eitaa logo
ذره‌بین درشهر
18.5هزار دنبال‌کننده
61.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
196 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی قابل توجه شهروندان محترم مدتی است داروهایی گیاهی تحت عنوان طب اسلامی توسط برخی مدعیان طب سنتی تجویز می شود. در اینخصوص لازم است مواردی به اطلاع برسد. - هیچ یک از این داروها مجوزی از وزارت بهداشت و درمان ندارد. - بر اساس قوانین، هیچ فردی به جز پزشکان حق تجویز داروهای شیمیایی یا گیاهی را ندارد. - تجویزکنندگان و توزیع کنندگان این داروها بر اساس دستورالعمل های وزارت بهداشت و درمان متخلف بوده و طبق قانون باید با آن ها برخورد شود. لذا از شهروندان گرامی درخواست می شود در صورت مشاهده، این موارد را به واحد نظارت بر درمان شبکه بهداشت و درمان شهرستان اردکان اطلاع دهند. @zarrhbin
🚨 خروج ۳ میلیون نفر از ۱۳ استان درگیر کرونا/ ۲۴۰۰ نفر علائم مثبت داشتند کریم همتی، سرپرست جمعیت هلال احمر: 🔹در حال حاضر هر کدام از کشورها به تناسب شرایط خود با کرونا برخورد می‌کنند. 🔹نزدیک به ۹۷ هزار خودرو با ۳ میلیون سرنشین از ۱۳ استان درگیر کرونا از روز ۲۷ اسفند برای سفر خارج شدند و ۲۴۰۰ نفر از آن‌ها علائم مثبت داشتند. 🔹از مردم درخواست می‌کنم که در خانه‌های خود بمانند تا زنجیره انتقال ویروس کرونا قطع شود. 🔹غربالگری خارج از شهرها از طرف ستاد مقابله با کرونا به ما سپرده شده و حدود ۴۰۰ پایگاه مستقر کردیم که مخصوص کنترل خروجی استان‌ها است. 🔹 ۱۰ هزار تخت برای بیماران کرونایی آماده شده و ۲ هزار و ۶۰۰ تخت هم در اختیار هلال احمر است. 🔹بیمارستان نورافشار هم به عنوان بیمارستان پشتیبان مسیح دانشوری فعال است. 🔹کمک یک میلیون دلاری ژاپن در روزهای آینده می‌رسد. @zarrhbin
♦️آخرین وضعیت کووید 19 در کشور 🔺دکتر رییسی معاون بهداشت وزارت بهداشت: از ظهر دیروز تا امروز و بر اساس نتایج آزمایشگاهی، 1237 مورد جدید ابتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد و شمار مبتلایان به این بیماری در کشور به 19644 نفر رسید 🔺خوشبختانه 6745 نفر از بیماران کووید19 در کشور بهبود یافته و ترخیص شده اند و این آمار روز به روز در حال افزایش است 🔺متاسفانه با جان باختن 149 نفر از بیماران، مجموع درگذشتگان بر اثر این بیماری در کشور به 1433 نفر رسید ♦️موارد جدید بیماران کووید19 در کشور به تفکیک استان: 🔹تهران: 220 🔹قم: 36 🔹گیلان: 99 🔹اصفهان: 145 🔹البرز: 95 🔹مازندران: 84 🔹مرکزی: 17 🔹قزوین: 8 🔹سمنان: 52 🔹گلستان: 15 🔹خراسان رضوی: 48 🔹فارس: 50 🔹لرستان: 9 🔹آذربایجان شرقی: 55 🔹خوزستان: 10 🔹 : 49 🔹زنجان: 44 🔹کردستان: 15 🔹اردبیل: 35 🔹کرمانشاه: 5 🔹کرمان: 12 🔹همدان: 22 🔹سیستان و بلوچستان: 8 🔹هرمزگان: 17 🔹خراسان جنوبی: 18 🔹چهارمحال و بختیاری: 3 🔹ایلام: 20 🔹آذربایجان غربی: 27 🔹کهگیلویه و بویراحمد: 1 🔹بوشهر: 1 🔹خراسان شمالی: 17 @zarrhbin
🔴 آیت‌الله وحید خراسانی: عید در منازل متوسل به باب الحوائج(ع) شوید؛ تلاوت قرآن را به مادر امام زمان(عج) هدیه کنید 1- در شب یا روز 25 ماه رجب شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهم‌االسلام که مصادف با نخستین روز سال جدید است، در منازل و در جمع خانواده، متوسل به باب الحوائج علیه‌السلام شوند و مصائب آن امام مظلوم را ذکر کنند. 2- هر کس به هر قدر که برایش میسر است، قرآن کریم را تلاوت کند و آن را به مادر بزرگوار امام زمان ارواحنافداه، حضرت نرجس خاتون علیهاالسلام هدیه کند. @zarrhbin
🔻استقرار یگانهای نزاجا در قم و گیلان برای مقابله با کرونا/ امیر حیدری: افراد را در ورودی شهرها کنترل می‌کنیم فرمانده نیروی زمینی ارتش در گفتگو با تسنیم: 🔹رزمایشی که در حال برگزاری است در راستای اجرای اوامر فرمانده معظم کل قوا و به منظور جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کروناست. 🔹با برگزاری این رزمایش فعالیت های نیروی زمینی ارتش برای مقابله با ویروس کرونا ساماندهی و برای جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا از تجهیزات جدید و ابداعی استفاده شده است. 🔹پرسنل نیروی زمینی ارتش در گلوگاه های استان های هدف (قم و گیلان) و برخی از استان های که استانداران آنها در خواست کرده اند (اصفهان، شیراز، خوزستان،کرمانشاه، خراسان رضوی، خراسان جنوبی) مستقر شده اند و به پایش و کنترل اقدام می کنند و خودروهایی که وارد این شهر می شوند نیز ضد عفونی می‌کنند. @zarrhbin
🚨 به دیدار بزرگترها نروید! 🔹مبتلایان فاقد علامت، ناقلِ کرونا هستند 🔹در خانه‌هایتان بمانید و خود را در معرض ویروس قرار ندهید 🔹 این ویروس سرعت انتقال بالایی دارد. @zarrhbin
با سلام لطفا به کسانی که زحمت می کشند وخیابانهای و معابر شهر را ضد عفونی می کنند تذکر دهید مواد ضد عفونی را بر روی درختان نپاشند مواد باید روی زمین وسطوح آلوده پاشیده شود درختان که آلوده نیستند. چون مشاهده می شود که بعضی از آنها مواد را بر روی درختان می پاشند وطی این چند روز درختانی که تازه سبز شده اند برگهای آنها در حال زرد شدن می باشد خلاصه کاری نکنیم برای درست کردن ابرو بزنیم چشم شهر را کور کنیم که جبران فضای سبز شهر سالیان زیادی لازم دارد. وشهر بدون فضای سبز شهری مرده خواهد بود. @zarrhbin
باسلام و تشکر از کانال خوب ومردمی ذره بین.جا دارد از زحمات مخلصانه برادران عزیزمان درایستگاه آتش نشانی شماره 2که در روز سال تحویل جهت اطفا حریق در پسته زارهای شمال اردکان بموقع خودشان را رساندند تشکر وقدردانی نمود.سال خوبی رابرای یکایک عزیزان همراه باتندرستی آرزو داریم.یکی از شهروندان @zarrhbin
🔺سزارین مادر کرونایی در کرج با موفقیت انجام شد 🔹رییس مجتمع آموزشی درمانی کرج اعلام کرد که عمل سزارین یک مادر مبتلا به بیماری کرونا در این بیمارستان با موفقیت انجام شد./ایرنا @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
✅ایام تبلیغ کاملا #کورونایی قسمت هشتم خوندن داستان برای کسانی که چندان اهل مطالعه و رادیو و این چی
✅خاطرات کاملا قسمت نهم خلاصه یه بخش، بلکه یه بیمارستان از دست من ذله بودند. هم اذیت میکردم و هم میخندوندم. هم عشوه و کرشمه میومدم موقع خوندن کتاب، و هم جوری میخوندم که بنده خداها حس میکردن الان یه اتفاق خاص میفته. اونایی که کوروناشون مثبت شده بود ساعت به ساعت بیشتر میشدند. من نمیتونستم همه چیزو از اول پِلی کنم و از باء بسم الله دوباره بگم. تعداد روحانیون هم زیاد نبود و منم نمیتونستم در همه بخش ها باشم. به خاطر همین واسه یه عده ای کتاب میخوندم. واسه یه عده دیگم حرف میزدم و سرگرمشون میکردم. برای عده ای که ماشالله تعدادشون هم کم نبود باید وقت اختصاصی میذاشتم و کنار تختشون میرفتم و به حرفاشون گوش میدادم. تا اینکه اتفاق جالبی افتاد... یکی از خانم پرستارها اومد و گفت: حاج آقا لطفا برو دفتر دکتر که باهاتون کار دارن! با تعجب گفتم: میخوان اخراجم کنن؟ قول میدم دیگه شلوغ نکنم. گفت: نه حاج آقا! از خداشونم باشه. فقط لطفا زود برین که فکر کنم یه مشکلی پیش اومده! تا اینو گفت پاشدم و مثل برق رفتم تو اتاق دکتر. سلام کردم و نشستم. دکتر گفت: نشین حاج آقا! تعجب کردم و گفتم: پس چیکار کنم؟ گفت: تو بخش خانما یه دو نفر خانم هستن که خیلی دارن بی تابی میکنن! کل بخش رو گذاشتن رو سرشون! دیگه دارن از کنترل خارج میشن. گفتم: چشم اما حالشون چطوره؟ گفت: متاسفانه حال دو نفرشون بد هست. ولی یکیشون بدتره. هم حالش بده و هم همکاری نمیکنه و حرفای زشت هم میزنه! گفتم: امیدی هست؟ گفت: چون مشکل خونی هم قبلا داشته، خیلی نه! گفتم: خودشم میدونه که امیدی نیست؟ گفت: ما که چیزی نگفتیم. شایدم هنوز نمیدونه ولی کلا بی تابه و داره روحیه بقیه رو هم بدتر میکنه. گفتم: حالا بریم ببینم چیکار میتونم بکنم. ولی لطفا تختش رو عوض کنین و بذارین دم درب شماره دو! دکتر با تعجب گفت: چرا اونجا؟ میدونی اونجا کجاست؟ گفتم: آره دیگه! حالا بذارین شما ... کارتون نباشه. فقط لطفا از هم جدا باشن. همین کارو کردن. تخت دو تاشون جا به جا کردند. منم آماده شدم که برم پیششون. رفتم پیش اولی که خیلی اذیت میکرد. دیدم یه خانم حدودا 55 ساله و با وضعیت نامناسب ظاهری و بسیار پرخاشگر نشسته روی تخت! به همه اشاره کردم که از اطرافش برید کنار. وقتی اطراف تخت حسابی خلوت شد، آروم آروم رفتم کنار تختش. یه نگا به خلاصه وضعیتش کردم. حالا هیچی نمیفهمیدم و اصلا نمیتونستم دستخط دکترا بخونما. ولی چنان سر تکون دادم که هر کی نمیدونست فکر میکرد جانشین پورفسور سمیعی هستم. تا این حد جوگیر! زنه تا منو دید گفت: تو دیگه کی هستی؟ چیه؟ نگا میکنی؟ گفتم: سلام. اجازه بدید بررسی کنم. خدمت میرسم. با حالت بی احترامی گفت: بِرو مینیم بابا! خدمت میرسم! همتون آدم کشین! هیچی نگفتم و فقط برگ زدم. قبلش با یکی از پرستارا هماهنگ کرده بودم که بیاد و سلام کنه و بره! اما اون لنتی اومد و گفت: سلام آقای دکتر! روزتون بخیر! اگر با من امری داشتین کافیه پیجم کنین! منم از بالای عینکم فقط نگاش کردم و سر تکون دادم. خداوکیلی اگه دروغ بگم. زنه برای دقایقی هیچی نگفت و فکر کنم فهمید که با آدم حسابی طرفه! مثلا بررسی خلاصه وضعیتش تموم شد و رفتم کنار تختش نشستم. خیلی خیلی جدی شروع کردم: گفتم: خانم شما چند سالتونه؟ با بی حوصلگی گفت: 56 سال! گفتم: میدونین چتونه؟ گفت: آره ... مشکل خونی دارم. گفتم: دیگه؟ با تعجب گفت: دیگه چیه؟ همین دیگه! گفتم: نگفتن دیگه شما چته؟ یه کم جدی تر شد و با چشمای ورقلمبیده گفت: مگه چیزی دیگمم هست؟ قیافمو یه جور خاصی گرفتم و گفتم: وقتی در دانشگاه ونکور درس میخوندم یادم دادند که اهل سانسور و مخفی کردن واقعیت برای بیمارم نباشم. بله متاسفانه! مشکل دیگه ای هم دارین! هول شد و گفت: وای ... چی شده؟ چمه؟ گفتم: جنبشو ندارین اما فکر کنم باید بدونین. شما کورونا گرفتین! با وحشت گفت: یا حضرت محمد! همین مرض جدیده؟ گفتم: بله متاسفانه! دیگه داشت سکته میکرد. بی ادبی و جسارت کردن و همه جا رو سرش گذاشتن یادش رفت و شکست! صدای شکسته شدن توی قیافش پیدا بود. کم کم داشت بغض میکرد و با همون حالت گفت: ینی چی میشه حالا؟ گفتم: مگه نگفتین ما آدم کشیم؟ با تندی گفت: حالا من یه چیزی خوردم. درست جوابمو بده! چی میشه حالا؟ گفتم: باید زمان بگذره! باید دارو بگیرین. باید تحت درمان و نظر خودم باشین. باید اجازه بدین همکارانم به شما نزدیک بشن. باید دیگه صداتو نشنوم و دیگه توهین نکنی تا ولت نکنم و سر و کارت به اون طرف درب شماره دو نیفته! یه نگا به اون طرف در کرد و در حالی که وحشت تمام سر تا پاش گرفته بود گفت: مگه اون طرف کجاست؟ گفتم: انتهای اون راهرو میخوره به سردخونه! میخوای تختتون رو ببرم اون طرف و یه نگا با هم بندازیم و برگردیم؟ هیچی نگفت اما صدای نفس کشیدنش داشتم میشندیم.
به خودش نیومده بود هنوز و تو شوک بود که دید دست انداختم پشت تختش و دارم میبرمش به طرف اون در! فقط صدای نفس کشیدنش میومد. همین جوری که داشتم میبردمش گفتم: آروم باش خانوم! من اینجام. مشکلی پیش نمیاد. فقط یه سر بریم اونجا و بیاییم. در باز کردم و وارد راهرو شدیم. قدم قدم به طرف انتهای راهرو پیش رفتیم. خانمه رو میگی؟ سکوت محض و نفس های عمیق و رنگ پریده! تا اینکه به انتهای راهرو نزدیک و نزدیک تر شدیم و به یه در بسته رسیدیم که بالاش نوشته بود: «سردخانه! ورود اکیدا ممنوع!» رو کردم به طرف خانمه و گفتم: اینجاست. ته خط اینجاست. اگه نذاری کارمو بکنم ته خطت اینجاست. بریم یه سر داخل؟ آقا من که قصد نداشتم زن مردمو ببرم تو سردخونه و بیارم بیرون! فقط میخواستم نشونش بدم که اگه نذاره درمان بشه، وضعش اینه! اما شانس اون خانمه اصلا خوب نبود! والا خیلی بد شانس بود بنده خدا! چون همون لحظه که میخواستیم برگردیم، یهو در سردخونه باز شد و یکی از پرسنل محترم سردخونه با همون حالت و وضعیت خاصش میخواست بیاد بیرون ... آخی بنده خدا زاویه صورت اون خانمه جوری بود که از روی همون تخت و از لا به لای اون در، تا منتهی الیه برزخ و شب اول قبرش و نکیر و منکر رو دید! خلاصه آره دیگه ... وقتی برگشتیم سر جاش، دو سه ساعتی گذشت تا کل پرسنل دست به دست هم دادند به مهر، مریض منظور را دوباره سر پا کردند! مگه به حالت اولش برمیگشت؟ من که وسایلم آماده کرده بودم که اگه سکته کرد، بزنم به چاک!🙈 اما خدا خیلی حاجیو دوس داره😌 چون وقتی اون خانمه از اون شوک شدید برگشت، انگار از جهان آخرت برگشته بود! قشنگ همکاری میکرد ... ☺️ مودب هم شده بود ...😊 حرفای زشت هم نمیزد ...😁 قرص و کپسولش هم میخورد...🤒 اصلا هم بوی وایتکس اذیتش نمیکرد...😷 ضمنا به هر کسی هم که رد میشد سلام میکرد!😂 ادامه دارد.... ✍دلنوشته‌های یک طلبه @zarrhbin
♦️چرا باید از کیسه پارچه‌ای هنگام خرید استفاده کرد؟ 🔹ویروس کرونا روی سطوحی همانند پارچه کمتر باقی می‌ماند پس هنگام خرید حتما یک کیسه پارچه‌ای تهیه کنید و تمام وسایل را درون آن بگذارید و به محض رسیدن به منزل کیسه پارچه‌ای را روی حرارت شوفاژ یا بخاری بگذارید تا تمام ویروس‌های آن نابود شوند و از بین بروند. @zarrhbin