⚘خاطره ای از حاج قاسم سلیمانی⚘
🔹میخواستند عکس یادگاری بگیرند. از ماشین پیاده شد. یک گروه دیگر برای دومین بار از ماشین پیادهاش کردند برای عکس گرفتن.
دفعهی سوم، یک خانم خواست عکس بگیرد؛ با حجاب نامناسب. پیاده شد و با او هم عکس گرفت.
گفت: باورم نمیکردم با من عکس بگیرید. از امروز سعی میکنم حجابم را رعایت کنم.
@zeinabion98
باهم برا فرج و سلامتی مولا وصاحبمان دعا کنیم که این دعا اثر دارد💔
✨بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم✨
📜️ اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸دعــای ســـلامتی محبوب 🔸
📜️"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
التماس دعای ظهور مولا و صاحبمون🤲
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کانال اگر الگو زینب "س"است🔰🔰
@zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤﷽🖤
#قرار_روزانه
🕯 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🕯 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🕯السلام علیک یافاطمه المعصومه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@zeinabion98
#حدیث_روز
✍امام کاظم علیه السلام فرمودند:
خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به ما محبت میورزند و بر دوستی ما و برائت از دشمنانمان ثابت قدم میباشند.اینها از ما هستند و ما هم از آنها هستیم.آنان راضی شدند که ما امام آنها باشیم و ما هم راضی شدیم که آنان شیعه ما باشند و خوش به حال آنها. به خدا قسم،آنها در روز قیامت با ما و در مرتبه ما هستند.
📚بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱
@zeinabion98🌷
🕊🌹🕊
هر صبح،
بہ شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میڪنم
عهد میڪنم با شما،
هر روز ڪہ میگذرد،
عاشقانہ تر از قبل
چشم بہ راهتان باشم...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_صبحت_بخیر_اے💚
#همہ_ے_زندگانیم❤️
@zeinabion98🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳«السَّـلامُ عَلَيْكَ يَا زَيْنَ الْعابِديِنَ»🔳
🎥 به مناسبت شهادت امام سجاد(علیه السلام)😭
💠 حاج #محمود_کریمی🔺
🔳 یه مدینه، یه بقیعه، یه امامی که حرم نداره...!😭🏴
@zeinabion98🌷
🔴 نسبت به ظهور ناامید نباش!!!
‼️ بر اساس تعدادی از روایات، «ظهور امام زمان علیهالسلام به صورت ناگهانی و در زمانی که انتظار آن نمیرود، رخ خواهد داد»؛ و دیگر روایات تصریح دارند «امر او در یک شب اصلاح خواهد شد!»
‼️ سوال شد «ای رسول خدا صلیالله علیه و آله! پس قائم علیهالسلام چه موقع خروج خواهد کرد»؟ فرمودند: «إِنَّمَا مَثَلُهُ کَمَثَلِ السَّاعَهًِْ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً.»
«مَثَل او مثل رستاخیز است، این مطلب بر آسمانها و زمین گران آمده و به طور ناگهانی بر شما فرود میآید»
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۵،ص۴۳
📗بحار الأنوار، ج۳۶، ص۳۴۱
⭕️پس امیدوار باشیم! چرا که تحقق ظهور در زمانی است که انتظار آن نمیرود!!
🌸تعجیل درفرج وسلامتی
آقاامام زمان عج صلوات 🌸
@zeinabion98🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯قواعد ظهور یعنی گناه نکن ‼️
🔥بی حجابی، بی نمازی، مال حرام خوری ،فسق وفجور ،ظلم ،بی بند وباری ،،،
آقات نمیااادا ،،
گناه نکن،دل امام زمانت را نرنجون 😞
#استاد_پناهیان
@zeinabion98🌷
#بدونتعارف‼️
چطوری برای ماشینت بہترین دزدگیرها
رومیگیری تا مبادا بدزدنش!
چرا برای #اعتقاداتت دزدگیر نمیزارے؟!
درحالےڪہ اگہ ماشینتو بدزدن
میشہ زندگے ڪنے...'
ولے اگہ اعتقاداتتو بدزدن
#ابدیتُ از دستدادی💯!
گوشےتو بدزدن سریع میفہمے
چون دائم بہش سرمیزنے ...
ولے شناسنامتو بدزدن دیر میفھمے(:
اعتقاداتم چون #دیر بہ دیر بھش رجو؏ میڪنے؛
دیر میفھمے ڪہ دزدیدنش🚶🏻♂
#استآدرائفےپور
@zeinabion98🌷
🔴کسانی که سالها عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان میگفتند، چرا از مشکلات کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟
💫عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
☀️تلاطمات و ناآرامیهایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است، حاوی بشارت بزرگی است...
🌏 جهان از درد زایمان به خود میپیچد و عنقریب فرزندی را بیرون خواهد داد.
❄قبل از بارش باران، تندبادی بر
میخیزد و همهی خس و آشغالها را از روی زمین جارو میکند.
امّا اگر کمی صبر کنیم، باد آرام میگیرد و باران میبارد و سپس ابرها کنار میروند و هوا لطیف و آفتابی میشود
♨️آشوبها و نابسامانیهایی که در
سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیکتر شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت میدهد.
🕋سواری که از دور میآید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گرد و غباری که از زیر پای اسبش بر میخیزد، دیده میشود.
آشوبها و ناآرامیهای جهان در روزگار ما، خبر از نزدیک شدن امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه میدهد.
⭐ اینها مقدّمهی ظهور است. یا باید تحمل کنن یا دعای تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
🔸بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است.
⚡در آخرالزّمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
📗مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@zeinabion98🌷
🏴 / تشنهی شهد #شهادت در قیام،
در مریدان حسین(ع) است این مرام...♥️
@zeinabion98🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ شناخت امام هر زمان، از مهمترین وظایف هر مسلمان میباشد.
⚠عدم شناخت =مرگ جاهلی
به نظر خودت به حداقلی از شناخت در رابطه با امام زمانت رسیدی؟
👌 اگه میخوای خودت رو تست کنی، گوش کن
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🤲
@zeinabion98🌷
🌅 #عاشقانه_مهدوی
✨ یوسف جان!
سالهاست عطر حضورت در جهان پیچیده و شامهی کائنات از بوی پیراهنت پُر است.
کوریِ ما،دلیلِ دوری ما از توست.
یعقوب نیستیم،و اِلا بوی پیراهن یوسف، هنوز هم اعجاز میکند...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@zeinabion98🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اگه کورشَم، بهتر از اینه از حرم دورشَم
▪️ #امام_حسین
@zeinabion98🌷
#مهدےجان💚
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف
فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیرماه دل آرائی من✨
@zeinabion98🌷
#فرنگیس
قسمت سی و نهم
آتش گرفته بودند و سیاه شده بودند. جای زنجیرهای آهنیشان، همه جا روی زمین رد انداخته بود.
رسیدیم به گورسفید. تمام راه را زیر نظر داشتم. چاقویم همراهم بود. زیر لباسم قایم کرده بودم که اگر مشکلی پیش آمد، از آن استفاده کنم.
یکدفعه یک گروه اسلحه به دست را دیدم که به سمتمان میآمدند. ابراهیم به ما گفته بود که اگر عراقیها را دیدید، دستتان را روی سر بگذارید. سریع دستها را روی سر گذاشتیم. بعد راه افتادیم. هزار تا فکر توی سرم بود. رو به کشور کردم و گفتم: «دیدی بیچاره شدیم؟!»
کشور پرسید: «فرنگیس، چاقو همراهت هست؟» گفتم: «آره، نگران نباش!»
نالید و گفت: «اگر اتفاقی افتاد، مرا بکش!»
یک لحظه که این حرف را شنیدم، حالم بد شد. اما سعی کردم توجهی نکنم.
نیروهای عراقی نگاهمان میکردند، اما کاری با ما نداشتند. یکیشان بلند بلند گفت: «زود بروید توی خانههاتان.»
کشور تا این حرف را شنید، خیالش راحت شد و وسط راه گفت: «من سری به خانهام میزنم.»
من هم به طرف خانۀ خودم دویدم. وقتی رسیدم، از چیزی که دیدم، نزدیک بود بیهوش شوم. خانهام انگار محل نگهداری کشتههای عراقی شده بود. توی خانه، پر از کفن و خون و جنازه بود. مقدار زیادی کفن توی حیاط بود. توی اتاق، یکی از عراقیها، معلوم نبود که جان دارد یا نه. به دیوار تکیه زده بود و چند بالش هم پشتش بود. خانه به هم ریخته بود. یکی دیگر از کشتهها را روی تشکی گذاشته بودند و باد کرده بود. بدنش کبود بود. سُرمی با میخ وصل بود به دیوار. او را همانطور ول کرده بودند آنجا. وقتی جنازهها را دیدم، تو نرفتم.
مات و مبهوت مانده بودم. دیوارهای خانه، پر از لکههای خون بود. روی طاقچه هم چند تا سرم گذاشته بودند. توی دلم گفتم: «خدا برایتان نسازد. خانۀ من شده جای جنازههای شما؟! خدا نسل شما را روی زمین باقی نگذارد.»
کشور برگشت. مقداری وسایل توی دستش بود. جلوی در ایستاده بود و با دهان باز به خانهام که لانۀ کرکسها شده بود، نگاه میکرد. وقتی دید دارم نگاهش میکنم، سرش را پایین انداخت و گفت: «فرنگیس، بیا برویم. نگاهشان نکن.»
راه نیفتادم. پیراهنم را کشید و گفت: «به خاطر خدا بیا برویم.» پرسیدم: «چی آوردی از خانه؟» گفت: «با من بیا. هنوز باید وسایل بردارم.»
دیگر توی خانۀ خودم نماندم. کشور گفت: «بیا با من. میخواهم پتو و لحاف هم بردارم.»
به خانهاش رفتیم. مقداری وسایل توی موج گذاشت و به پشت بست. بعد گفت: «فرنگیس، حرکت کنیم. همراه هم باشیم.»
من هم مقداری وسایل از خانۀ برادرشوهرم قهرمان برداشتم. اتاقی که قهرمان توی آن کار میکرد، به هم ریخته بود. عراقیها به همه جا سرک کشیده بودند و نشانی ازشان باقی بود.
حالا باید به طرف کوههای آوهزین میرفتیم. قسمتی از راه را آرامآرام حرکت کردیم. کمی که دور شدیم، شروع کردیم به دویدن. من جلو افتادم. یکدفعه از پشت، ما را به رگبار بستند. سعی کردم توی یک مسیر ندوم. همهاش این طرف و آن طرف میدویدم. تیراندازها، همانهایی بودند که میگفتند کاری به شما نداریم!
جنازهای را دیدم که روی جاده افتاده. از کنار جنازه دویدیم. با صدای بلند فریاد زدم: «خدانشناسها، شما که گفتید کاری ندارید.»
یکدفعه فریاد کشور بلند شد. لحاف و پتوهای روی کولش آتش گرفتند. فهمیدم با گلوله به لحاف و تشک زدهاند. وسایل از روی شانهاش لیز خورد. تندی موجها را از روی کول پرت کرد و پا به فرار گذاشت. داد میکشید و زیر لب نفرینشان میکرد. توی جادۀ خاکی، شروع کردیم به دویدن. معلوم بود از اینکه ما را اذیت میکنند، لذت میبرند.
دست خالی برگشتیم کوه. فقط خدا رحم کرد که کشور کشته نشد.
یک بار دیگر که آمدم به روستا تا وسایل ببرم، موقع برگشتن، صحنۀ عجیبی دیدم. مزرعهای کنار روستای گورسفید است که خیلی از کنار آن عبور کردهام. کنار مزرعه، جنازهای را درون لحافی پیچیده بودند و رها کرده بودند. از دیدن جنازۀ توی لحاف وحشت کردم. چه کسی میتوانست باشد؟ خواستم بروم ببینم کیست که یک نفر از توی مزرعه فریاد کشید: «نایست، حرکت کن.»
با شنیدن صدا، به سمت کوههای آوهزین دویدم. وسایل توی دستم بود و باید سریع به پناهگاه میرسیدم.
@zeinabion98