#بشنوید و لذت ببرید عجب تلاوتی ❤️🌼🌼 چه صوتی🌷🌷 چه آرامشی👏👏 چه احساس قشنگی......

سلام خشم مشهد یها هم اکنون

. ♨️ مقام روسی: مهاجمان حمله تروریستی مسکو تا آخر عمر در محفظه‌ای شبیه به تابوت با ابعاد ۴ در ۶ متر خواهند بود 🔹 آنها تنها قادرند در حالت خمیده و دست به پشت حرکت کنند 🔹 اجازه تماس نخواهند داشت و احتمالاً دیگر هرگز فرزندان‌شان را نخواهند دید. جالبه اعدام نمیکنه ولی از اعدام بدتره 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari

🔴ژست پیروزمندانه پدر مهران سماک (فردی که شکست تیم‌ ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در جام جهانی را در خیابان جشن گرفته بود) پس از تایید حکم قصاص سرهنگ جوانمردی ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114

چون نامه جرم مـا بـه هم پیچیدند بردند بـه دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی مـا رابه محبت علی «ع» بخشیدند. ✔️ مراسم شب های قدر در مسجد جامع حاج سید حسن کدکنی ره @masjedjamehkadkan🕌

«مناجات شَب قَدر» خداوندا مَن اَزاعمال زشت خودپَشیمانَم گره اُفتاده دَرکارَم سَراپا غَرق عصیانَم بنفس خودستَم کَردَم دلم راغَرق غَم کَردم بجُزاَشک ندامَت نیست جاری اَزدوچشمانَم توگفتی ای بَنی آدَم حَذَراَزمَکرشیطان کن تودَستَم راگرفتی که مَن اَزشیطان گُریزانَم نَظَربَرحال زارَم کُن. دَراین کَشتی سَوارم کُن مَرانَم اَزدَرلُطفَت ببین حال پَریشانَم شَب قَدرآمَد وباز آمَدَم قُرآن به سَرگیرَم که مَن عُمری بزیر دَین این آیات قُرآنَم سَرمولای ماامشَب شَوَدشَقُ القَمَراَزتیغ مَن امشَب داغداردَردوداغ شاه مَردانَم بَهارما قَرار ما میان صَحن واَیوانَش که اَیوان طَلایَش گَشته همچون باغ رضوانَم خوشَم ا‌زاینکه دارَم دَردل خودمهرحَیدَررا بمحراب عبادَت مینهَم پاونمازعشق میخوانَم خسروی فَر

شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم توشه قبری ندارم شب عفو است و محتاج دعایم ز عمق دل دعایی کن برایم اگر امشب به معشوقت رسیدی خدا را در میان اشکهایت دیدی کمی هم نزد او یادی زمن کن کمی هم جای من او را صدا کن بگو یارب فلانی رو سیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است بگو یا رب تویی دریای جوشان در این شب رحمتت بر وی بنوشان

‌ «بسمه تعالی» هذا شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس آجرک الله یا صاحب الزمان فرارسیدن ایام ضربت خوردن وشهادت امام امیرالمؤمنین علیه السلام را به دوستداران حضرتش تسلیت گفته وبه اطلاع محبان اهلبیت میرساند مراسم احیاء شب های ۱۹و۲۱و۲۳ ماه مبارک رمضان همراه با قرائت دعای جوشن کبیر و عزاداری برای امام امیرالمؤمنین علیه السلام و فیوضات منبر و مراسم قرآن به سر بانوای مداحان اهلبیت (ع) برگزار میگردد. شروع مراسم ساعت ۸ شب مکان:چمن۲۱ مسجد امیرالمؤمنین و حسینیه آیت الله علائی «««محــبــان الـزهـــراء سلام الله علیها »»»

می روم مسجد و محراب، ،دلم میگیرد با وضو ساختن از آب ،دلم میگیرد ماه رمضان و سحر گاه و اذان ،واویلا اسمان از تو مهتاب ،دلم میگیرد آسمانی چو علی ،کوه ،نه دریا ،ماندم واژه کم دارم از این باب، دلم میگیرد شهر علم است و علی باب، امان از جهلی که بنوشید. ز هر برکه و مرداب ،،دلم میگیرد پنج سال از پی هم ،عدل شکوفا شد و داد باغ دین بود ،در این مرحله شاداب ،،دلم میگیرد اااای مردم نه جهان، آاای نه دنیا دیدید عدل بگرفت ،از آن شام سیه خواب ،دلم میگیرد سالها طی شد و بگذشت ، از آن شد نامش باب علم نبوی بود و اذان شد نامش تا به هر نوبت تعظیم ،جهان گوش کند با ندای علوی پخته شود ،هر خامش داد او راه بلاغت به جهاندار ،نشان تا که پرچم کند و پرده زند بر بامش اه نگذاشت همان نطفه دنیا طلبان که بریزد عسل عدل علی در کامش ماه قرآن و نماز است ،علی می آید همسر فاطمه داماد نبی می آید سحر از کوچه به مسجد شده تا سجده کند نور سرچشمه پاک ازلی، می آید شب چنان غرق خودش بود و به ظلمت مشغول شب ظلمت زده خواب است و ،ولی می آید دید خوابیده شب ،و نور به سویش پاشید اه از این غم که اذان را به وضویش پاشید گفت مومن شد آغاز سحر گاه ،شبت زین سبب اینه عشق به رویش پاشید تا مگر وا کند از چهره آشفته نقاب تا بریزد به سر آتش و خاکستر آب علی انیست، که صد بحر نیایش ،موج است نور کوتاه و عروج ،علوی در اوج است غرق بحر ازلی جز ،ز علی نشنیدیم قامت عشق که کوتاهتر از این زوج است کوفه میدید به مسجد شده زهر آگین، تیغ و چه زاید ز پس حادثه و ،از این تیغ شهر خوابیده و بیدار، غم دینداری وای از این درد به بالین که سر بگذاری جهل با خود بکشد تیغه آیینش را گشته وارونه پیش آیینه بسیاری وای از این غم که سر فاتح خیبر نیم است اه دنیا پس از این، از همه مردم، بیم است درد دین داشتن و بیم ،نشاید جمعش چون که شد غده چرکین شده و، بد خیم است شد به مسجد، همه نور و ز محراب گذشت عدل فهمید که دیگر ز سرش ،آب گذشت پسر ناخلف دین بشد، و دین را زد باز هم کوفه نفهمیده و، در خواب گذشت باز هم کوفه و اشباح، زر و زور است این پای تزویر و قطام و زن و انگور است این باز هم کوفه نفهمید و سر دین را زد پسر نابغه هم ضربه دیرین را زد فرق بشکافت ،ز محراب علی، نیست خبر داده جولان، پس از آن ،قلعه بی در، خیبر پس از آن شام سیاهی ،سر مهتاب برید آمد از خیمه ،ارباب جهان، آب برید پس از آن سبز شد آنجا ،که سیاهی میخواست باز شد زور و زن و زاویه ،راهی میخواست عدل و انصاف سرش رفت ،به داری نرسید گل سر دار شد و عدل به خواری نرسید سهم گل بود که از او رسد آیین گلاب عطر گل ریخت، به دنیا و به خاری نرسید هر کجا پای علی هست ،ترازو آنجاست ذوالفقار و احد و ضربه بازو آنجاست زده از باغ علی سر همه جا نخل و رطب و به پایان خودش می‌رسد آن ظلمت شب شرح او راه بلاغ است به دنیا ،اما حرف هست و عملی نیست به مولا ،اما زنده داری شب و ،گریه فراوان،دبدبم الغرض فاتحه سوره باران دیدیم سر سجاده، گره خورده جبین ها دیدید شک افتاده به دامان یقین ها دیدید شعر و غزل سید مجید نبوی نامقی فرودین هزار و چهارصد و سه