May 11
💠 ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب
دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
.
گر دلم در عشقِ تو
دیوانه شد عیبش مڪن . . .🌿☘🍃
شهدا را مهمان کنید به یک صلوات
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
enc_16294548514342899422661.mp3
6.55M
بیپناهکه شدی؛صدایشکن !
حسینوِترالمَوتوراست . . .
حسیــنعزیزدلم
حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
هر كس غذاى بيمار را به او بخوراند، خداوند از ميوه هاى بهشتى به او بخوراند.
الدعوات ص۳۳۰
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
اوّل ِ صبح سلامی بہ شما می چسبد
السّلام ای همہی دار و ندارم ارباب
صلی الله علیک یا اباعبدالله 💕
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
هدایت شده از شهید سجاد زبرجدی
#مسابقه
به مناسبت شب میلاد امام رضا علیه السلام
مسابقه بهترین خاطره از کرامت و زیارت امام رئوف برگزار میشود.
مهلت شرکت در مسابقه تا چهارشنبه شب می باشد. بهترین خاطره ها ضمن برنده شدن به قید قرعه، در کانال #شهید_سجاد_زبرجدی با نام خاطره نگار قرار داده میشود.
ارسال به ادمین کانال همراه با مشخصات فرستنده(نام، نام خانوادگی، سال تولد و شهر)
و یک نکته: شرکت کننده عضو کانال باشد
#شهید_سجاد_زبرجدی ☘🌱
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
خاطره سفر مشهد دو نفره آقاسجاد و آقا میثم
☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃
دریکی ازروزهای تابستانی به سجادگفتم میایی برویم مشهدزیارت امام رضا(ع)گفت باشه میام قرارگذاشتیم بعدازظهرجلوی منزل آنها وقتی من رفتم جلومنزل سجاددیدم باکت وشلوارآمده گفتم چه خبره کت وشلوارپوشیدی داریم مرویم مشهدکت شلوارت خاکی میشودگفت چراگفتم بروکت رادربیارماخیلی زرنگ باشیم شایدبرویم هتل گوهرشادبخوابیم منظورم مسجدگوهرشاد.
حدودساعت۴صبح مشهدبودیم نمازرادرحرم خواندیم وچندساعتی درحرم بودیم چون دراتوبوس نخوابیده بودیم خیلی خوابمان می آمدهرکدام ازحیاطهای حرم رفتیم گوشه ای بخوابیم خادمها نمیگذاشتند دریکی ازحیاطهاساعت ۸صبح یک میزبزرگ بود من وسجادرفتیم زیراین خوابیدیم که خادمهامارانبینندکه مابتوانیم بخوابیم چندساعتی گذشت ازسروصدابیدارشدیم سجادگفت چه خبرگفتم صبرکن سینه خیزمقداری رفتم جلوزیرمیزپارچه ای دورمیز آویزان بودگوشه ای ازش راکنارزدم دیدم جمعیتی اززن ومردنشسته اندتازه متوجه شدم میزصنف وحاجی آقاروی صنف داردسخنرانی میکندبه سجادگفتم زیرصنف خوابیدیم زدیم زیرخنده گفتم حرکت نکن وصداهم نکن ولی من که یکمی شلوغ بودم حاجی بالای سرما که سخنرانی میکرد تاکمی حرفهای جالب میزدمن لگدپاه به سقف صنف میکوبیدم سخنران یک تکانی میخوردبه هرحال ماآنجا ماندیم تاسخنرانی ونمازتمام شدبعدآمدیم بیرون .😂
خاطرات این سفرادامه دارد.......
راوی: میثم حسن زاده
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
رأفت در آستان تو تفسیر می شود
عید میلاد امام رضا علیه السلام مبارک
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc