eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
بهـلول هــارون را در حــمام دید و گفت: به من یک دینار بدهڪاری طلب خود را مــےخــواهــم. هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام خارج شوم من‌ڪه این‌جا عـریانم و چــیزی ندارم بدهم بهلول گفت: در روزقیامت هم این‌چنین عریان و بی‌چیز خــواهــــے بود!! ✍پس طلب‌ دنیا را تا زنده‌ای بده ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و دستـت‌خــالـی👌👌 @zarrhbin🕊
راننده ماشینی در دل شب راهش را گم کرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش هم خاموش شد. همان جا شروع به شکایت از خدا کرد: خدایا پس تو داری اون بالا چکار میکنی؟و... در همین حال چون خسته بود خوابش برد، وقتی صبح از خواب بیدار شد از شکایت شب گذشته‌اش خیلی شرمنده شد. ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود... ✍همه ما امکان به خطا رفتن را داریم، پس اگر جایی دیدیم که کــارمان پیــش نمی‌رود، شکایت نکنیم، شایـد اگــر جلــوتر برویم پرتگاه باشد...👌 @zarrhbin🕊
👌 ✍مهم نیست کف پاتو شستی یا نه ؟! حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر ! اما این مهمه که وقتی از زندگی کسی رد می شی ؛ رد پای قشنگی از خودت به جا بگذاري ! همیشه میشه تموم کرد. فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد ...! مواظب همدیگه باشیم ! از یه جایی بــه بعد، دیگه بزرگ نمیشیم؛ پـیــــــــــر میشیم از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُـــــرّیم ! از یه جایی بــه بعد ... دیـگه تــکراری نیستیم؛ زیـــــادی هستــــــــیم ..!! پس قدر خودمون ، دوستانمونو زندگيمونو و حضور خوشرنگ مون رو تو صفحه دفتر خلقت بدونيم . محبت تجارت پایاپای نیست ...! ‌‎‌‌@zarrhbin🕊
✍هرگز نفرین نکنید چون این نفرین‌ها درست مثل مرغ و خروس هایی هستند که وقت غروب به لانه باز می‌گردند، دامن خودتان را می‌گیرد. انسان باید ۳ جا زبانش را به کار بیندازد: برای طلب شفا، آرزوی موفقیت و دعای خیر. چیزی که برای دیگران می‌خواهید، برای شما نیز اتفاق خواهد افتاد. چرا که نتیجه گفتار انسان به صاحبش باز می‌گردد. برای همین است که باید همیشه برای کامیابی و سعادت دیگران دعا کنید تا خود نیز از آن بی بهره نمانید و اگر آرزوی بدبختی کسی را بکنید، بدانید که در این بدبختی نیز سهیم خواهید شد. شاید باور نکنید اگر بگویم بهانه‌گیری و عیب‌جویی بی‌مورد، سبب ایجاد بیماری رماتیسم می‌شود. تفکرات انتقادی و ایرادگیری بی‌شمار سبب غلظت خون شده و مفاصل را سفت و دردناک می‌کنند. همین طور که حسد، کینه، نفرت و ترس باعث به وجود آمدن غدد سرطانی در بدن می شود. تمام بیماری‌ها زاییده یک ذهن بیمار است. کینه ای که در ذهن و روح ما نقش کمی‌گیرد سر منشاء بسیاری از بیماری‌ها در جسم است. شریان را تنگ می‌کند، نارسایی کبد بوجود می‌آورد و دید چشم را کم می‌کند. کینه توزی مادر بیماری‌ هاست. @zarrhbin🕊
‍ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﻭقتی ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿد: ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ؟؟ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾم ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ،ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ کنه ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟ ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ... ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ،ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!! ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ،ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷه👌 @zarrhbin🕊
👌 ✍چه دو هزار نفر شما را فالوو کنند، چه دو میلیون، چه بیشتر...! آدم‌های مهم زندگی شما چند نفر بیشتر نیستند... اگر دو سه نفر (پدر، مادر، دوست، آشنا، همسر) نزدیک خودتان داشتید که برایتان تب کنند، اشک بریزند و شما را بفهمند؛ دلیل بزرگی دارید که از زنده بودن شادمان باشید...! بقیه‌ی آن دوهزار و دو‌ میلیون، برای شما "اعداد" هستند و شما برای آن‌ها "اسم" و "عکس" مواظب آدم‌های نزدیک و واقعی زندگی‌تان باشید. @zarrhbin🕊
👈یک تحویلدار بانک تعریف میکرد: روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه. ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ! ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ  ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟! ﮔﻔﺘﻢ:فرقی نمیکنه! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ! رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ... . ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ. ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ... ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ... ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ! ✍ بعضی وقتا میشه تیغ باشی اما نبُری تبر باشی اما نشکنی👌 @zarrhbin🕊
۷ تومن از حسابش کم شده! پرسیدم: چرا روی لینک زدی؟ چرا اطلاعات کارتت رو زدی؟ گفت: نوشته بود آخرین فرصت دریافت سود سهام عدالت!! گفتم: مگه تو سهام عدالت داری؟ گفت: نه!!!! گفتم: خب سود چیو میخواستی بگیری؟😐 طمع خودش به تنهایی چیز مخربیه ولی ترکیبش با حماقت فاجعه میشه🚶🏻‍♂️ @zarrhbin🕊
🌟اینکه میگیم تا دیرنشده اقدام کنید یعنی چی🤔 💥حتما باید اتفاقی بیفته و حادثه ای پیش بیاد که بگیم کاااااش خودمو بیمه کرده بودم🧐😢 🔮 با ، کلمه "کاش" را از آینده خودمان حذف کنیم 👌 @pasargadihay97
مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ. یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ... ﺑه همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑه خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ. ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ... ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید. ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ! ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ... @zarrhbin🕊
✨تو را از شیر می گیرند تا بوی کودکیت را از یاد ببری ..! و این اولین تجربه انسان است برای از دست دادن چیزی که دوستش می دارد. 💫و بعدها ياد می گیری که خیلی چیزها را که دوست داری از دست بدهی؛ از عروسک هایت تا آدم های دور و برت تا پدر،مادر،خواهر،برادر همسر،فرزند,رفیق ،سلامتی و عشق های فراموش نشدنی 💫مثل فیلم ها ! گاهی حال دلمان خوب نیست و گاهی حال جسممان باید بدانیم تقدیر دست اوست و انچه نوشته بی شک اتفاق خواهد افتاد اما گاهی دعاهایمان سپر بلا میشود چه به وقت گرفتاری و چه بیماری اما باید دانست همه ی زندگی،صحنه های یک فیلم است. 💫از هر سکانس و صحنه فیلم باید لذت برد نگران آخر فیلم نباشید ، هر وقت فیلم تمام شد خودش می نویسد : پایان @zarrhbin🕊
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم ودکتر گفت: برو بالاتر... بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر.  عفونت از این جا بالاتر نرفته لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد.  خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر ھم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر...  برو بالاتر.. بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود.  وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت : - بچه پامنار بودم.  گندم و جو می فروختم.خیلی سال پیش.  قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم. دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. شناخته بودمش. خود را به حیاط بیمارستان رساندم.  من باور داشتم که ❣از مکافات عمل غافل مشو          گندم از گندم بروید جو ز جو اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. 👤دکتر عبدالوهابی (استاد آناتومی دانشگاه تهران) @zarrhbin🕊
هر شخصي كه از آينده خود خبر و اطمينان دارد نيازي به بيمه عمر ندارد.!!! ❗️❕🤷‍♂ هركسي كه مطمئن است نه دچار بيماري و نه دچار مرگ و ورشكستي خواهد شد بيمه عمر تهيه نكند!!!❗️❗️❗️🤦‍♂ هر شخصي كه ميتواند به راحتي مبالغ مناسبي پس انداز كند با تضمين سود مناسب و پوشش هاي بيمه اي كه لازمه زندگي بشري است بيمه عمر نميخواهد!!!.❗️❗️🤔 كسي كه نميخواهد بازنشستگي خود را در رفاه و آسايش بگذراند نيازي به بيمه عمر ندارد.!!! ❗️❗️❗️🤷‍♂ اگر هيچكدام از موارد بالا در مورد شما صدق نميكند ، بيمه عمر انتخاب كه نه اجبار زندگی شماست.👍👍🌹🌹 @pasargadihay97
سلام چون فردا وفات حضرت ام البنین علیها سلام میباشد،مواظب باشیم طوری رفتار کنیم که بهانه دست کسی ندهیم @zarrhbin🕊
👌 خواهر من یکی از فعال ترین و موفق ترین مدیرفروش های ایران بود که با یه تومور مغزی تبدیل شد به آدمی که باید پوشک بشه و یکی ازش نگهداری کنه زندگی همین قدر بی رحمه توی این یکسال مثل یه بچه بهش یاد دادیم راه بره، درست حرف بزنه، خودش غذا بخوره، دستشویی بره، خودشو بشوره، بچه شو بغل کنه و هروقت کسی رو میبینم که واسه زندگی و کارش بیش از اندازه غصه میخوره و حرص میزنه، میخوام برم بهش بگم ببین زندگی خیلی بی رحم تر از این حرفاست، از زندگیت لذت ببر گور بابای همه ی اتفاقاتی که داره برات میفته تو نمیدونی خوب یا بد فردا قراره چی بشه پس ولش کن ✍️بنفشه @zarrhbin🕊
👌 ✍ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ✨ ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ 📚( ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ) @zarrhbin🕊
چقدر زیباست این متن👌 ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ . ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ ، ﺑﺎﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ . ﻫﻴﭽﻴﮏ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ، ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻳﺎﻓﺖ . ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ ﻧﺒﻮﺩ ... " ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ، ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ." @zarrhbin🕊
👌 بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...! میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...! مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...! معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...! پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، چند میلیون پول نقد میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...! در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...! صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد ... ✍ جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ... چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده ، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟ " " را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم ...!👌 ‌‌@zarrhbin🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قابل توجه رأی دهندگان محترم ، کسی می‌داند این برج در کجای تهران است؟ ⁉️ قیمت آن چند میلیارد است؟ ⁉️ کدام‌یک از نامزدهای انتخاباتی اردکان در این ساختمان چند ده میلیاردی تهران سکونت دارد؟! ❌ نامزدهای محترم لطفاً محل سکونت خود را شفاف‌سازی کنید! @zarrhbin🕊
دكتر لقمان بهروز از کاندیداهاي جوانرود استان کرمانشاه که رای نیاورد در اقدامی جالب توجه با تبلیغات خود را در شهر جمع کرد. احسنت به مرامشون 💐 ببینیم کدام ستادهای انتخاباتی در اردکان زحمت جمع آوری تبلیغات نامزد خود از سطح خیابان و کوچه پس‌کوچه ها را از دوش کارگران شهرداری برمی‌دارند @zarrhbin🕊
🌟حتما به بیمه زندگی فکر کنید🌹 🌸شما چقدر بازنشسته های با غیرت دور و برتون سراغ دارید که ناچارا تو این سن، هنوز کارِ سخت کنند 😢 🌺اگر پای درد و دل همشون بشینی، 1 حسرتی تهِ دلشونه که کاش وقتی جوون بودن، برای این روزاشون برنامه ی بهتری داشتن تا نشه که الان به جای استراحت و آرامش، مجبور به انجام کارای سخت باشن😑 🌟نظرِ شما چیه؟؟؟؟ 💥یادمون باشه👇👇 بیمه های عمر و زندگی، بهترین مکمل بازنشستگی ست... 🌹تا دیرنشده و فرصت هست، برای یک بازنشستگی راحت تر اقدام کنید 🔮 با کلمه "کاش" را از آینده خودمان حذف کنیم 👌 @pasargadihay97
ﯾﮏ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻣﺶ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﻠﯽ ﺷﺪ . ﻭ ﻣﻦِ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ، ﭘﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻧﺸﺪ . ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺴﺘﻤﺶ ﭘﺎﮎ ﻧﺸﺪ؛ ﺣﺘﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺖ : " ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﭼِﺮﮎ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ " ﮔﻔﺖ : ﺑﻌﻀﯽ ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ؛ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﻧﺪ" ﭼﺮﮎ ﻣُﺮﺩﻩ ﺷﺪ . ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿﺪ. ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻟﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؛ ﻭﻗﺘﯽ ﻟﮑﻪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﭘﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ، ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﺮﮎ . ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﻟﮑﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ‌، ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ ﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ. @zarrhbin🕊
بیشتر از اینکه برای گناهان گذشته گریه بکنید در این شب‌های قدر، از ترس گناه‌های آینده به خدا پناه ببرید. دقایق بسیار زیادی را از شب اختصاص بدهید به گناهانی که باهاشون مواجه خواهید شد و احیاناً خطا سر خواهد زد. رسماً خدا فرموده که قبل از اینکه وارد عرصۀ امتحان بشوی چه برسد به عرصه‌ای که آدم تویش بخواهد مبتلای به گناه بشود، پناه به خدا ببری. این نگرانی نسبت به دچار نشدن به گناه یک حسّ بسیار قشنگ است که انسان را جدا می‌کند از گناه و این پیش‌بینی که مبادا من دچار گناه بشوم انسان را به استعاذه، به استغاثه خواهد کشاند. از الآن استغاثۀ به خاطر گناهان آینده را تشدید کنیم، مقدرات سال بعد ما یک‌جور دیگری رقم خواهد خورد.  اگر کسی این‌جوری لرزان باشد ، خدا او را حتماً در آغوش خواهد گرفت. @zarrhbin🕊
ذره‌بین درشهر
علی عزیز امشب استوری هایت را مرور می کردم؛ تا به این استوری رسیدم. الحمدلله رب العالمین که دعای پدر
✍ جوانی تعریف می کرد: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت. از هم جدا شدیم. شب به تخت خوابم رفتم. ولی اندوه، تمام وجودم را فرا گرفته بود... مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم، چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم... روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را از جیبم درآوردم... پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم. در آن نوشتم: شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است. آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟ به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست... پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام داده‌ام. وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم. اشک از چشمانم سرازیر شد... یک روز پدرتان از این دنیا می رود، قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید، اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید. @zarrhbin🕊
قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود . معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند وقتی نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود. وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد؛ روی همه ی آنها نوشته شده بود: حسن... مهربانیهای صادقانه ، کودکی هایمان را ازیاد نبریم . ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ . ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺸﻨﺎﺱ ﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ؛ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ ! @zarrhbin🕊