eitaa logo
زندگی به رنگ خدا❤
170 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤﷽❤ 💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢السلام علیک یافاطمه المعصومه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @zeinabion98
✨امام حسن مجتبی(ع): هَلاكُ الناسِ فی‌ثلاثٍ: اَلكِبرُ و الحِرصُ وَ الحَسَد. این سه چیز مردم را به هلاکت رسانده است: تکبر، حرص و حسد. (بحار، ج ٧٨، ص ١١١) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌺عالم و آدم بداند من گدای مجتبایم 🌺هر چه هستم هر چه باشم از برای مجتبایم 🌺از تولد یا که نه روز ازل تا روز محشر 🌺عاشق و مجنون و مست و آشنای مجتبایم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 💖پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: لایَجتَمِعُ الحَسَدُ وَ الایمانُ فی قَلبِ امْرِیءٍ . حسد و ایمان (هرگز) در دل یک نفر با هم جمع نمی‌شوند. (مستدرک، ج ١٢، ص١٨) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zeinabion98
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌾به زندگی دیگران حسادت نکنیم زندگی ها ازبیرون زیبا دیده میشه. همه به اندازه خودشون مشکل دارن این ماهستیم که مشکلاتو بزرگ و کوچک میکنیم. همیشه یادمون باشه کمی گذشت و توکل به خدا بیشتر مشکلات حل میشه. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zeinabion98
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ⭐داستانی درمورد حسادت⭐ در ایام خلافت معتصم عباسی شخصی وارد مجلس او شد. خلیفه از صحبت‌های او، خیلی خوشش آمد و دستور داد در هر چند روزی در مجلس او حاضر شود و با او هم صحبت شود. یکی از ندیمه ها به این ادیب حسادت کرد که مبادا جای وزارت او را بگیرد. به فکر افتاد او را به هر طریقی از بین ببرد. روزی وقت ظهر ندیمه از ادیب خواهش کرد به منزلش بیاید و کمی صحبت کنند و ناهار بماند، او هم قبول کرد.موقع ناهار سیر گذاشته بود و ادیب از آن سیر زیاد خورد. وقت عصر صاحب خانه به حضور خلیفه رفت و گفت: من نمک پرورده نعمت‌های شما هستم نمی‌توانستم این را پنهان کنم که این ادیب به مردم می‌گوید: دهان خلیفه بوی بدی میدهد. خلیفه بی اندازه آشفته شد و او را احضار کرد. ادیب چون سیر خورده بود کمی با فاصله نشست و با دستمال دهن خود را گرفته بود.خلیفه یقین کردکه حرف وزیر درست است. نامه ای نوشت به یکی از کارگزارانش که حامل نامه را گردن بزند... 🦋ادامه دارد...🦋
زندگی به رنگ خدا❤
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ⭐داستانی درمورد حسادت⭐ در ایام خلافت معتصم عباسی شخصی وارد مجلس او شد. خلیفه از صحبت‌ه
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ندیم حسود دید ادیب از حضور خلیفه آمد و مکتوبی در دست دارد. فکر کرد خلیفه در نامه هدایا و سکه های زیادی به وی نوشته. حسادتش زیادتر شد و گفت: من زحمت این نامه را می کشم و دو هزار درهم این نامه را خرید. ندیم حسود نامه را به عامل خلیفه داد و گردن او را زد. مدتی بعد خلیفه سؤال کرد؛ ندیم ما کجاست پیدا نمی‌شود آیا به سفر رفته است؟ گفتند: چرا ما او را دیده‌ایم. احضارش کرد و با تعجب گفت: تو نامه ای که دادیم به عامل ندادی؟ ادیب قضیه نامه را به خلیفه نقل کرد. خلیفه گفت: سؤال می‌کنم، دروغ نگو، بگو تو به ندیم ما گفتی: بوی دهن خلیفه مرا اذیت می‌کند؟ گفت: نه، خلیفه تعجب کرد و گفت: چرا نزد ما آمدی دورتر نشستی و با دستمال دهان خود را گرفتی؟ عرض کرد: ندیم شما مرا به خانه خود برد و سیر به من خورانید، چون به حضور شما آمدم ترسیدم بوی دهانم خلیفه را آزار نماید. خلیفه قضیه ی قتل حاسد و زنده بودن محسود را برای همه حضار نقل کرد و همگان در حیرت شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا