#قرار_شبانه
به یاد مولا به رسم هر شب💔
🔸دعـــــــــــای فـــــــــــــرج🔸
✨بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم✨
📜️ اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️
💐💐💐💐💐💐💐💐
🔸دعــای ســـلامتی محبوب 🔸
📜️"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
التماس دعای ظهور مولا و صاحبمون🤲
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
کانال اگر الگو زینب "س"است🔰🔰
@zeinabion98
نشانم ده صراط روشنم را 🌹
خودم را ، باورم را ، بودنم را🌹
خداوندا من از نسل خلیلم🌹
به قربانگاه می آرم "منم" را🌹
قربان ، عید سر سپردگی و بندگی ؛ بر همهی عزیزان همراه و همیار مبارک و خجسته باشد انشاءالله 🤲🤲🌺🌺
عاقبت همگی بخیر 😊🤲🌺
التماس دعای فرج آقا امام زمان عج ، خالصاً ، مخلصاً و عالماً 😊🤲🌺
🌃شبتون پر از الطاف الهی🌙
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️﷽❤️
#قرار_روزانه
🕯 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕯 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕯السلام علیک یافاطمه المعصومه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@zeinabion98
🗓 حدیث_روز
حضرت پیامبر اکرم(ص) فرمود:
یُغفَرُ لِصاحِبِ الأضحِیَّةِ عِندَ أوَّلِ قَطرَةٍ تَقطُرُ مِن دَمِها ؛ (من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 214 )
با ریختن اوّلین قطره خون قربانی [به زمین] ، صاحب قربانی آمرزیده می شود.
@zeinabion98
🌹 عید سعید قربان،
عید عبادت و بندگی
و عید اطاعت از قادر یکتا
بر شما مبارک باد
#عید_قربان
🆔 @dars_akhlaq
بالایی نقاشی کودکان پنج ساله که کمتر از یه ساعت تو روز تلویزیون میبینن
پایینی نقاشی کودکان پنج ساله ای که سه ساعت یا بیشتر تو روز تلویزیون میبینن
@zeinabion98
چند #بازی و فعالیت برای تقویت #دقت و #تمرکز
🌀باز کردن در بطری
تمام کودکان به این کار علاقه نشان می دهند. بطری هایی با سایزهای مختلف در اختیار کودک بگذارید و اجازه دهید با باز کردن در آنها سر انگشتان خود را تقویت کند.
🌀خمیربازی
خمیربازی، گل رس یا حتی خمیر نان را در اختیار کودکتان بگذارید و اجازه دهید ابتدا اشکال ساده تری مثل توپ و مار و به مرور اشکال پیچیده تری بسازد.
🌀نقاشی کشیدن با قلم های درشت
برخی مدادرنگی ها و ماژیک ها از انواع معمولی قطورتر هستند. در صورتی که فرزندتان در گرفتن مشکل دارد از این نوع قلم ها استفاده کنید. بعد به مرور سایز مدادها را کوچک تر کرده و در نهایت از انواع چوبی با اندازه معمولی استفاده کنید.
🌀نخ کردن
مهره و مرواریدهای گوناگون در سایزهای مختلف بخرید و از کودک بخواهید آنها را درون نخ کند و برای اعضای خانواده دستبند یا گردنبند درست کند. حتی می توانید از برخی مواد غذایی مثل انواعی از ماکارونی ها برای این کار استفاده كنيد
@zeinabion98
اسباببازیهای پر امکانات برای بچهها نخرید❗️
اسباببازیهایی که دارای قابلیت و امکانات فراوان هستند و به تمام نیازهای آنی کودک پاسخ میدهند، در واقع باعث میشوند که کودک هیچ تلاشی برای کشف، جستوجو و ... نداشته باشد و به این ترتیب باعث از بین رفتن رشد شناختی کودک میشوند.
این کودکان در نوجوانی و جوانی عمدتا گوشهگیر بوده و به جمع و گروه گرایش نداشته و حتی در جوانی و ازدواج نیز تمایل کمی به فرزندآوری خواهند داشت.
@zeinabion98
توصیههایی برای تازه مادرها
این کارها رو نکنید
خودتون رو بیخودی خسته نکنید
👩🏻🍼بیشتر مادرها فکر میکنن باید کارهای زیادی برای بچهشون انجام بدن و مدام مشغول رسیدگی به اون باشن، اما چیزی که بچه بیشتر از هر چیز دیگهای بهش نیاز داره، یک مادر بانشاط هست.
بعضی از توصیهها رو نشنیده بگیرید
👩🏻🍼خیلی خوبه که به نظرهای دیگران هم گوش بدید؛اما اول باید مطمئن بشید که میدونید چه توصیههایی مناسب شماست.
سعی نکنید مادر کاملی باشید
👩🏻🍼چیزی به اسم مادر کامل وجود نداره، به غریزهتون اطمینان کنید و با معیارهای دیگران خودتون رو قضاوت نکنید. اگه اشتباهی کردین خودتون رو سرزنش نکنید. اگه از روشی نتیجه نگرفتید، تجربه کنید.
همسرتون رو فراموش نکنید
👩🏻🍼حالا که بچهدار شدین و سرتون گرم رسیدگی به کارهای اونه ممکنه همسر و رابطهتون رو فراموش کنید؛ اما لازمه حتماً وقتی رو به رابطه دونفرهتون اختصاص بدید.
ترسهاتون رو به کودک منتقل نکنید
👩🏻🍼 خیلی وقتها تازه مادرها احساس ترس و ناامنیشون رو به کودک هم انتقال میدن. دلیلی نداره اگه کودک دوستتون به بیماری خاصی دچار شده، بچه شما هم دچار بشه.
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱دو نفری اول زندگیو اینجوری شروع کنین قشنگه ☺❤️
@zeinabion98
#خطبه_خوانی
٢)به وجود آورنده، بالا برده شده ها( آسمانها و افلاک) و پهن کننده گسترده ها(زمین)، یگانه حکمران
زمینها و آسمانها، پاک و منزّه و تسبیح شده، پروردگار ملائکه و روح، تفضّلکننده بر همه آنچه خلق کرده، و لطفکننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمیبینند.
عشق_شیعه_علی
عید غدیر بزرگترین عید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@zeinabion98
#غدیری
پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابیطالب علیهالسلام.
سرلوحة پروندة هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیهالسلام است.
(مستدرک حاکم، ج ٣، کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥)
#ویژه_غدیری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@zeinabion98
انا لله و انا الیه راجعون
▫️ارتحال استاد #انقلابی دکتر محمدحسین #فرجنژاد و همسر و سه فرزندشان را تسلیت عرض میکنیم
خداوند این داغ بزرگ را بر ما آسان کند.
برادر مجاهد و زاهدی از میان ما رفت که وجودش وقف مردم، نظام، ولایت و حوزه علمیه بود.
▫️قدرش را سالها بعد خواهند شناخت.
عروج شهادتگونه و مظلومانهاش را به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت میگوییم.
▫️ایشان از جمله محققین و پژوهشگران برتر کشور در حوزهٔ رسانه بودند و آثار فاخری همچون «دین در سینمای شرق و غرب» و «اسطورههای صهیونیستی سینما» از خود به یادگار گذاشتند.
▫️امید است خداوند متعال به برکت این ایّام عزیز، ایشان را غریق رحمت کرده و در بهشت برین جای دهد.
@zeinabion98
#فرنگیس
قسمت سیزدهم
نان پختن را دوست داشتم. مادرم تشت خمیر را کنارش میگذاشت و آتشِ زیر ساج را روشن میکرد. خمیر درست میکردیم. چوب و چیلی را هم خودمان میآوردیم و توی اجاق میریختیم. بعد خمیر را پهن میکردیم روی ساج و بوی خوش نان توی هوا پخش میشد. بهترین غذایمان همان نان خالی بود. از بوی خوش نان و دود مست میشدم.
نان تازه از هزار تا غذا برایم خوشمزهتر بود. یکی دو تای اول را همینطوری چنگ میزدم و داغ داغ میخوردم. بقیۀ خواهر و برادرهایم که مرا این شکلی میدیدند، شروع میکردند به خوردن نان داغ. بعضی وقتها لب و دهانمان میسوخت. مادرم میگفت:
هول نشوید. انگار صد سال است نان نخوردهاند! مگر قحطیزدهاید؟»
شکممان که سیر میشد، با خمیر شکلهای مختلف درست میکردیم. شکلهایی را که درست کرده بودیم، میپختیم و نگه میداشتیم. اینها اسباببازیمان میشدند. ساعتها با همان خمیرها که پخته بودیم، بازی میکردیم. خدا میداند چقدر دست به دست میشدند و چرک دستهامان به آنها میچسبید، اما بعد آنها را میخوردیم. خیلی کیف میداد؛ هم با آنها بازی میکردیم و هم آنها را میخوردیم.
توی روستا، خیلی وقتها بچهها میمُردند. دکتر و پرستاری آن نزدیکیها نبود. اولین باری که مرگ یکی از نزدیکانم را دیدم، مرگ برادرم قیوم بود. برادرم خیلی جوان بود. شاید پانزده سال داشت. دوستش داشتم. از او کوچکتر بودم. غروب بود که دیدم مادرم داد و بیداد میکند. برادرم از خیلی وقت قبل مریض بود. هراسان از مادرم پرسیدم: «چی شده؟»
مردم آوهزین، دور مادرم جمع شده بودند. مادرم روی سرش میکوبید و فریاد میزد: «روله... روله...»
باورم نمیشد برادرم مرده. بغض گلویم را گرفته بود. روی خاک، جلوی خانه نشستم. مردم نمیگذاشتند بروم تو. جنازۀ برادرم را از خانه بیرون آوردند. فکر نمیکردم یک روز یکی از افراد خانوادهام اینقدر راحت بمیرد. جنازه را بردند که خاک کنند. پاهایم سست شده بود و داشتم از حال میرفتم.
برادر کوچکترم ابراهیم گریه میکرد و کسی دور و برش نبود. با اینکه خودم داشتم از ناراحتی دق میکردم، کنارش نشستم. هر دو، سرمان را به هم تکیه داده بودیم و گریه میکردیم.
زنداییام، ما را که از دور دید، به سینه کوبید و به طرفمان آمد. به زور مرا با خودش برد. من هم ابراهیم را کول کردم و به خانۀ زنداییام رفتم. زندایی چای دم کرد و خیلی دور و برمان چرخید. حرفهایش آرامم کرد. بعد کمی کره روی تکه نانی مالید و گفت بخورید. لقمههای نان و کره را خوردیم و کنار زندایی نشستیم.
مرگ برادرم خیلی ناراحتم کرده بود. به زنداییام گفتم: «حالا که برادرم مرده، من چطور تحمل کنم؟ خیلی دوستش داشتم.»
برای اولین بار بود که کسی از عزیزانم میمرد و من میخواستم بدانم چرا. تا مدتها دلتنگ او بودم. جلوی خانه مینشستم و به برادرم فکر میکردم. گریه میکردم.
فقیر بودیم و غذامان ساده بود. عادت کرده بودیم کم بخوریم و ساده بپوشیم. بعضی وقتها که خانۀ همسایهها را میدیدم، حسودیام میشد. با خودم میگفتم: «چقدر وسایلشان زیاد است. خوش به حالشان!»
پدرم سخت کار میکرد. توی مزرعۀ دیگران کارگری میکرد. حدود هفت هشت سالی داشتم که یک روز مادرم رو به پدرم کرد و گفت: «پولی نداریم چیزی بخرم.»
پدرم، دست به زانو نشست و گفت: «چه کار کنم، زن؟ من و رحیم که توی مزرعۀ مردم مشغول کاریم. مزدمان همین قدر است. اگر زمین از خودم بود، فرق میکرد.»
دلم از ناراحتی پدرم شکست. گفتم: «کاکه، من هم میتوانم کار کنم.»
پدرم خندید و گفت: «تو هنوز کوچکی، فرنگیس. برای تو زود است.»
خیلی اصرار کردم و گفتم: «بگذار با تو بیایم کارگری. به خدا قول میدهم خوب کار کنم.»
قبول نکرد. سرش را تکان داد و رفت.
صبح زود، با صدای نماز خواندن پدرم از خواب پریدم. هوا هنوز تاریک بود. کنار سماور نشست و برای خودش چای ریخت. من هم بلند شدم و کنار دستش نشستم.
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️﷽❤️
#قرار_روزانه
🕯 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕯 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕯السلام علیک یافاطمه المعصومه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@zeinabion98
🗓 #حدیث_روز
❤️ حضرت امام علی علیه السلام ❤️
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبَحَ و َمَن غَفَلَ عَنهَا خَسِر؛
آن کسى که نفسش را محاسبه کند، سود برده است و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، ح 204
@zeinabion98