eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
7.9هزار ویدیو
519 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ سرنخ‌های عاشقانه 💛 خیلی دلم می‌خواست صبح‌ها بیدار بشود و با هم صبحانه بخوریم، اما همیشه خواب بود. یک روز نان تازه خریدم و میز را چیدم. بیدارش کردم تا با هم صبحانه بخوریم. بعد از چند روز که این کار را انجام دادم، یک صبح پاییزی با خوشحالی من‌ را برای صبحانه بیدار کرد که هنوز خاطره‌اش برایم تازه است! ✍️ زهرا حاجی‌زاده 🌐 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
♦️تاجر سوری،فارس شهابی : تاکنون هیچ کشور اروپایی کمک‌های بشردوستانه برای زلزله زدگان سوریه ارسال نکرده است! 🔹ما هیچوقت فراموش نمیکنیم 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔:@zeinabyavaran313
👐 بازم سلام 👐 سلامی با رایحه امید، تببین، آرامش و صدای بانگ فجر انقلاب اسلامی و یک خبر خوب، مجله آشنای جدید رسید 😍 😢متاسفانه این نسخه از مجله به صورت فیزیکی چاپ نمیشه😢 ⏰ فرصت شرکت در مسابقه تا 15 اسفند ماه🤩🤩🤩 غیر قابل تمدید 🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇 https://shamimeashena.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/14011131155639275_1_3045492589.pdf ✏️برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۴ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇 http://ashena.shamimeashena.ir/
🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃 🆔:@zeinabyavaran313
❤️ سرنخ‌های عاشقانه 💛 در مهمونی تولدش پیشنهاد دادم هر شب دو ساعت گوشی‌هایمان را خاموش کنیم تا برای هم وقت بیشتری بگذاریم. با کمی مِن‌و‌مِن بالاخره قبول کرد. الان بعد از گذشت شش ماه به خاطر این پیشنهاد حال هر دوی ما خیلی بهتر است. ✍️ زهرا حاجی‌زاده 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
❤️ سرنخ‌های عاشقانه 💛 هر وقت از مهمانی بر‌می‌گشتیم، شروع می‌کرد به مقایسه کردن من با مردهای فامیل. این‌که درآمد فلانی چقدره، برخوردش چه‌جوره، چه چیزی برای همسرش خریده و بالاخره دعوا و جروبحث شروع می‌شد. چاره کار را در انجام کاری متفاوت دیدم. چند تا از کارگرهای شرکت را با خانواده برای شام دعوت کردم. همان چند ساعت آشنایی با خانواده‌های کم‌توقع و زحمتکش کافی بود تا به خاطر هر آنچه داریم، شکرگزار خدا و قدردان من باشد که برای آسایش خانواده از جانم مایه می‌گذاشتم. ✍️ زهرا حاجی‌زاده 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
❤️ سرنخ‌های عاشقانه 💛 خیلی دلم می‌خواست صبح‌ها بیدار بشود و با هم صبحانه بخوریم، اما همیشه خواب بود. یک روز نان تازه خریدم و میز را چیدم. بیدارش کردم تا با هم صبحانه بخوریم. بعد از چند روز که این کار را انجام دادم، یک صبح پاییزی با خوشحالی من‌ را برای صبحانه بیدار کرد که هنوز خاطره‌اش برایم تازه است! ✍️ زهرا حاجی‌زاده 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
📆 امروز پنجشنبه ☀️4 اسفند 1401 هجرے شمسے 🌙2 شعبان 1444 هجرے قمرے 🎄23 فوریه 2023 میلادے ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ 🆔:@zeinabyavaran313
🍀🍀هر صبح یک حدیث🍀🍀 امام علی  عليه السلام: اى مردم! بدانيد كه هر كس از سخن دروغ و ناحقّ درباره خود رنجيده شود، خردمند نيست و هر كس از مدح و ثناى نادان درباره خود خوشحال شود، حكيم نمى باشد. تحف العقول صفحه208 ┈••✾•🌷🌷•✾••┈ 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح به ما می آموزد ، که باور داشته باشیم روشنایی با تاریکی معنا میابد ؛ و خوشبختی با عبور از سختی زیباست ┈••✾•🌷🌷•✾••┈ 🌐 🆔:@zeinabyavaran313
🌹شمیم آشنا🌹 🔳 ذکر روز پنجشنبه (صدمرتبه) 🆔:@zeinabyavaran313
داستان کوتاه هفتم علم بهتر است یا ثروت؟ ♻️رسیدم به آنجا که از خواب برخاستم و آن کابوس احمقانه که اطفال بصره به جای مطالعه و مباحثه به لهو و لعب مجازی می‌پراختند را پشت سر گذاشتم. خود نیز کمر همت بستم که بیشتر مطالعه کنم و کمتر تخیل که آن کابوس نتیجه خیال‌پردازی‌های یومیه است. لکن پیش از مطالعه قرار داشتم با باجناقم - غفرالله عن معاصیه الکبیرة - لهذا سریع سوی دربار روانه شدم. ماضیا گفته بودم باجناق بر سفره دربار متنعم است. باجناق را دیدم و گوشه‌ای از تالار با او به گعده بنشستم و پادشاه نیز در ور دیگر با صنعت‌گری زبردست سخن می‌گفت . صنعت‌گر، چهره حاکم بصره بر چوبی حکاکی کرده و کرک و پر او ریزانده بود. در این میان ناگهان دانشمندی فاضل وارد شد. حاکم یکسره از صنعت‌گر چشم پوشید و به عالم پرداخت. کانه صنعت‌گر هویج است. صنعت‌گر از این هویج‌انگاری برآشفت و مجلس را ترک گفت. بقیه ما وقع را از زبان خودش بنشنوید که بعدها برایم بازگفت: آن روز از این که حاکم مرا در حد قنبیت دیار قم انگاشت سخت دل‌آزرده شدم. این بی‌حرمتی برایم چنان سنگین بود که تصمیم گرفتم علم بیاموزم. بر کلاس درس، استاد مرا گفت: «ای نجار زبردست! یه سرویس خواب می‌خوام. چند درمیاری واسم؟» گفتمش: «چوب یا ام دی اف؟» که بر سرم فریاد زد: «ابله ما در قرن ششم هستیم. هنوز ADSL نیامده چه رسد به MDF. حال بگو ببینم مساحت ذوزنقه را چگونه به دست می‌آوری؟» بی‌درنگ گفتم: «قاعده را در ارتفاع ضرب و آن گاه حاصل را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کنیم. یکی از آن حاکم بصره است و دیگری مساحت مثلث» بر سرم فریاد کشید: «ابله! اولا آن چه گفتی مساحت مثلث است نه ذوزنقه. ثانیا مزه سیاسی می‌پرانی؟ تو که مساحت ذوزنقه نمی‌دانی چه از امور سیاسی می‌دانی؟ چنان بی‌سوادی که یحتمل اگر از نورافشانی خورشید بپرسم خواهی گفت: خورشید پشتش به ماست!» تحقیر استاد شدیدتر از تحقیر حاکم بود. چرا طریق تحصیل مساحت ذوزنقه را اشتباه گفتم؟ سوال از این ساده‌تر؟ دیگر طاقتم برید و از جهل خویش سر به بیابان نهادم. در بیابان، قطعه سنگی دیدم که از بالای آبشاری آب بدان می‌ریخت. از وجود آن سنگ و آن آبشار که قطره‌قطره آبش را بر سر سنگ می‌فشاند مطلع بودم. سال‌هاست که «داره می‌ریزه» با خود گفتم حتما تاکنون سنگ را سوراخ کرده است. به نزدیکش رسیدم. دیدم سنگ ککش هم نگزیده است. لذا فهمیدم وقتی این آب سینه این سنگ را سوراخ نکرده، تعلیمات چرند مکتب‌خانه نیز به ذهن و ضمیر من راه نخواهد یافت. خدا را شکر گفتم و به صنعت درودگری بازگشتم. اکنون حال و روزم خوش است. یه سفارش می‌گیرم دو روزه تف‌مال می‌کنم، سه برابر یه ماه اون دانشمند به جیب می‌زنم. به دنبال یادگیری فن بروید و مدرک و مکتب‌خانه را به حال خود رها کنید. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔:@zeinabyavaran313