ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت سی وهفتم) داخل کافی شاپ همگی سر میز بزرگی نشسته بودند و تورج برای همه قهوه
قصه شب
آخرین آرزو (قسمت سی وهشتم)
مهدی دم در کافی شاپ پشتش را به دیوار تکیه داده، سرش را به دیوار چسبانده و بی صدا گریه می کرد. نرگس کنارش ایستاد و دستش را روی شانه ی او گذاشت و گفت: داداشی چی شد؟ چرا این جوری شدی تو؟! مهدی با چشمان خیس به او نگاه کرد گفت: بابا تو همین بیمارستان لعنتی روی تخت افتاده و به سختی نفس می کشه. اینم اومده میگه باباتون چشه! اگه شرف داره بره از دولتمردان کشورش بپرسه بابای بدبخت ما چشه و چرا اونجا منتظره مرگشه!! این جمله را که گفته گریه ای تبدیل به هق هق شد و پاهایش سست شدند و روی زمین نشست و صورتش را میان دستانش گرفت و با صدای بلند گریه کرد. نرگس دستان مهدی را گرفت و با دستش اشک هایش برادر کوچکترش را پاک کرد و گفت: داداشی فقط من می دونم تو چه حالی داری فقط منم که درکت می کنم اما نباید ضعف نشون بدی ضعف تو یعنی پیروزی برای اونا باید قوی باشی باید به خودت مسلط باشی. تو روحیتو ببازی بابا هم کم میاره. می دونم خوشت نمیاد اما به خاطر من بیا برگردیم تو کافی شاپ.
مهدی حرفی نمی زد و فقط با چشمان اشک آلود به نرگس نگاه می کرد کافی شاپ نزدیک در ورودی ساختمان شماره 1 بیمارستان بود و افراد زیادی از کنار کافی شاپ می گذشتند و همه هم نگاهی به آن دو می انداختند. نرگس دست مهدی را گرفت و او را بلند کرد و گفت: پاشو دیگه پسر خوب دارن نگامون می کنن! مهدی از جایش بلند شد به زحمت اشک هایش را با آستینش پاک کرد و آهسته آهسته همراه نرگس به سر میزشان داخل کافی شاپ برگشت. به هیچ کدام از اعضای سر میز نگاه نکرد و متوجه نبود دو چشم آبی از مییز روبه رویش با تعجب و ترحم خاصی او را نگاه می کنند. روی صندلیش نشست و آرنجش را روی میز گذاشت دستانش را روی هم گذاشت و دو انگشت شصتش را به دهان و بینی اش تکیه داد. نرگس برای اینکه تعجب حاضران فروکش کند گفت: ببخشید برادرم خیلی نگران پدرمه و پدرم اصلاً حالش خوب نیست وقتی بحث از مشکلات پدرم میشه خیلی اذیت میشه الانم رفت بیرون که بهتر بتونه خودشو کنترل کنه.
تورج سرش را به تأسف تکان داد و در حالی که لبخند روی لبش خشک شده بود جملات را برای باربارا ترجمه کرد. باربارا در حالی که به مهدی نگاه می کرد گفت: من این همه علاقه ی شما رو به پدرتون تحسین می کنم شما ذاتاً انسان مهربان و خوش قلبی هستید دیدم که چطوری به پدرمتون محبت می کنید حتی با هم اتاقی های پدرتون هم مهربان هستید واقعاً امیدوارم که پدر شما سلامتیشو به دست بیاره. مهدی تقریباً مفهوم حرف های او را فهمید اشکی از گوشه ی چشمش جاری شد و ترجیح داد سکوت کند.
ادامه دارد ...
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
🎶 واژه واژه تو را می نویسم
باصداى:ایرج بسطامی
آهنگساز:حسین پرنیا
آلبوم:خانه بوی گل گرفت
________________________
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
✍واژه واژه تو را می نویسم
از نی بی نوا می نويسم
از شب و گريه ها می نويسم
از من و تو به ما می نویسم
بی تو بيهوده را می نويسم
در شگفتم چرا می نويسم.
صبر سنگم صبوری صدا نيست
مرگ سنگينم از من جدا نيست
جز شکستن مرا ماجرا نيست
نی غلط گفتم اينم روا نيست
واژه واژه تو را می نويسم.
بوی تو بوی گل های خانه
بوی سبزينگی در جوانه
بوی دلتنگی محرمانه
من تو را در غزل و ترانه
از رفاقت جدا می نويسم.
شیون_فومنی
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
4_848412498028658775.mp3
4.29M
واژه واژه باصدای ایرج بسطامی
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 دعوتید به عقیق 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۴ شهریور ۱۳۹۷
میلادی: Sunday - 26 August 2018
قمری: الأحد، 14 ذو الحجة 1439
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹بخشیدن حضرت رسول فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها، 7ه-ق
🔹افشاء سر ولایت توسط عایشه و حفصه، 10ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️4 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️16 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
▪️25 روز تا عاشورای حسینی
▪️40 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
👇💕 دعوتید به عقیق💕 👇
http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#دعوت_به_همكاری
🔴 #فرصت_ویژه
گروه شرکت دانش بنیان سایا داده، به جهت تکمیل تیم فنی خود، برنامه نویس در بخش های زیر نیاز دارد:
1. #برنامه_نویس php
• مسلط به فریم ورک Laravel
• مسلط به برنامه نویسی شئ گرا و مفاهیم MVC
• توانایی کار با وب سرویس ها و ایجادAPI
• مسلط به #JavaScript
• تسلط کامل به دیتابیس MYSQL و طراحی انواع دیتابیس
• آشنایی با git و کار گروهی
2.#برنامه_نویسی C و ++C
• تسلط به برنامهنویسی به زبان ++C
• آشنایی به Multithreading در ++C
• آشنایی به مفاهیم اصلی و تکنیک های مهندسی معکوس RCE
• آگاهی از Software Testing و عیبیابی
• داشتن مهارت در گزارش نویسی و مستند سازی
• تسلط کافی به خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی
• آگاهی از محیط Linux و ابزارهای توسعهی نرمافزار مانند Git.
مهارتهای ترجیحی:
• تجربه کار با ++C در پروژههای متوسط یا بزرگ
• آشنا به Qt و Qml
• تجربه کار Multithreading در زبان ++C در پروژههای متوسط یا بزرگ
• تسلط به Network Programming
• داشتن تبحر در حل مسائل و ارائهی الگوریتم
• آشنایی با زبان برنامهنویسی Python
مراحل کار:
1 آماده سازی نسخه اولیه قرارداد
2 انعقاد قرارداد مالی موقت
3 آپگرید نهایی کار
4 درصورت رضایت طرفین، فسخ قرارداد اولیه و انعقاد قرارداد بلند مدت سالیانه
مزایا:
•کار در شرکت دانش بنیان
•محیطی پویا با امکان رشد و ارتقا سریع
•حقوق ثابت با انعقاد قرارداد نهایی
•امکان گرفتن معافیت سربازی دانش بنیان
•بیمه تامین اجتماعی
واجدین شرایط جهت اعلام همکاری مشخصات و رزومه خود را به آیدی یا ایمیل زیر ارسال نمایید.
sayaresume@gmail.com
🆔 @sayadata
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
❣به عقیق دعوتید 👇
#دعوت_به_همكارى
یک موسسه #علمی_فرهنگی جهت ارائه دورههای آموزشی در مدارس به ۴ نفر آقا با شرایط زیر نیاز دارد.
۱. تجربه بازاریابی
۲. داشتن موتور سیکلت
۳. آشنایی با مناطق مختلف تهران
_حقوق در ماه اول به صورت درصدی محاسبه میشود.
جهت اعلام همکاری، مشخصات و رزومه بازاریابی خود را به آیدی زیر ارسال نمایید:
🆔 @Pelak00
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
❣به عقیق دعوتید