رونق ایجاد میکند
دبیر اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق:
🔹با توجه به نیازهای داخلی، دولت با مدیریت صادرات به عراق باید مانع فضا سازی علیه صادرات شود.
🔹مردم عراق به مصرف کالای ایرانی گرایش خوبی پیدا کرده اند.
🔹ما نباید اجازه دهیم علیه حضور توریستهای عراقی در این منطقه فضا سازی شود زیرا ورود این افراد باعث رونق اقتصادی در مناطق خرمشهر و آبادان شده است/ صرفا جهت اطلاع
⚜مجله عقیق⚜
🔸پرداخت همه ۱۸۰ میلیارد تومان مطالبات فرهنگیان در شهریور
ترکمن، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش: این رقم شامل بدهی ۲/۵ ماهه حقالتدریس شاغلین، بدهی ۲/۵ ماهه خرید خدمات و بخشی از حق الزحمه امتحانات سال ۹۶ است.
حدود ۱۴۰۰ میلیارد تومان از پاداش پایان خدمت فرهنگیان نیز باقی مانده که باید از خزانه دریافت شود.
امسال ۵۲۷۰۰ فرهنگی بازنشسته می شوند که پیشبینی میکنیم ۳۵ هزار نفر تقاضای ادامه کار داشته باشند./شبکه خبر
⚜مجله عقیق⚜
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت 36) مهدی و نرگس همراه تورج و کامران برای عیادت ایرج و گفتن تصمیمشان به او
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت سی وهفتم)
داخل کافی شاپ همگی سر میز بزرگی نشسته بودند و تورج برای همه قهوه ساده سفارش داد چون می دانست مهدی و نرگس به هر خوراکی دست نمی زنند. پس از صرف قهوه نرگس گفت عمو جان میشه از این خانم بپرسید چرا میخاد با پدرم صحبت کنه و میخاد چی از اون بپرسه؟ تورج جملات را به انگلیسی برای باربارا تکرار کرد و باربارا در حالی که بیشتر توجه اش به مهدی که چشمانش به میز دوخته شده بود، بود گفت: پرستار گفت: آشنای شما آدم عجیبیه و دائم کتابیو می خونه کتابی که به آدم آرامش میده می گفت صدای آشنای شما دلنشین و جذاب و آرامش بخشه مثل یه موسیقی کلاسیک ملایم که آدمو مسحور می کنه. می خواستم با اون مصاحبه کنم که حالش بد شد. این آقا در حالی که ریه اش به شدت مشکل داره چرا اون کتابو میخونه؟ تورج سخنانش را برای بچه ها ترجمه کرد و نرگس گفت: پدرم تو این یک سال که حالش وخیم شده نیت کرده 14 بار قرآنو ختم کنه به نیت تعجیل در ظهور آخرین منجی خدا مهدی موعود (عج) قبل از اینکه از ایران خارج بشیم سیزده بارشو انجام داد ولی بار چهاردهم تو روزهای سفر افتاد.
جملات نرگس دارای کلماتی بود که تورج نمی دانست چگونه مفهوم آنها را برای باربارا شرح دهد. کامران هم که آنجا حضور داشت حرف های نرگس را نفهمید و از پدرش سؤال کرد چی گفت؟ تورج سعی کرد تا حدودی معنای حرف نرگس را به باربارا و کامران انتقال دهد. باربارا متعجب شد و پرسید حالش وخیم شده؟ چرا؟ مهدی معنای حرفش را فهمید و سرش را بلند کرد و با حرارت خاصی در حالی که سعی داشت به باربارا خیره نشود گفت: پدرم در جنگ مجروح شده. وقتی عراق به کشور ما حمله کرد دائم از سلاح های شیمیایی استفاده می کرد سلاح هایی که کشورهای غربی به صدام می دادن و بسیار هم خطرناک بودن اونا می دونستن صدام داره چکار می کنه اما همه سکوت کردن. بسیاری از رزمنده ها و مردم عادی ایرانی به خاطر گازهای سارین و خردل و عامل اعصاب و عامل خون و هزار ماده مزخرف دیگه به شدت مجروح شدن. پدر بیچاره ی من هم یکی از اونا .....
دیگر نتوانست ادامه دهد. بغض گلویش را می فشارد. داشت احساس خفگی می کرد سرش را پایین انداخته بود که اشک هایش موفق نشوند احساس او را فاش کنند. اما آخر بغضش بر او پیروز شد و اشکهایش مسیر جاری شدن در پیش گرفتند. از سر میز بلند شد و به سرعت به سمت در رفت. همه با تعجب رفتنش را با چشم دنبال کردند. نرگس می دانست درد مهدی چیست پس دنبالش راه افتاد.
ادامه دارد .......
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93