eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
853 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇 ♦️♦️ و = و مهم و ارزشمند 🌻و امکانات زیاد دیگر... را در این کانال کنید. 🔴🔵🔴لینک راهنمای کتابهای pdf و نرم افزارها که تا به الانه در کانال قرار گرفته 👇تماما مذهبی👇اسلامی 🍎لیست اول 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/19259 💚 تعداد 51 نرم‌افزار و کتاب pdf کاربردی , رمان عقیدتی ، سیاسی ، و ..... 👆👆👆 🍎لیست دوم 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/20779 💚 تعداد زیادی نرم افزارهای و کتاب pdf کاربردی ، عقیدتی ، حدیثی ، و .....👆👆 🍎لیست سوم👇 https://eitaa.com/zekrabab125/27333 💚 تعداد 130 کتابهای pdf = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
🔴 شروع رمان جدید و واقعی بنام مبارزه با دشمنان خدا🌷 👇👇 حتما بخونید https://eitaa.com/zekrabab125/28450 سیزدهمین رمان(مبارزه با دشمنان خدا=صفحه1 تا 7👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28525 سیزدهمین رمان(مبارزه با دشمنان خدا=صفحه 8 تا 14👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28611 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه15 تا21👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28678 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه22 تا 28👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28730 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه29تا35👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28797 سیزدهمین رمان(مبارزه بادشمنان خدا=صفحه 35 تا 42 پایان 👆
💟💟 دوازدهمین کتاب صوتی = مسائل خانواده👇👇استاد رحیم‌پور https://eitaa.com/zekrabab125/28182 مسائل خانواده قسمت 1 و 2 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28277 مسائل خانواده قسمت 3 و 4 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28363 مسائل خانواده قسمت 5 و 6 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28447 مسائل خانواده قسمت 7 و 8 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28522 مسائل خانواده قسمت 9 و 10 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28608 مسائل خانواده قسمت 11 و 12 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28675 مسائل خانواده قسمت 13 و 14 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28727 مسائل خانواده قسمت 15 و 16 👆👆 https://eitaa.com/zekrabab125/28794 مسائل خانواده قسمت 17 و 18👆👆
https://eitaa.com/zekrabab125/28811 4 کتاب مجازی=نرم‌افزار لطایف و حگایات + قران صوتی + رمان دخترها فریاد نمیزنند + رمان اما 👆👆
https://eitaa.com/charkhfalak110/32601 🔴 ختم 115 روز شنبه 👆👆28 ماه شعبان المعظم 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 💚💚 کنید👇👇 👇شروع از 21 شعبان تا روزعیدفطر 👇حتما دنبال کنید https://eitaa.com/charkhfalak110/31868 🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵 ♦️ تا جایی که توان دارید وقت دارید این ختمها را در این ماه عزیز دنبال کنید..!!؟؟ برای آماده کردن جسم‌وروحتان خوب است ، و با آمادگی کامل به مهمانی خدا بروید .. ان‌شاءالله ، 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣 🌸پیامبراکرم صلی الله علیه وآله: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ خدایادرماه رمضان مهرورزى به ایتام،و خوراندن طعام به آنها رانصیبم فرما 💐#طرح اطعام ماه رمضان؛ برنامه داریم جهت ۱۱۰ خانواده ی تحت پوشش خیریه مهربانی به نیت فرج امام زمان(ایتام وبی سرپرستان) سبدموادغذايـي ویژه افطاروسحرشان شامل(برنج،ماکارونی،سویا،رب،جو،عدس،نان،خرما،تخم مرغ،سیب زمینی وپیاز)فراهم کنیم.. ✅#برآورد کردیم برای هربسته مبلغ ۸۰ هزارتومان ودرمجموع مبلغ ۸/۸۰۰/۰۰۰تومان نیازداریم. لذا کل سهم ها را به تعداد ۸۸۰ سهم تقسیم میکنیم🌹 🌹سهمت را از روزی آسمانی برای سفره ی سحری وافطار نیازمندان بردار.... ♦️ هر سهم 10/000 تومان میباشد شماره کارت جهت واریز: ۵۰۴۷۰۶۱۰۲۵۱۷۱۳۹۴ لطفاحتما پس ازواریزی اعلام بفرمایید.. ❤️ضمنا جهت اهدا کمکهای غیر نقدی خود شامل مواد غذایی با ادمینهای گروه هماهنگ بفرمایید ✨لینک گروه مهربانی به نیت فرج در ( #ایتا ) 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2413625355Ce43ad1e3bd 🔴🔴 فعالیتها و کمکهای و خریدها و بسته‌بندی کردن سبدهای غذایی ویژه ماه رمضان جدید و قدیم را در گروه ببینید و کلیپ تهیه واهدای بسته های رمضان الکریم سال۹۸ 👆دیدنش ثواب دارد👆 جمعیت دینی خیریه مهربانی به نیت فرج امام زمان عج... https://t.me/joinchat/BDuwikK-DvXlaG2ZKi-alg لینک در تلگرام👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان تا دیدار بعدی خدانگهدارتون کانال رو بدوستان معرفی کنید ، اجرتون با خدا
دوستان گلم : رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا بخوبی و رضایت شما تمام شد ✍ ان‌شاءالله از فردا👇 ❤️ #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوشته ی: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 📋 171قسمت پخش میکنم 🔱 مقدمه: دختران آفتاب روایت یڪ #اندیشه است 🔸بنا دارد به بهانه روایت سفر دسته جمعی گروهی از دختران جامعه مان، گزارشی داشته باشد از سؤالها ودغدغه های دختران ایرانی 🔹باانتخاب شڪلی از داستانهای آموزشی بنام "مقاله داستان" این محدودیت را می پذیرد ڪه مسئله اش فقط جذابیت و ڪشش داستانی نباشد واین مسئولیت رابیشتر به طراوت و تازگی اندیشه هایش واگذار ڪند 🔸گرچه حال واحوال پانزده سال پیش را روایت میڪند اما هنوز مباحث و دغدغه هایش در جامعه زنده است وحس می شود... #مقام_معظم_رهبری: درمیان ڪتابهای داستانی ڪه هدفش طرح مسائل فڪری است این بهترین ڪتاب از نویسنده اے ایرانی است... طرح ڪلی داستان و درون مایه هاے داستانی آن خوب و شیرین است... حرفهاهم قوے و منطقی است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 941 روایتی بر سرودن شعر علی ای همای رحمت آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می‌فرمودند: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم آن شب در عالم خواب دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمؤمنین علیه السلام با جمعی حضور دارند حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان ! شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به جز از علی که آرد پسری ابولعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را به دوچشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که زکوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی فضای گردان به دعای مستمندان که زجان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هر دم زنوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را » ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم. فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده ام. از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام. مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می‌فرماید: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام) تشریف دارند حضرت شاعران اهل بیت را احضار فرمودند ابتدا شاعران عرب آمدند سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگوئید بیایند، آنها نیز آمدند بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آنگاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید. شهریار فوق العاده منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام. آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده من آن خواب را دیده ام. ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است. ‌¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 942 دبیر ادبیاتی می‌گفت: این روزها بدجوری از این نسل جدید درمانده شده ام!! سالهای پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می‌رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف می‌کردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری می‌شد... یا به مرگ سهراب که می‌رسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم می‌دیدم. همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب می‌کردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچکس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟ گفتم از دیده‌ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت. این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده، تازه بخاطر او سر به بیابان هم گذاشته... خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند... ماندم که این نسل کجا می‌خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند... نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم، کمک به همنوع برایشان بی اهمیت، مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است. امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادرهای جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند. این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود... برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد اول خانواده دوم نظام آموزشی و سوم الگوها برای اولی منزلت زن را باید شکست برای دومی منزلت معلم و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها و چقدر برایمان آشنایند این کارها!!! ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 943 قنبر كيست؟ جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت عموجان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بديها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آن وقت دختر از آن تو، جوان گفت: عموجان این دشمن تو اسمش چیست !؟ گفت: اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند. جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها شد به بالای تپه شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است به نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چکار است گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت تو حریف علی نمی‌شوی، گفت مگر علی را می‌شناسی؟ گفت بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم گفت مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم ، گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم هیکل من گفت خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست، مرد عرب گفت اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم خب چی برای شکست علی داری گفت شمشیر و تیر و کمان و سنان گفت پس آماده باش، جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید. گفت اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله پرسید نام تو چیست؟ گفت فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک می‌آید گفت چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته می‌شوم مرد عرب جوان را بلند کرد گفت: بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر، گفت مگر تو که هستی!؟ گفت منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من می‌خواهم از امروز غلام تو شوم یا علی💚 پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب یا علی به حق قنبرت دست ما هم بگیر بر جمال پرنور مولا علی علیه السلام صلوات 📚بحارالانوار جلد۳، صفحه ۲۱۱ 📗امالی شیخ صدوق صفحه۶۲۷ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 944 معجزه حضرت علی بن محمد(ع)امام هادی:پرسیدم آیاشمامی توانیدبه آسمان بالارویدوچیزی باخودبیاوریدکه نمونه اش درزمین نباشد؟ از عمّار بن زید نقل کرده است که گفت : به امام هادی(ع)عرض کردم: آیاشمامی توانیدبه آسمان بالارویدوچیزی باخودبیاوریدکه نمونه اش درزمین نیست؟ تا این در خواست را نمودم ٬دیدم امام (ع) درهوا بالارفت و من به ایشان نگاه کردم تا از نظرم پنهان گردید،پس ازمدتی برگشت وباخودپرنده ای طلایی آوردکه درگوشهایش گوشواره طلاودرمنقارش درّگرانبهایی بودومی گفت:((لااله الاّالله،محمّدرسول الله،علیّ ولیّ الله))((خدایی جزخداوندیکتانیست،محمد(ص)فرستاده خداونداست،وعلی ولی پروردگاراست.)) امام هادی علیه السلام فرمود:هذاطیرمن طیورالجنّه.-->این پرنده ای ازپرندگان بهشت است.وسپس آن رارهاکرد،واوبازگشت. منبع:کتاب طبری "دلائل الامامه*فضائل اهل بیت جلد۱ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 945 یک بنده خدایی می‌گفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می‌گفتند. یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟ گفتم: بله! گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟ گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می‌گرفتی، حالم را می‌پرسیدی. همه اهل محل همین‌طور بودند. هرکس خانه اش گازکشی می‌شود، دیگر سلام علیک او تغییر می‌کند… از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت می‌داد. عوض این‌که بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد! سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال می‌کردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. "یادمان باشد، سلاممان بوی نیاز ندهد!" حالا وقتشه که یک کمی به خودمون فکر کنیم که سلام کردن یا جواب سلام دادن ما به رییس اداره و کارمندهای رده پایین تر یا به پولدارها و کم پول ها و... فرقی داره یا نه!؟ و اگر فرق داره برای چی فرق داره؟ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
#دوازدهمین #کتاب_PDF #کتاب_صوتی🎤🎼🎶 💐 #مسائل_خانواده ✍ استاد رحیم پور 📢📢📢 #چهل_قسمت .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰
22مسائل خانواده استادرحیم پور....mp3
945.4K
🔴🔴حتما حتما همسران گوش کنند🔴 🌼💞 #مسائل_خانواده 🌼💖 👈 استاد رحیم پور #قسمت_نوزدهم .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
23مسائل خانواده استادرحیم پور....mp3
549.7K
🔴🔴حتما حتما همسران گوش کنند🔴 🌼💞 #مسائل_خانواده 🌼💖 👈 استاد رحیم پور #قسمت_بیستم .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوشته ی: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 📓 تعداد صفحات 171
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا🌺 💢 نویسندگان بر ☀️ 💫دختران آفتاب روایت یڪ است 🔺بنا دارد به بهانه روایت سفر دسته جمعی گروهی از دختران جامعه مان، گزارشی داشته باشد از سؤالها ودغدغه های دختران ایرانی 🔻باانتخاب شڪلی از داستانهای آموزشی بنام "مقاله داستان" این محدودیت را می پذیرد ڪه مسئله اش فقط جذابیت و ڪشش داستانی نباشد واین مسئولیت رابیشتر به طراوت و تازگی اندیشه هایش واگذار ڪند 🔸گرچه حال واحوال پانزده سال پیش را روایت میڪند اما هنوز مباحث و دغدغه هایش در جامعه زنده است وحس می شود...✔️ 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
#تغریظ #مقام_معظم_رهبری بر ڪتاب #دختران_آفتاب درمیان ڪتابهای داستانی ڪه هدفش طرح مسائل فڪری است این بهترین ڪتاب از نویسنده اے ایرانی است... طرح ڪلی داستان و درون مایه هاے داستانی آن خوب و شیرین است... حرفهاهم قوے و منطقی است... 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 🔰 #کاملترین_دعا 🔰 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 ☀️ ☀️ جماعت بيكاري كه هميشه دنبال چنين موضوع ‌هايي بودند و كنار پياده رو جمع شده بودند، مرا مطمئن كردند كه درست آمده ام. نزديك تر آمدم و به سختي از ميان جمعيت رد شدم. همه ساكت ايستاده بودند و فقط تماشا مي‌كردند. همه چشم‌ها به مادر بود كه گوشه پياده رو ايستاده بود و رو به "بابايي" فرياد مي‌زد: -اين يه قدم رو ديگه كوتاه نمي آم. به هيچ قيمتي حاضر به از هم پاشيده شدن زندگيم نيستم. نه اينكه فكر كني عاشق اين زندگي نكبتي و مزخرفم، يا عاشق چشم و ابروي توام، نه! فقط به خاطر شكوفه اس كه نمي ذارم زندگيمون رو از هم بپاشوني. نمي خوام اون به پاي اشتباه‌ها و ندونم كاري‌هاي ما بسوزه. -صداي دخترانه اي به آرامي وزير لب گفت: -عجب زنيه اين زن!! باتعجب به سمت او برگشتم. درباره مادرحرف ميزد. هم سن وسال خودم، فقط كمي از من درشت تر و بلند تر بود. با اشتياق به مادر نگاه مي‌كرد و انگار محو او شده بود. شايد هم به همين دليل بود كه متوجه نگاه متعجب من نشد. خط سير نگاهش را كه به مادر ختم مي‌شد، دنبال كردم. مادر كمي صدايش را پايين تر آورده بود. -اگه همه جوونيم رو به پات گذاشتم، هر چي گفتي گوش كردم و دم بر نياوردم. فقط و فقط به خاطر شكوفه بود. گفتي نرو سركار، گفتم چشم! گفتي از بابا و مامانم دست بكشم، گفتم، چشم! بانداري هات، بابد اخلاقي هات ساختم، فقط به خاطر اينكه دخترم بي مادر نشه! كارگردان فرياد كشيد: 📢 -كات....! آكي! سپس از زير سايباني كه در گوشه پياده روي آن سوي خيابان نصب شده بود، بيرون آمد و دستانش را به سمت همه بازيگرها، فيلمبردار ها و صدابردار ها بلند كرد: -خسته نباشين، مرسي!..... ده دقيقه استراحت كنين!..... شما هم مرسي خانم مظفري. همين برداشت رو استفاده مي‌كنيم. لطفا شما براي پلان بعدي، رسيدن شكوفه و مادرش، آماده بشين! مادر نفس عميقي كشيد و براي جمعيت كه برايش كف ميزدند، دستي تكان داد. آقاي "بابايي" هم با خستگي دستي به موهايش كشيد و نفسش را به "پف" محكمي بيرون داد. مادر به سمت صندلي‌ هاي كنار پياده رو رفت و با خستگي روي يكي از آنها رها شد. خواستم به سمتش بروم كه صداي همان دختر كناري ام، مانع شد. -مرسي! مرسي مستانه جان! "زن"، "مادر"، "انسان" همه چيز يعني تو! نمونه و الگوي يه مادر خوب و زن موفق! بعد بااشتياق رو به من كرد و پرسيد: -قشنگه، نه؟! سوالش غافلگيرم كرد. براي چند لحظه اي نتوانستم جوابي بدهم. اما او همچنان منتظر ... ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت