8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 فیلم ورودی جاده روستای عطرآباد در چندصدمتری صنایع فولادی شهرستان از سمت نایین به اردکان
♦️ با وجود گاردریل و فضای کم ورودی و خروجی ، امکان وقوع حادثه هایی مشابه تصادف مینی بوس دانش آموزان و کامیون در سالهای گذشته در این مکان میباشد.
مسئولان محترم توجه توجه
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.❌
@zarrhbin🕊
❌آغاز ثبتنام حج تمتع از فردا
نامنویسی حج تمتع ۱۴۰۲ از فردا آغاز میشود. اولویت اول (زائران ثبتنامکرده در حج ۱۳۹۹) از فردا ۱۰ صبح میتوانند ثبتنام کنند.
اولویت دوم (ودیعهگذاران تا پایان سال ۱۳۸۵) از ۱۲ اسفند، اولویت سوم (ودیعهگذاران تا ۳۱ فروردین ۱۳۸۶) از ۱۴ اسفند، اولویت چهارم (ودیعهگذاران تا ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶) از ۱۶ اسفند و اولویت پنجم (ودیعهگذاران تا اول خرداد ۱۳۸۶) از ۱۸ اسفند امکان انتخاب کاروان دارند.
@zarrhbin🕊
❌❌
❌ گوش شنوایی هست ؟؟!!
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام میخاستم از طریق کانال خوبتون صدای منو به مسولان برسونم که ما مستمربگیران با این گرانی بازار با حقوق 5 تومن با دو فرزند محصل چگونه میتوانیم زندگی کنیم اخه چرا کسی به داد ما نمرسه با این حقوق فقط متونم 10 روز در ماه رو بگزرونم 😔😔😔
@zarrhbin🕊
ذرهبین درشهر
❌❌ 📌سوال از نظام مهندسی اردکان 👈جناب نظام مهندسی ، شما برای مردم شفاف کنید ؛ آیا ساخت مغازه تجا
❌❌
📌رییس سازمان نظام مهندسی استان: تخلفات ساخت و ساز در یزد نگران کننده است
🔹رییس سازمان نظام مهندسی یزد گفت: آمار تخلفات ساختمانی در استان نگران کننده است و بخش عمده ساخت و سازها بدون پروانه و خارج از چارچوب قانونی توسط مالکان ساخته می شود.
✍پ.ن؛ آیا واقعا نظام مهندسی هم وجود دارد که نظارت کند ؟؟!!
وقتی شهرداری که مجری برخورد با تخلفات ساختمانی است تخلف کند دیگر چه انتظاری از مردم دارید
مغازه خیابان امام
بازارچه سلامت
و ...
@zarrhbin🕊
ذرهبین درشهر
🔺 از آن موتورخانه تا این نیروگاه 👇👇👇👇 @zarrhbin🕊
🔻از آن موتورخانه تا این نیروگاه!
▫️کار مردان روشنی و گرمی است..
۷۲ سال پیش آقای یاسائی شهردار وقت اردکان با نامه ای خطاب به حاج حسن ضیائی (ضیاءالعلماء) از بزرگان و نیکوکاران آن زمانِ اردکان - که آثار خیرِ بسیارش همچنان جاری و باقی است - بخشی از صورتجلسهٔ بیست و ششمین نشستِ انجمنِ شهر را مبنی بر درخواست انجمن از وی برای کمک به خریدِ موتور برق و تأمین برق بیمارستان- که به گفتهٔ وی متضمّنِ خیرِ عموم است - به اطلاع ایشان می رساند.
شادروان ضیائی هم در پاسخ می نویسد که از اردیبهشت سال پیش خود درصدد چنین کاری بوده و مقدّمات آن را نیز انجام داده و موتور برقی را تدارک دیده و خریداری کرده که علاوه بر رفع نیاز برق بیمارستان، قادر به تأمین روشنایی شهر اردکان هم باشد و آنک از اهواز به اردکان حمل شده و عن قریب به بهره برداری می رسد..
و نیز تأکید می کند که درآمد حاصل از چنین نیروگاه برقی به بیمارستان شهر اختصاص می یابد. همان بیمارستانی که آن مرحوم با صرفِ بخشِ بزرگی از دارایی خود، آن را به بهترین شکلِ ممکن بنیان نهاد که دهه ها نیازمندی های درمانی مردم اردکان و اطراف را پوشش می داد. [۱]
▫️حال و هوای سرشار از خیرخواهی، راستی و صداقت و دست در دستِ هم دادن به مهر و تلاش برای توسعهٔ انسانْ محورِ شهر، در نامه و پاسخِ آن قابل توجه است.. و هیچ قابل قیاس با روزگار ما و آدم های آن نیست..
اولیای امور در آن روزگار با تکیه بر همّتِ والا و علوِّ طبع نیکخواهانِ خدوم این دیار، همهٔ همّ و غمّ خود را مصروفِ رفع نیازمندی های اساسی شهر و رفاه مردم و ایجاد شرایط لازم برای زندگی بهتر شهروندان می کرده اند.
خدای عزَّوجلّ جمله را بیامرزاد..
[۱]. ( حالا اگر فعّالان مدنی و استوری نویسان امروز - که از اهداء یک آمبولانس توسط یک شرکت بزرگ صنعتی و معدنی که سی چهل سال است رمق این شهرستان را گرفته، هورا می کشند و شادی می کنند - آن وقت می بودند و چنین انسانهای والا و داد و دهش آنها را می دیدند چه می کردند خدا می داند!)
🔹تصویر و متن بازخوانی شدهٔ نامه 👇
[آرم]
وزارت کشور
شهرداری اردکان
تاریخ: ۱۲ /۱۱/ ۱۳۲۹
شماره ۲۳۹
جناب آقای ضیائی مدیر بنگاه برق
[با سلام] محترماً با ارسال رونوشت قسمتی از صورتجلسۀ بیست و ششمین انجمن شهر موضوع خرید ماشین برق و دائر نمودن آن در [بیمارستانِ] اردکان به پیوست تقدیم و مستدعی است چنانچه برای این زحمت که باعث خیرخواهی عمومی است حاضر می باشید در پاسخِ این نامه اعلام فرمائید و ضمناً تاریخی که روشنائی دائر می فرمائید تعیین و اعلام فرمائید تا طبقِ مقررات اقدام شود
شهردار اردکان
یاسائی
****
پاسخ آقای ضیائی👇
۲۹/۱۱/۲۶
عطف به شماره ------ به منظور تأمین روشنایی بیمارستان در تاریخ ۲۸/۲/۲۱ در مقام خرید موتوری برای بیمارستان که توانائی مصرف روشنائی اردکان را نیز داشته باشد و درآمد آن را به بیمارستان تخصیص خواهم داد برآمده و در این مدت، ورود و ترخیص آن به طول انجامیده و اخیراً از اهواز به اردکان حمل داده خواهد شد. با وصول این نامه یحتمل رسیده باشد. امیدوار است پس از وصول آن [دوسه کلمه ناخوانا] شخصاً به عمل آمده و با به کار انداختن آن و انجام [و] رفع سایر نواقص، روشنائی شهر به نفع بیمارستان دائر و تأمین شود..
🗞روزها
@zarrhbin🕊
▪️اعلامیه مراسم ترحیم و تشییع #مرحوممرتضیفتاحی
✍روحش شاد و یادش گرامی🥀
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
🔺هم اکنون آب روستای ترک آباد
کاش مسئولین یه ذره به فکر سلامتی مردم بودید😔
@zarrhbin🕊
20.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 میرمحمدی نماینده مردم تفت و میبد در نشست خبری با خبرنگاران:
🔴 کاربافی میبد همچنان اعتبار کافی و کامل را دارد / کاربافی به اسم هیچ شهرستان دیگری در استان یزد به ثبت نرسیده است/پایگاه خبری تحلیلی آرمان میبد
✍ محض اطلاع آقای میرمحمدی ، در آستانه اولین سالگرد ثبت ملی صنعت کاربافی در اردکان هستیم😊
چه میکند این میراث اردکان ؟؟!!!
میراث دوستان اردکانی کجا هستند که جواب نطق آقای نماینده میبد را بدهند ؟؟!!
@zarrhbin🕊
روایت دو بار مسمومیت از زبان یک دانش آموز قمی: بار اول بوی تخممرغ گندیده و عطر تند می آمد، بار دوم بوی اسپند و واکس سوخته/ توان ایستادن روی پاهایم را نداشتم/ دختری از ۱۶ بهمن تا ۷ اسفند بستری بود
🔹 پدر دانش آموز: بچهها کف بالا میآوردند و چشمهایشان سرخ بود! نمیدانیم چرا اجازه نمیدهند کلاسها غیر حضوری باشد! فرماندار گفته بود بچهها تمارض میکنند که مدیر گفت، من چه؟! من هم تمارض میکنم؟!
🔹مسمومیت های سریالی دانش آموزان دختر در شهر قم همچنان ادامه دارد. در حالی که هنوز علت اصلی این پدیده مشخص نیست، دانش آموزان در بروجرد و اردیبل نیز گرفتار این اتفاق مشکوک شده اند./جماران
@zarrhbin🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سیلی خوردن خبرنگار تبریزی توسط علی باغبان نایب رئیس شورای شهر تبریز!
✍ گل بود به سبزه نیز آراسته شد ...
سندرم دست بی قرار 😐
@zarrhbin🕊
#مکث👌
✍ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯿﻤﺶ!
ﮐﻪ ﺣﺴﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﭼﺎﯾﯽای ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺑﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯿﻬﺎﻣﺎﻥ، ﺷﯿﻄﻨﺖﻫﺎ، ﺁﻫﻨﮓﻫﺎﯼ ﻧﻮﺟﻮﻭﺍﻧﯿﻤﺎﻥ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺍﻣﺎ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ...
ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏُﺮﻏﺮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﻤﺮﻧﮓ ﯾﺎ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ!
ﺳﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻭﺭ ﺯﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺪﻭﯾﻢ!
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺳﺎﮐﺖ ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻏﺮ ﻏﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺗﻮﭘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﻮﺑﯿﺪﯾﻢ!
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺷﺎﯾﺪ!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ، ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ، ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺍ، ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻥ...
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺱ ﻭ ﺑﻔﻬﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ.
ﺭﻭﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺍﺭﯾﺶ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﺕ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻤﯿﻠﺮﺯﺩ،
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ،
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺕ،
ﯾﺎ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪٔ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺣﺘﯽ،
ﺭﻓﯿﻖ ﺟﺎﻧﻢ! ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﻫﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﻧﻔﺴﺸﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪ.
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ...
@zarrhbin🕊