eitaa logo
ذره‌بین درشهر
19.2هزار دنبال‌کننده
63.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
223 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
❌انتقاد تلویحی یک امام جمعه از قالیباف /مسئولی که خانواده‌اش به خارج برود و کالای خارجی بیاورد در شان جایگاهی که قرار گرفته نیست حجت‌الاسلام اله‌نور کریمی‌تبار امام جمعه ایلام: ▫️زمانی که رهبر انقلاب دستور می‌دهد برای رونق تولید داخلی باید کالاهای خارجی وارد نشود، اگر فرد مسئولی یا خانواده آن به کشور خارجی برود و کالای خارجی وارد کند این آقای مسئول در شان جایگاهی که قرار گرفته، نخواهد بود. @zarrhbin
🔺ویژه برنامه عزاداری شبکه های تلویزیونی در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️حال‌وهوای نجف اشرف در ایام شهادت امیرالمومنین(ع) @zarrhbin
❣در آغوش خداوند! حاج اسماعیل دولابی: وقتی کسی را همه طرد کردند، آن وقت خدا او را پناه میدهد و میگوید خودم تو را میخواهم. کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی اُدنُ مِنِّی، اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی همه ی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛ به من نزدیک شو، به من نزدیک شو، به من نزدیک شو. آن قدر حق تعالی با ما مدارا کرد که «حَتّی کَاَنّی لا ذَنبَ لی». گویا ما اصلاً گناهی انجام نداده ایم. بلکه بالاتر، آن قدر به ما لطف و محبّت فرمود که گویا ما به او لطف و منّت داریم. «کَاَنَّ لیَ التَّطَوُّلَ عَلَیکَ» و آن قدر مدارا کرد که گویا ما امیریم و او مأمور، ما دستور می دهیم و او اجرا می کند؛ «اُدعُونی اَستَجِب لَکُم». 📚 مصباح_الهدي_ص١٧٨ @zarrhbin
❌❌ ❌ شناسایی سارقین منازل و متواری شدن از دست پلیس 👈طی عملیات گشت زنی نیروی انتظامی در سطح شهر ، به خودرویی مشکوک و ضمن اخطار و ایست سعی در توقف خودرو داشتند ، سرنشینان خودرو با توجه به حضور پلیس متواری شدند . پس از عملیات ویژه پلیسی ، سارقین که افراد سابقه دار منازل هستند ، شناسایی شده و با طی مسافتی قصد فرار داشتند که با شلیک پلیس به خودرو ، ماشین را در بیابان‌های اطراف شهر همجوار رها کرده و متواری شدند . تلاش پلیس برای دستگیری سارقین ادامه دارد و تا دقایقی دیگر خودرو سارقین به پارکینگ منتقل خواهد شد . از همشهریان گرامی درخواست می‌شود که این شب‌ها تمام موارد ایمنی را هنگام خروج از منزل رعایت کرده و راه را بر روی ورود سارقین ببندند. خداقوت به خدمتگزاران نیروی انتظامی @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه های زیبای شب های قدر در بیمارستان خداقوت به پرسنل تلاشگر مراکز درمانی بویژه پرسنل پرتلاش بیمارستان ضیایی در این شب های عزیز و آرزوی سلامتی برای همه بیماران "خدمت به خلق عبادت است." @zarrhbin
حکایتی بسیار زیبا 🕊 ✍جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود . جوان نزد عمو رفت و گفت: عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری . پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم. شاه گفت: در شهر (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟ گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر مدینه شد. به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟گفت: تو را با علی چکار است؟ گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی شوی.گفت: مگر علی را میشناسی؟ گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟ گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من. گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش. جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش.شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم... مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود... جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی... بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب. 📚بحارالانوار ج3 ص 211 @zarrhbin
🌷 نماز شب قدر را از دست ندهید 📚 مفاتیح الجنان @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠شبهای قدر آمد و آقا نیامدی 🕊زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی 💠ما را امید وصل تو اینجا نشانده است 🕊ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی 💠امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن 🕊قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی 💠گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی 🕊جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی 💠مانند طفل گم شده ای گریه می کنم 🕊خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی 💠مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم 🕊صاحب عزای مجلس مولا نیامدی 💠کنج خرابه کودکی آرام زیر لب 🕊با گریه گفت شب شده بابا نیامدی 🙏ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🙏
1_4958978053234491450.mp3
5.31M
🔶 عظمت شب احیاء ♦️هیچ کس نمیتونه درک کنه شب احیاء یعنی چی حتی.... @zarrhbin
🔺چطور دعا کنیم؟! توصیه‌های آیت‌الله بهجت برای دعا @zarrhbin
4_5931363399282722544.mp3
4.62M
⚫️ زیارت وارث 🎤حاج مهدی سماواتی @zarrhbin