eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
7.9هزار ویدیو
519 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۖ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ ۗ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنثَيَيْنِ ۖ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» هشت زوج از چهارپایان: از میش دو زوج (نر و ماده)، و از بز دو زوج (نر و ماده) (براى شما آفرید). بگو: «آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده، یا ماده ها را؟! یا آنچه شکم ماده ها در بر گرفته؟! اگر راست مى گویید (و بر تحریم اینها دلیلى دارید،) به من از روى علم و آگاهى خبر دهید!» (انعام/۱۴۳) 🆔:@zeinabyavaran313
❇تفســــــیر ❇ در آیه بعد به عنوان توضیح، قسمتى از حیوانات حلال گوشت و قسمتى از حیواناتى را که هم باربرند و هم براى تغذیه انسان قابل استفاده اند، شرح مى دهد مى فرماید: خداوند هشت جفت از چهارپایان را براى شما آفرید، از گوسفند و میش یک جفت (نر و ماده) و از بز یک جفت (نر و ماده) (ثَمانِیَةَ أَزْواج مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ). پس از ذکر این چهار زوج بلافاصله به پیامبرش دستور مى دهد که از آنها صریحاً بپرسد: آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا ماده ها را (قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَأَمِ الأُنْثَیَیْنِ). یا حیواناتى که در شکم میش ها یا بزهاى ماده است (أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الأُنْثَیَیْنِ). بعد از آن اضافه مى کند: اگر راست مى گوئید و بر تحریم هر یک از این حیوانات از روى علم و دانش دلیلى دارید به من خبر دهید (نَبِّئُونی بِعِلْم إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). 🌼🌼🌼 أَزْواج جمع زوج در لغت به معنى جفت است، ولى باید توجه داشت: گاهى به مجموع دو حیوان نر و ماده گفته مى شود. و گاهى به هر یک از دو زوج نیز گفته مى شود، و لذا به مجموع آنها زوجین مى گویند، و این که در آیه فوق اشاره به هشت زوج شده منظور از آن چهار نوع حیوان نر و چهار نوع حیوان ماده است. این احتمال نیز در آیه داده شده است که منظور از آن جفت هاى حیوانات اهلى و وحشى بوده باشد، یعنى نر و ماده گوسفند اهلى و وحشى. (تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۴۳ سوره مبارکه انعام) 🆔:@zeinabyavaran313
‼️زدن پوشیه برای بانوان 🔷س 3480: اگر زنی پوشیه و نقاب بر صورت خود بزند، و در عرف آن شهر و منطقه مایه ی شگفتی و جلب توجه شود، آیا لباس شهرت تلقّی می گردد؟ ✅ج: پوشیه لباس عفاف است، و لباس شهرت محسوب نمی شود 📕منبع: leader.ir 🆔:@zeinabyavaran313
💠امام زین العابدین(علیه السلام): 🔴اِذا صَلَّیتَ فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّع. 🔷هرگاه نماز می گزاری(چنان باش که) آخرین نماز را بجای می آوری‼️ 📚بحارالانوار/ج۷۸ ص۱۶۰ 🆔:@zeinabyavaran313
🔴 💠 اگر حس می‌کنید اکثر مواقع در انجام برخی کارهای و یا اِعمال برخی سلیقه‌های کوچک خود، شوهرتان بدون دلیل و با گارد جدی، با شما مخالفت می‌کند راهش این است که در همه موارد به او با روی باز و گشاده و بگویید: چون نظر شما این است انجام نمی‌دهم . اونم چشم گفتن واقعی نه چشم‌ گفتنی که بعد از آن بگوییم: حالا میذاشتی انجام بدم چی میشد؟؟ 💠 اگر مدت این روش یعنی هم‌نظر و هم‌دل شدن با شوهر را با گفتن چشم واقعی، انجام دهید ناخواسته مردتان شیفته و شما خواهد شد. چرا که مردها از شدن بسیار لذت می‌برند و چنین خانمی بشدت در نزد او محبوب می‌گردد. 💠 یقینا برای چنین مردی به زمان، خواسته‌های همسرش پیدا کرده و در رفتار، او را خواهد کرد. و از سیستم گارد و مخالفت همیشگی و بی‌جهت، بتدریج خارج خواهد شد. فقط کمی می‌خواهد. 🆔:@zeinabyavaran313
به جای فریاد زدن بر کودک، اطلاعات را در اختیارش قرار دهید. وقتی اطلاعات را در اختیار کودکان قرار می‌دهید معمولا آنها خودشان متوجه می شوند چه باید بکنند... ❌ اگه یه بار دیگه روی دیوار چیزی بنویسی کتک مفصل میخوری. ✅ دیوار برای نوشتن نیست بلکه کاغذو درست کردن که روش چیزی بنویسی. ❌هیچ وقت شده یه بار توی کار خونه به من کمک کنی؟ ✅ خیلی خوب میشد اگه میز برای شام آماده می شد. 🆔:@zeinabyavaran313
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جنگ تبلیغاتی علیه ایران با کرونا 🔺 در این ویدئو ببینیند چطور ماسک در اروپا و آمریکا احتکار و فروشگاه‌ها غارت شده اند. 🆔:@zeinabyavaran313
دعای هفتم صحیفه سجادیه: توصیه امروز رهبر انقلاب به مردم برای رفع این مریضی ها ۱. یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.گ ۲.ذگَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. ۳. فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. ۴. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ ۵. وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. ۶. وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. ۷. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. ۸. فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. ۹. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. ۱۰. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. ترجمه دعای هفتم صحیفه سجادیه: (۱)‌ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و‌ای که تندی شدائد به عنایتت می‌شکند،‌ای که راه بیرون‌شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲) دشواری‌ها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه چیز به اراده تو روان شود، (۳) تنها به خواست تو بی‌آنکه فرمان دهی، همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‌ات بی‌آنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴) در تمام دشواری‌ها تو را می‌خوانند و در بلیات و گرفتاری‌ها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاری‌هایی بر من حمله‌ور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‌ای و به اقتدار خود متوجه من نموده‌ای، (۷) اله من، چیزی را که تو آورده‌ای کسی نبرد و آنچه تو فرستاده‌ای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نموده‌ای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کرده‌ای یاوری نباشد، (۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت ال‌ها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاری‌ها مقرر کن (۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی‌تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاری‌هایم و دفع آنچه در آن در افتاده‌ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم،‌ای صاحب عرش
🔰 پس از کاشتن دو نهال میوه به مناسبت روز درختکاری انجام شد؛ 👈 توصیه‌های مهم رهبر انقلاب اسلامی به مردم در خصوص بیماری شایع‌شده 🔻حضرت آیت الله خامنه‌ای پس از کاشت نهال در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی با برکت خواندند و در خصوص بیماری شایع شده در کشور، گفتند: همچنانکه قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعه‌های درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم می‌دانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار با ارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم. 🔹️ رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونه‌های درس‌آموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم می‌دانم از خانواده‌های پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانه‌روزی عزیزانشان هستند، سپاسگزاری کنم. 🔹️ ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند. حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر رعایت توصیه‌ها و دستورالعمل‌های مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است. 🔹️ رهبر انقلاب اسلامی در توصیه‌ای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند. ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت. 🔹️ حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین همه دستگاههای کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاههای مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شده‌اند. 🔹️ رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همه‌گیرتر است، پنهان‌کاری می‌کنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت می‌کنیم. ایشان حادثه پدیدآمده را مسئله‌ای گذرا و نه فوق‌العاده دانستند و گفتند: البته من نمی‌خواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمی‌بندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاهها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، می‌تواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند. 🔺️ حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوع‌دوستانه برخی هموطنان مانند کمکهای مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل می‌شود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد. ۹۸/۱۲/۱۳ 🆔:@zeinabyavaran313
داستان عاشقانه جان شیعه اهل سنت(فصل پنجم) قسمت 148✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ساعتی از اذان مغرب میگذشت و مثل اینکه سینه آسمان هم مثل دل من سنگین شده باشد، مدام رعد و برق میزد که سرانجام بغضش ترکید و طوری به تب و تاب افتاد که در کمتر از چند دقیقه، زمین بندر را در آب فرو برد. مجید هم از این هیبت غمزده ِ ام نفسش بند آمده بود که ناامید از حال خرابم، کنارم کز کرده و او هم دیگر چیزی نمیگفت که کسی به درِ خانه زد. حدس می زدم کسی از خانه آسید احمد به دیدارمان آمده و هرچند هنوز از فضاحت پدر و برادرم بی خبر بودند، اما من دیگر روی نگاه کردن در صورتشان را نداشتم که نزدیکترین افراد خانواده ام به بهای شهوت و لذتی حرام، خون شیعه را مباح دانسته و کمر به قتل برادران مسلمان خود بسته بودند. آسید احمد و مامان خدیجه آمده بودند تا به یک شب نشینی صمیمی، میهمان من و مجید باشند. مجید بهتر از من میتوانست ظاهرش را حفظ کند که دستی به موهایش کشید و برای استقبال از میهمانان از اتاق بیرون رفت و من با همه علاقه ای که به این پدر و مادر مهربانم داشتم، نمی توانستم از جایم تکانی بخورم که بالاخره پس از چند دقیقه و چند بار نفس عمیق کشیدن، چادرم را سر کردم و از اتاق بیرون رفتم. نه میتوانستم لبخندی نشانشان دهم و نه حتی میتوانستم به کلامی شیرین، پاسخ احوال پرسی شان را بدهم که بلافاصله به بهانه مهیا کردن اسباب پذیرایی به آشپزخانه رفتم. صدای آسید احمد را میشنیدم که با مجید گرم گرفته و با اینکه دو سه هفته از تاسوعا و عاشورا میگذشت، همچنان از زحمات من و مجید در پختن و پخش غذای نذری در حیاط خانه تشکر میکرد. یاد صفای آن روزها به خیر که با همه عدم اطمینانی که به فلسفه گریه و سینه زنی برای امام حسین ع داشتم، باز چه شور و حال خوشی بود که از صبح تا غروب گوش به نغمه نوحه هایی عاشورایی، در رفت و آمد برای تدارک سفره پذیرایی از عزاداران بودم و خبر نداشتم به این زودی به چنین خا ک مصیبتی می نشینم! با سینی چای قدم به اتاق گذاشتم و مجید دید سینی در دستانم میلرزد که از جایش پرید و سینی را از من گرفت تا کمتر عذاب بکشم و من در هاله ای از غم گوشه اتاق نشستم که مامان خدیجه صدایم زد: »الهه جان! چرا ناراحتی عزیزم؟« و ای کاش چیزی نمیپرسید و به رویم نمیآورد که صورتم بیشتر در سایه ناراحتی پنهان شد و زیر لب جواب دادم: »نه، خوبم! چیزی نیس.« و به قدری آهسته گفتم که به گمانم نشنید، ولی به خوبی شنیده بودند و آسید احمد فهمید نمیخواهم حرفی بزنم، که سرِ شوخی را با مجید باز کرد: »حتمااین مجید یه کاری کرده، خانمش از دستش دلخوره!« صورت گرفته مجید به خنده ای تصنعی باز شد و آسید احمد برای دلخوشی من، با شیرین زبانی ادامه داد: »عیب نداره دخترم! منم یه وقتایی این مامان خدیجه رو اذیت میکنم! بالاخره بخشش از بزرگتره!« و بعد به آرامی خندید تا به کلی فضا را عوض کرده باشد و به فکرش هم نمیرسید چه بلایی به سرم آمده که حتی نمیتوانستم در پاسخ خوش زبانی های پدرانه اش، لبخندی بیرنگ تحویلش دهم وباز به بهانه آوردن میوه از جایم بلند شدم که مامان خدیجه با مهربانی مانعم شد: »دخترم! ما که غریبه نیستیم، بیا بشین عزیز دلم!« و خواستم در برابر تعارفش حرفی بزنم که آسید احمد هم دنبال حرف همسرش را گرفت: »آره باباجون! ما اومدیم یه نیم ساعت بشینیم، خودتون رو ببینیم. نمی خواد زحمت بکشی!« ولی خجالت میکشیدم از میهمانان عزیزم پذیرایی نکنم که اینبار با قاطعیتی لبریز محبت، اصرار کرد تا بنشینم: دخترم! بیا بشین، کارت دارم!« نگاه خیره ام به چشمان متعجب مجید افتاد و شاید او هم مثل من ترسیده بود که آسید احمد بویی از ماجرا بُرده باشد که درست همین امشب به خانه مان آمده و انتظارم چندان طولانی نشد که تا سرِ جایم نشستم، با لحنی ملایم آغاز کرد: »ببینید بچه ها! شما مثل دختر و پسر خودم هستید! تو این شش ماهی که شما قدم رو تخم چشم من گذاشتید و اومدید تو این خونه، سعی کردم هر کاری برای بچه های خودم میکردم، برای شما هم انجام بدم! ولی خُب حتماً یه سری کم کاری هایی هم کردم که إنشاءالله هم خدا ببخشه، هم شما حلام کنید!« نمیدانستم چه میخواهد بگوید که با اینهمه تواضع و فروتنی، اینقدر مقدمه چینی میکند و فرصت نداد من و مجید زبان به تشکر باز کنیم که با همان نگاه سر به زیر و لحن مهربانش ادامه داد: »خُب پارسال همین موقع پسر و عروسم اینجا بودن و ما با اونا عازم شدیم. ولی حالا شما جای عروس و پسرم هستین و میخوام اگه خدا بخواد و شما هم راضی باشید، امسال با هم راهی بشیم.« مجید مستقیم نگاهش میکرد و مثل من نمیدانست خیال مهربان آسید احمد برایمان چه خوابی دیده که مامان خدیجه به کمک همسرش آمد: »حدود بیست روز تا اربعین مونده، باید کم کم آماده بشیم!« و من و مجید همچنان مات و متحیر مانده بودیم که آسید احمد در برابر اینهمه تحیرِ ما، به آرامی خندید و حرف آخر را زد: »به لطف خدا و کرم امام