eitaa logo
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
338 دنبال‌کننده
752 عکس
590 ویدیو
14 فایل
کلینیک خودباوری زیتون 🌱 با رویکرد طب سنتی| ویژه نوجوانان🥰 @zeitoon_clinic 🍃 واحد نوجوان مجموعه راه @raahcenter_ir 🌱پاسخگوی دغدغه‌های نوجوانی شما هستم نورالهدی مازارچی 🚀 @norlhooda کارشناسی فلسفه - ارشد تعلیم و تربیت تسهیلگر، مربی و کارشناس نوجوان 🌍
مشاهده در ایتا
دانلود
. سوالی در مورد احــــیای مادرفـرزندی دارید بپرسید تا موقع ثبت نام برسه✨😍☺️ @raahadmin daigo.ir/secret/819015486 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
رمان_محمد_مهدی 10 🔰 و حالا هفت سال از اون ماجرا می گذره و آقا هادی و همسرش دوباره روی همون نیمکت ها
رمان_محمد_مهدی 11 💠 قال الصادق (ع) : لو ادرکته ، لخدمته ایام حیاتی . از امام صادق (ع) سوال کردند که آیا قائم متولد شده است؟ امام در جواب فرمودند ، خیر ، اما اگر زمان او را درک می کردم، تمام عمرم را به او خدمت می کردم 🔰 حاج اقا دید که شانه های اقا هادی داره تکون میخوره و دستهاش رو گذاشته جلوی صورتش تا اشک چشم معلوم نباشه. هادی دوباره به یاد نذری که کرده بود افتاد نذری که فرزندش رو باید در راه مهدوی تربیت می کرد، هدفی که فرزندش خادم امام عصر (عج) بشه 🌀 حاج اقا اون شب این روایت رو بیشتر برای مردم توضیح داد و به مردم نشون داد که کار برای امام زمان (عج) اینقدر ارزشمند هست که حتی امام صادق (ع) هم چنین آرزویی دارد. 🔰 اون شب خانم رحمتی شام مختصری تهیه دید، اعتقادی به شام خوردن مفصل نداشتند ، همیشه هم اقای رحمتی به اقا هادی و خانمش می گفت اولا روایت داریم هیچوقت شام رو ترک نکنین حتی یک لقمه ، ثانیا سعی کنید شام رو هم زودتر بخورین و هم سبک تر، تا بتونین به راحتی قبل اذان صبح بلند بشین و با خدا راز و نیاز کنین. شکم که پر باشه، هم احتمال داره نماز قضا بشه، هم اینکه عبادت واقعا حال نمیده ! راست هم می گفت اقای رحمتی، هم عبادت با شکم پر نهی شده، هم علم آموزی ✳️ از همون مسجد مستقیم رفتن طبقه پایین و شام رو چهار نفری با هم خوردن ، آخر شب که شد آقا هادی به همسرش گفت از شعبه مرکزی بانک یه نامه اومده که به کارکنان بانک ، 50 میلیون وام 4 درصد بدن، نظرت چیه؟ بگیریم یا نه؟ نرگس خانم گفت: چرا نگیریم؟ می تونیم برای آقا یه سیسمونی خوب و یه سری وسیله و لباس و... بگیریم. حتما درخواست بده و بگیر ، این هم لطف خداست که تو این موقعیت و زمان ، به ما مرحمت کرده 💠 قبل اذان صبح خروس اقای رحمتی شروع کرد به ندا سر دادن ! اعتقاد داشتن خروس حیوان خوبی هست،تو خونه باشه خوبه، اقاهادی و همسرش هم بلند شدن برای اقامه نماز شب، نیم ساعتی به اذان مونده بود، فرصت داشتن و کمی قرآن هم خوندن یه بار از حاج اقا عسکری شنیده بودن که ایشون مستقیما از ایت الله بهجت نقل می کردن که می فرمودند: از توصیه های استاد ما ، حضرت سید علی آقا قاضی (ره) این بود که نیمه های شب با حالت محزون ، قرآن بخونید بعد نماز صبح، اعمالی که نیت کرده بودن تا بچه به دنیا بیاد رو انجام دادن و اندکی استراحت کردند و بعدش اقا هادی رفت سر کار ✳️ طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه... ( ادامه دارد ...) @zeitoon_clinic
چه تولد کریمانه‌ای که خداوند ١۵ روز قبل و بعد از آن را مهمانی داده است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرم ثبت نام و حضور در اولین احیـــــای ویژه مـــادر - فرزنــــدی در شـــــب‌های پرفیض قـــــدر 🌙✨ شب قدر اول - ۱۹ رمضـــــان المبارک 🌙 survey.porsline.ir/s/rNDVqNu8 💫 survey.porsline.ir/s/rNDVqNu8 🪴 | @raah_mom_kids مشتاق دیدار تون هستیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با فخر کس ز نوکری اش دم نمی زند جز ما که نوکر حسن مجتبی شدیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پ ن۱.کیک پختن بچه ها همراه عمه ها به مناسبت تولد آقا امام حسن علیه السلام پ ن۲. حتی تزئین کیک هم برای بچه ها شگفت انگیز بود پ ن۳.چقدر عمه داشتن خوبه😌 @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
رمان_محمد_مهدی 11 💠 قال الصادق (ع) : لو ادرکته ، لخدمته ایام حیاتی . از امام صادق (ع) سوال کردند ک
رمان_محمد_مهدی 12 🔰 طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه دید صدای داد و بیداد یه پیرمرد کل بانک رو برداشته دقت کرد دید یکی از اعضای مسجد محل خودشون هست که اتفاقا پدر شهید هم هست و در ماه مبارک رمضان ، ادعیه ماه رو با صدای قشنگ و محزون خودش می خونه 🌀 پیرمرد داد میزد و می گفت : مگه نگفته بودین آخر این ماه درست میشه؟ پس کو ؟ چرا الان بازی در آوردین؟ میگین اعتبار ندارین؟ پس این همه پول چیه؟ چطور برای خودتون اعتبار و بودجه دارین؟ به ما بدبخت بیچاره ها که میرسه میگین پول ندارین... خدا نگذره ازتون، خدا... یهو قلبش گرفت ، همونجا کف بانک افتاد پایین، چند نفر از مشتری ها گرفتنش و روی صندلی نشوندنش، یه لیوان آب دادن دستش و کمی به صورتش پاشیدن ، حالش کمی بهتر شد چشم هاش رو که باز کرد، حاج هادی رو دید که داره با لبخند بهش نگاه میکنه ❇️ گفت چی شده پدرجان؟ چرا عصبانی میشی؟ نا سلامتی من اینجا کار می کنم، هم مسجدی ، هم محله ای ، بگو مشکلت رو برطرف میکنم انشالله ✳️ پیرمرد و هادی کنار رئیس بانک بودن ، پیرمرد گفت خوبی پسرم؟ اصلا حواسم نبود شما اینجا کار می کنی، آقای رئیس بانک این چه وضعیه؟ شما بمن قول داده بودین که تا آخر این ماه وام من جور میشه، پس چرا الان میگین اعتبار نیست؟ چرا میگین نمیشه؟ رئیس بانک گفت دست ما نیست حاج اقا، از مرکز به ما دستور دادن، من شرمنده روی گل شمام پیرمرد گریه کرد ، با اون سن و سالش ، جلوی چندتا کوچیک تر از خودش داشت گریه می کرد 💠 هادی گفت پدر جان ، وامت خیلی ضروری بود؟ برای چی می خواستی؟ گفت از ضروری هم ضروری تر ! برای جهزیه دخترم می خواستم، اگه الان وام نگیرم معلوم نیست چندماه دیگه قیمت ها چقدر بره بالاتر ، خودتون که می بینین قمیتها چطور هر روز دارن سر به فلک می کشن ✳️ تا گفت جهزیه ، هادی دلش ریخت خودش این درد رو قبلا برای خواهرش کشیده بود، وقتی دقیقا خودش می خواست برای خواهرش وام جور کنه، اما نشد و خواهرش شرمنده خانواده شوهر شد و با چشم گریان عروسی گرفت تو این فکرها بود که صدای پیامک موبایلش اونو سر جا آورد پیامک رو که خوند ،دید دیگه اصلا ذره ای مکث جایز نیست، سریع به پیرمرد اشاره کرد و گفت وام شما جور میشه تا اخر هفته ، غصه نخور شماره کارتت رو بده ، خودم وام رو به کارتتون می ریزم، اقساط وام و... هم خودم بهتون خبر می دم به هر حال شما پدر شهید هستید ، بالای سر ما جا دارین، من وام شما رو درست می کنم پیرمرد که همینطوری هاج و واج مونده بود گفت چطور؟ همین الان همکار شما گفت نمیشه که هادی گفت، نه حاجی جان، اتفاقا تازه پیامک اومد از مرکز که میشه ! درست شد، ضامن هم نمیخواد ! من تا آخر هفته وام رو می ریزم، شما هم اقساطش رو پرداخت کنین 🌀 انگار دنیا رو به پیرمرد داده بودن... پیرمرد با کلی دعا و تشکر رفت ، هادی به رئیس بانک گفت: همین الان پیامک اومد که... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @zeitoon_clinic