ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺
ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺
ا🌺
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق
به روایت همسر(فرشته ملکی)
7⃣1⃣ #قسمت_هفدهم
💞رﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﺧﺎﻧﻪ ي ﭘﺪرم. ﮔﻮﺷﯽ را ﮔﺬاﺷﺘﻢ، ﻋﻠﯽ را ﺑﺮداﺷﺘﻢ و رﻓﺘﻢ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ رو ي ﭘﻠﻪ ي ﻣﺮﻣﺮي ﮐﻨﺎر ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﺳﯿﮕﺎر ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ. رﻧﮕﺶ زرد ﺑﻮد. ﺳﯿﮕﺎر را ﮔﺬاﺷﺖ ﮔﻮﺷﻪ ي ﻟﺒﺶ و ﻋﻠﯽ را ﺑﺎ دﺳﺖ راﺳﺖ ﺑﻐﻞ ﮐﺮد. ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎرش رو ي ﭘﻠﻪ و ﺳﯿﮕﺎر را از ﻟﺒﺶ ﺑﺮداﺷﺘﻢ اﻧﺪاﺧﺘﻢ دم ﺣﻮض.
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ آﻣﺪﯾﻢ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﭘﺪرم ﺑﺎ ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ و ﻋﻤﻮش، ﻫﻤﻪ آﻣﺪﻧﺪ و رﯾﺨﺘﻨﺪ دورش .
💞ﻋﻤﻮ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺑﻐﻞ ﮐﺮد و زد روي ﺑﺎزوﯾﺶ. ﻣﻦ ﻓﻘﻂ دﯾﺪم ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ رﻧﮓ ﺑﻪ روش ﻧﻤﺎﻧﺪ .ﺳﺴﺖ ﺷﺪ .ﻧﺸﺴﺖ . ﻫﻤﻪ ﺗﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﯽ ﺷﺪ. زﯾﺮ ﺑﻐﻠﺶ را ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ، ﺑﺮدﯾﻢ ﺗﻮ . زﺧﻤ ﯽ ﺷﺪه ﺑﻮد. از ﺟﺎ ي ﺗﺮﮐﺶ ﺑﺎزوش ﺧﻮن ﻣﯽ آﻣﺪ و آﺳﺘﯿﻨﺶ را ﺧﻮنی می کرد.
ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻢ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﻬﻤﺪ. ﮐﺎﭘﺸﻨﺶ را اﻧﺪاﺧﺘﻢ روي دوﺷﺶ. ﻋﻠﯽ را گذاشتیم آﻧﺠﺎ و رﻓﺘﯿﻢ دﮐﺘﺮ . ﮐﺘﻔﺶ را ﻣﻮج ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. دﺳﺘﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﺮد.
دﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ:"دوﺗﺎ ﻣﺮد ﻣﯿﺨﻮاﻫﺪﮐﻪ ﻧﮕﻪ ات دارﻧﺪ."
آمپول های بزرگی بود که باید می زد به کتفش. منوچهر گفت " نه، هیچ کس نباشد. فقط فرشته بماند، کافی است."
💞ﭘﯿﺮاﻫﻨﺶ را درآورد وﮔﻔﺖ ﺷﺮوع ﮐﻨﺪ. دﺳﺘﺶ ﺗﻮي دﺳﺘﻢ ﺑﻮد. دﮐﺘﺮ آﻣﭙﻮل ﯽ زد و ﻣﻦ و ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭼﺸﻢ دوﺧﺘﻪ ﺑﻮدﯾﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎي ﻫﻢ . ﻣﻦ ﮐﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﯾﮏ ﺗﺐ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﻧﺪاﺷﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ دﯾﺪم. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﯾﮏ آخ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺖ . ﻓﻘﻂ ﺻﻮرﺗﺶ ﭘﺮ از داﻧﻪ ﻫﺎي رﯾﺰ ﻋﺮق ﺷﺪه ﺑﻮد. دﮐﺘﺮ ﮐﺎرش ﺗﻤﺎم ﺷﺪ. ﻧﺸﺴﺖ.
ﮔﻔﺖ:"ﺗﻮ دﯾﮕﺮ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ؟ ﯾﮏ داد ﺑﺰن ﻣﻦ آرام ﺑﺸﻮم. واﻗﻌﺎ دردت ﻧﯿﺎﻣﺪ؟"
ﮔﻔﺖ: "ﭼﺮا،ﻓﻘﻂ اﻗﺮار ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺘﯿﺪ.ﻋﯿﻦ اﺗﺎق ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺑﻮد."
دﺳﺘﺶ را ﺑﺴﺖ و آﻣﺪﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪ.
💞ده روزي ﭘﯿﺶ ﻣﺎ ﻣﺎﻧﺪ.
{ از آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮك ﮐﺸﯿﺪ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭘﺎي ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﮐﺘﺎب روي ﭘﺎﯾﺶ ﺑﺎز ﺑﻮد. ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﮔﺮدﻧﺶ آوﯾﺰان ﺷﺪ، اﻣﺎ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎ ﺑﻮد. ﭼﺮا اﯾﻨﻄﻮري ﺷﺪه ﺑﻮد؟ اﯾﻦ ﭼﻨﺪ روز، ﻋﻠﯽ را ﺑﻐﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﺮد. ﺧﻮدش را ﺳﺮﮔﺮم ﻣﯽ ﮐﺮد . ﻋﻠﯽ ﻣﯿﺨﻮاﺳﺖ راه ﺑﯿﻔﺘﺪ. دوﺳﺖ داﺷﺖ دﺳﺘﺶ را ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ و راه ﺑﺮود. اﮔﺮ دﺳﺖ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ و ول ﻣﯿﮑﺮد ﻣﯽ ﺧﻮرد زﻣﯿﻦ، منوچهر ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺘﺶ. ﺷﺒﻬﺎ ﭼﺮاغ ﻫﺎ را ﺧﺎﻣﻮش ﻣﯽ ﮐﺮد، زﯾﺮ ﻧﻮر ﭼﺮاغ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ دﻋﺎ و ﻗﺮآن ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﭘﮑﺮ ﺑﻮد.ﺗﻮﻗﻊ اﯾﻦ ﺑﺮﺧﻮردﻫﺎ را ﻧﺪاﺷﺖ. ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ رﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﻬﺸﺖ زﻫﺮا، ﻓﺮﺷﺘﻪ را ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮد و داﺷﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ. ﯾﺎدش رﻓﺘﻪ ﺑﻮد او را ﻫﻢ ﻫﻤﺮاش آورده. }
💞 اﯾﻦ ﺑﺎر ﮐﻪ رﻓﺖ، ﺑﺮاﯾﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻔﺼﻞ ﻧﻮﺷﺘﻢ. ﻫﺮﭼﻪ دﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ،ﺗﻮي ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ. ﺗﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ دﺳﺘﺶ رﺳﯿﺪ، زﻧﮓ زد و ﺷﺮوع ﮐﺮد ﺑﻪ ﻋﺬر ﺧﻮاﻫﯽ ﮐﺮدن.
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮدم: " ﻣﺤﻞ ﻧﻤﯽ ﮔﺬاري، ﻋﺸﻘﺖ ﺳﺮد ﺷﺪه. ﺣﺘﻤﺎ از ﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮان را دﯾﺪه اي."
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: " ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺮا ي ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮ از ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ، اﻣﺎ ﻣ ﯽ ﺧﻮاﻫﻢ اﯾﻦ ﻋﺸﻖ را ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺪا. ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻢ. ﺳﺨﺖ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﻨﺪ روي ﺳﯿﻢ ﺧﺎردارﻫﺎ، ﻣﯽ روﻧﺪ روي ﻣﯿﻦ. ﺗﺎ ﻣﯽ آﯾﻢ آرﭘﯽ ﺟﯽ ﺑﺰﻧﻢ، ﺗﻮ و ﻋﻠﯽ ﻣﯽ آﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ي ﭼﺸﻤﻢ."
ﮔﻔﺘﻢ:" آﻫﺎن،ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯽ ﻣﺎ را از ﺳﺮ راﻫﺖ ﺑﺮداري....
#ادامه_دارد...✒️
📝به قلم⬅️ #مریم_برادران
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
@zekrabab125 داستان و رمان،
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن_پت_و_مت
بفرست برا دوستات😍
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسکار
بفرست برا دوستات😍
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پلنگ_صورتی
بفرست برا دوستات😍
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
📚📚📚
🔴🔴 6 رمان آماده که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/22906
💚💚💚💚💚
📚📚📚
🔴🔴 8 رمان صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/21752
💚💚💚💚💚
🔴🔴🔴شروع رمان جدید بنام 👇👇👇👇
https://eitaa.com/zekrabab125/23895
رمان #اینک_شوکران قسمت 1 تا 9 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/24005
رمان #اینک_شوکران قسمت 10 تا 17 👆
💚راهنمای خطبهها از شماره 1 تا آخر👇👇
https://eitaa.com/zekrabab125/23352
https://eitaa.com/zekrabab125/23388
حکمتهای نهجالبلاغه قسمت 1 تا 30 👆شروع حکمتها
https://eitaa.com/zekrabab125/23496
حکمتهای نهجالبلاغه قسمت 30 تا 60👆
https://eitaa.com/zekrabab125/23674
حکمتهای نهجالبلاغه قسمت 61 تا 90👆
https://eitaa.com/zekrabab125/23841
حکمتهای نهجالبلاغه قسمت 91 تا 120👆
https://eitaa.com/zekrabab125/23978
حکمتهای نهجالبلاغه قسمت 121 تا 140👆
https://eitaa.com/zekrabab125/23972
داستان کوتا قسمت 706 تا 710 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️روزگار داره نو میشه؛اما خیلی ها نمی تونن نو بشن‼️
⚠️ خیلی از بچه ها آرزوی یه لباس عیدی دارن...
🔆بیائید سال نو رو با یه #کار_خوب شروع کنیم و #رخت_نو به بچه های ایران عیدی بدیم...
💓 بیائید #لبخندآفرین_باشیم ...
بیایید عیدنوروز را کنارخدا و باخدا باشیم ..
🔴🔴 ای که دستت میرسد دستی بگیر👇
🔵عید نزدیکه یک عدهای چشمشان به دست ماست
https://eitaa.com/charkhfalak110/27050
وقتتون زیاد گرفته نمشه،، حتما 2 پست رو👆بخوانید..
اگه کمک نمیکنید ، خواهشا پیامها رو بخونید..
خواندنش هم صواب داره ..
💛چند کلمه حرف خودمونی با اونایی که دستشون به دهنشون میرسه☝️
💖نزدیک عیده، حواسمون یه کم بیشتر به دور و برمون باشه!
🔰 ای که دستت میرسد کاری بکن
🔰 اجرتون با چهارده معصوم
🔰 وعده ما با خدا
قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - :
قيام الّليل قُوَّةٌ في الجوارح.
پيامبر اکرم - صلي الله عليه و آله - فرمود: نماز شب اعضاي بدن را نيرومند مي سازد.
«كتاب التَّهجد، ص 184»
☀️🌦☀️🌦☀️🌦☀️🌦☀️🌦☀️🌦☀️
💯 #پست_ویژه 💯 #نماز_شب_بخونید ‼️
لینک نمازشب👇در آرشیو
https://eitaa.com/charkhfalak500/2727
✍70فایده و فضلیت در #نماز شب
☎️ #شماره_تلفنهای_ربالعــالمین
😴 #ادابواعمال_وقت_خـــواب
#طریق_خواندن_نمازشب
لینک نماز شب👇 در مصالب صلواتی
https://eitaa.com/charkhfalak110/16809
🔴خداوند همیشه آیلاین هست
🅾کارهای خیرتون رو در #آیــــدی پروردگار ذخیره کنید،
✍ #تادروددیگربدرود
هرکجا مغزت هنگ کرد فقط کتاب بخوان
انشاءالله خدابخواد تاساعات دیگه برمیگردم
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 711
فرو ريختن ديوار مدرسه علميّه نهاوند:
*************
سالى كه آية الله نهاوندى از نجف اشرف به ايران بازگشت، پس از چندى جهت به جاى آوردن صله رحم و ديدار با مؤمنين شهر و ارشاد آنان، به نهاوند تشريف آوردند با ورود ايشان به شهر، طبق معمول، جلسات موعظه ايشان سر و صدايى به پا كرد و مؤمنين دسته دسته خود را به جلسات ايشان مى رساندند روزى پس از جلسه، تصميم بر اين شد كه كسانى كه تمايل دارند به اتفاق ايشان به زيارت مرقد شريف مرحوم ميرزا آقا(قدس سره) بروند ايشان پيشاپيش جمعيّت حركت مى كنند وقتى كه در «راسته ميرزا آقا» به مدرسه علميه مى رسند، ايشان توقف مى كنند و مى گويند: اين مدرسه به گردن ما حق دارد و سپس راه را كج كرده و از كوچه «آقا نور» به مسير ادامه مى دهد برخى اظهار مى كنند: آقا! از اين مسير راه طولانى مى شود ايشان جوابى مى دهد، ولى چيزى نمى گذرد كه ديوار مدرسه كه ارتفاع بلندى داشت، با صداى مهيبى فرو مى ريزد و مردم از اين حادثه وحشتناك جان سالم به در مى برند اين جاست كه در شهر غوغايى برپا مى شود و ارادت نسبت به ايشان افزوده مى گردد
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
@zekrabab125 داستان و رمان،
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 712
بردبارى از آیت الله سيد محمدسعيد حَبُّوبى
*************
عارف مجاهد سيد محمدسعيد حبوبى يكى از فقيهان بردبار و صبور بود تا آنجايى كه مورد تقدير و تشويق استاد بزرگ عرفان مرحوم ملاحسينقلى همدانى قرار گرفت. روزى آخوند ملا حسينقلى همدانى در وسط درس چندبار پشت سرهم اين جمله را تكرار كرد: آفرين سيد محمدسعيد، آفرين سيد محمدسعيد! همه حاضران مجلس از شنيدن اين سخن تعجب كرده و با بهت و حيرت به يكديگر نگاه كردند كه اين چه سخنى است كه استاد در وسط درس بدون زمينه بر زبان جارى كرد؟! بعداً كه از سيد محمدسعيد حبوبى سؤال كردند كه تو در آن روز كجا بودى و چه مى كردى؟! او پاسخ داد: آن ساعت من در قايق نشسته بودم و از كوفه به كربلا مى آمدم. در قايق در كنار من مرد عربى خوابيده و سرش را بر شانه من گذاشته بود. او خرخر مى كرد و آب دهانش به روى من مى ريخت، ولى من دلم نيامد كه او را بيدار كنم و آن وضعيت نفرت آور را تا مقصد تحمل كردم و آن مرد عرب را از خواب بيدار ننمودم.» سخن آخوند علاوه بر اينكه حكايت از ديد باطنى اين ولىّ خدا دارد، حلم و بردبارى آية الله حبوبى را نيز مورد تشويق و تقدير قرار داده است.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
@zekrabab125 داستان و رمان،
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 713
حواله پرداخت نشده
*************
شيخ على الشروقى يكى از شاگردان ميرازى شيرازى مى گويد : يكى از تجار معروف نجف ورشكست شده و به سامرّا آمده بود و علت آمدنش به سامرّا اين بود كه ميرزاى شيرازى از او دستگيرى كند جريان را به استاد عرض كردم ايشان حواله اى به شخصى در بصره نوشت و فرمود به او بگو زودتر به طرف بصره برود بعد از چند روز به من فرمود : چرا تاجر ورشكست شده به بصره نرفته است؟ عرض كردم : چرا رفته است. فرمود : نه، بگو زودتر حركت كند. من بعداً تحقيق كردم معلوم شد آن تاجر به كاظمين رفته بوده است و به بصره نرفته است به او گفتم ميرزاى شيرازى فرموده زودتر حركت كن باز چندى بعد استاد به من فرمود: فلانى رفت گفتم : بلى فرمود : خيلى دير كرد مى ترسم چيزى بدست نياورد. بعد از اندكى ميرزاى شيرازى مريض شد و از دنيا رفت و همانطور كه گفته بود آن تاجر نتوانست حواله ميرزاى شيرازى را وصول كند. آن وقت بود كه فهميدم استاد ما ميرازى شيرازى در آن هنگام كه مى گفت به آن تاجر بگوئيد عجله كند. در حقيقت از مرگ خويش خير مى داده است.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
@zekrabab125 داستان و رمان،
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 714
نمازبر جنازه علامه بحرالعلوم از آیت الله سيد محمد مهدى شهرستانى
*************
«زمانى كه مريضى علامه بحرالعلوم شدت يافت، به من فرمود: دوست دارم شيخ حسين نجف، كه از شاگردان علامه و زاهدان نجف است، بر جنازه من نماز بخواند اما كسى جز آميرزا محمد مهدى شهرستانى بر من نماز نمى خواند! من از اين خبر متعجب شدم چون آميرزا مهدى در كربلا بود و علامه بحرالعلوم در نجف، پس چطور بحرالعلوم چنين سخنى فرمود؟ بعد از مدت زمان كمى علامه بحرالعلوم به ديار باقى شتافت و ما بدن علامه را غسل داديم و كفن نموديم و آماده نماز كرديم. وقتى جنازه را در صحن مقدس علوى نهاديم، مجتهدان بزرگى چون شيخ جعفر كاشف الغطاء و شيخ حسين نجف در آنجا حضور داشتند اما ناگهان آميرزا مهدى شهرستانى با لباس سفر از در شرقى صحن مطهر وارد شد. همه او را بر خود مقدم داشتند و از وى خواستند بر جنازه بحرالعلوم نماز گزارد. ايشان همان طور كه علامه خبر داده بود، نماز گزارد و حاضران هم به او اقتدا كردند. وقتى جريان را از ميرزا مهدى پرسيدم، فرمود: وقتى نماز ظهر را در كربلا به جا آوردم، هنگام برگشت به خانه نامه اى از نجف به من رسيد كه در آن از وخامت حال علامه بحرالعلوم خبر داده بود، من سريع به خانه برگشتم و به سوى نجف به راه افتادم و به محض ورود جنازه وى را مشاهده كردم.»
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
@zekrabab125 داستان و رمان،
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴