🔰رهبر انقلاب: عدهای تلاش میکنند حادثهای مثل اربعین و حضور مردم در آن نباشد
🔺رهبر انقلاب اسلامی، صبح امروز:
🔸رهزنانی هستند که نمیپسندند حادثهای مثل حادثهی اربعینِ بین نجف و کربلا را. نمیپسندند این حضور پرشور و شورانگیز مردم را؛ مشغول تلاشند، مشغول کارند. باید دلها آماده باشد و پای کار باشیم همهمان، هر کسی وظیفهای دارد، من هم وظیفهای دارم، شما هم وظیفهای دارید، مسئولین محترم کشور هم وظایفی دارند، هر کس وظیفهای دارد. سعی کنید جای خودتان را، وظیفهی خودتان را مشخص کنید برای خودتان. بدانید که چه کار باید بکنید.
🔸به نظر من امروز «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» این دو جملهی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود. تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خستهنشدن، یعنی خود را در بنبست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید.
🆔:@zeinabyavaran313
📸 تصویری از سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری صبح امروز به مناسبت اربعین حسینی.
🆔:@zeinabyavaran313
📆 امروز یکشنبه
27 شهریور 1401 هجرے شمسے
🌙21صفر 1444 هجرے قمرے
🎄18سپتامبر آگوست 2022 میلادے
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
🆔:@zeinabyavaran313
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی از مردم حاضر در راهپیمایی اربعین خواسته میشود که پاکبان بشوند
#اربعین
#خاطره
🔹پیرمردهای ناکام
✍️ یک دانشجو با نام و نشانی پنهان
☘️اينجا همه سلیقههای خود را پای تیر برق اول مسیر نجف تا کربلا جا میگذارند و تا تیر برق هزار و چهارصد و چهل و خوردهای به یک سیاق گام برمیدارند.
این خوردهای هم خودش حکایتی دارد: تیر برق هزار و چهارصد و چهل و خوردهای! جایی که دیگر گنبد آقا نمایان میشود و تو که در طول مسیر قرارومدارهایت را با شماره تیرها هماهنگ کردهای و زمان خواب و استراحت میان مسیر را با شماره تیرها تعیین کردهای، دیگر حواست از همهجا جدا میشود و جمع میشود روی گنبد. پس عجیب نیست اگر ندانی تعداد دقیق تیر برقها چهقدر است. اصلاً چه فرقی میکند؟ برای تو که لنگلنگان و خسته و خاکآلود خودت را رساندهای روبهروی بارگاه آقا چه فرقی میکند چهقدر راه آمدهای؟ برای تو یکچیز مهم است: آقا آمدم... آقا بالأخره آمدم... 1400 سال دیر شد، اما بالأخره آمدم... هنوز میان لشکرت جایی باقی مانده است برای این روسیاه؟ پیادهروی اربعین را باید درک کرد. وگرنه حق است اگر برای پیرمردهای نودسالهای که آن را ندیدهاند، حجله بگذارند و رویش بنویسند «جوان ناکام!»
┈••✾•▪️🏴▪️•✾••┈
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شیعیان ببینند وبه حال شیعه های عربستان بگریند..
▪️شیعه های عربستان بخاطر اینکه رژیم سعودی نگذاشت به مراسم اربعین بیان ..خودشون سربه بیابانهای عربستان زده اند وبه یاد زینب کبری در بیابان پیاده روی میکنند.. (لعنت به رژیم سعودی)که چنان شیعه روخفقان کرده که نگو..
🆔:@zeinabyavaran313
#اربعین
#خاطره
🔹عقل يا عشق؟
✍️ناشناس
☘️مرد میانسال عربی را دیدم که از شدت عرق ریختن در آن سرمای زمستانی، تمام یقه لباس مندرسش خیس شده بود. باور نمیکنی اگر بگویم با دیدن او تمام خستگی وجودم از بین رفت و جایش را بهنوعی خجالت همراه با سرافکندگی داد. من درحالیکه بغض تمام گلویم را گرفته بود از او سؤالاتی میپرسیدم و او همانطور که کشانکشان خود را به جلو میکشید، بریدهبریده به همه آنها پاسخ میداد. وقتی در پایان گفتوگویم با او، از سختیهای راه پرسیدم و اینکه چه عاملی او را به این راه صعب و دشوار کشانده است، لحظهای از حرکت بازایستاد و به صورتم خیره شد. از عمق نگاه خستهاش میشد به صداقت لهجهاش که از یک ایمان راسخ حکایت داشت، پی برد. با همان حالت گفت «محبة الحسین». این بیابان چه راز نهفتهای دارد که کاخنشین را خاکنشین نموده، چه جذبهای دارد که کودک و پیر و زن و مرد و سیاه و سفید و معلول و سالم را به اينجا کشانده؟ اینان بهیقین عاقل نیستند! کدام عقل میگوید از خانه و زندگی و راحتی بگذری؟ کدام عقل است که بگوید در عصر هواپیما، سه روز یا پانزده روز و یا حتي چهل روز پیاده و پابرهنه حرکت کنی؟ این عقل نیست، عشق است...
┈••✾•▪️🏴▪️•✾••┈
🆔:@zeinabyavaran313
#اربعین
#خاطره
🔹بوسه از پا
✍️تقی شجاعی (معلم)
☘️حواسم به پیرمرد بود که تکبهتک میرفت سراغ آنهایی که در موکب نشسته بودند و با اشاره ازشان میپرسید که مشتومال نمیخوای؟ همه بهاتفاق دست رد به سینه اش میزدند. خب پیرمرد بود. آدم ازش خجالت میکشید، اما من میدیدم که با هر «لا»یی که برایش میآورند چهقدر شکسته تر میشود. خواستم پیرمرد را با یک بهانهای پس بزنم، اما احساس کردم این پس زدن من ممکن است دلش را بشکند. پاهایم بدجور عرق کرده بودند و حالِ خودم از بوی جورابم بههم میخورد. دست بُردم جوراب هایم را دربیاورم که پیرمرد قبل از من دستش را به جورابم برده بود؛ بهزور. جورابِ پای راستم را خودش درآورد و پایم را گذاشت روی شانهاش. دقیقاً با کمترین فاصله از تنفسگاه... من از خجالت، سرم را که روی زمین بود فشار میدادم. دلم میخواست زمین تَرک بردارد و مرا بردارد و ببرد. پیرمرد بعد از آنکه پاهایم را ماساژ داد و پمادش را زد و جورابم را پایم کرد، از پایم بوسید. بلند شدم و با هول و ولا خواستم دستش را ببوسم اما لبانم تا بیایند و به دستان پیرمرد برسند او از من دور شده بود. فقط توانستم دستم را به پاهایش بکشم و دستِ «پایی» شدهام را به چشمانم... در اینحین بود یک نفر که گوشه موکب نشسته بود اسم پیرمرد را صدا کرد و به عربی بهش گفت: تو که فارسی بلدی چرا باهاشون حرف نمیزنی؟ او بلند شد بیاعتنا به ما، پرچم و کولهاش را برداشت و موقعِ رفتن به من گفت: نمی خواستم بدونید فارسی بلدم که ازم تشکر نکنید. من این کاررو برای تشکرِ شما انجام نمیدم...
┈••✾•▪️🏴▪️•✾••┈
🆔:@zeinabyavaran313
🍃هر صبح، یک حدیث🍃
💠 امام رضا(ع) فرمودند:
اگر مردی نزد تو به خواستگاری آمد و دین و اخلاق او را پسندیدی، به وی زن بده و فقر و ناداریاش مانع تو از این کار نشود.
📚میزان الحکمه، ج ۴،ص ۲۸۰
🆔:@zeinabyavaran313