eitaa logo
ذکر فرج
5.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
28 فایل
@zohoor_nazdike_enshaallah امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: برای تعجیل ظهور من - در هر موقعیّت مناسبی - بسیار دعا کنید که در آن فرج و حلّ مشکلات شما خواهد بود. @Gol_narges_110 👈جهت تبلیغ و تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد ناشر حکم ولايت به ولي مي نازد گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد 💚💚💚💚💚💚💚 در عید غدیر شادی ام افزون است اندوه و غم و غصه ز دل بیرون است شکرانه ی این عید فرستم صلوات این سینه ام از حب علی مشحون است اشهد ان علی ولی الله الحمدالله الذی جعلنا مت المتمسکین بولایته امیرالمومنین علی بن ابی الطالب صلوات الله علیه شکر لله شکر لله شکرلله که حیدری ام 💚شیعیان مولا امیرالمومنین حیدر کرار عیدتون مبارک💚 🆔 به کانال ذکر فرج بپیوندید 👇 https://eitaa.com/zekre_faraj
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته علي ابن ابي طالب 😍و اولاده المعصومين صلواه الله عليهم اجمعين عاشقان مولا عیدتون مباااارک🌹 🆔 به کانال ذکر فرج بپیوندید 👇 https://eitaa.com/zekre_faraj
ذکر فرج
#رمان_جانم_میرود #قسمت_بیستم ـــ الو یکی اینجا چاقو خورده ـ ــــ اروم باشید لطفا، تا بتونید به س
در سالن بیمارستان گوشه ای نشسته بود نیم ساعتی می شد که به بیمارستان آمده بودند و شهاب را به اتاق عمل برده بودند با صدای گریه ی زنی سرش را بلند کرد با دیدن مریم همراه یه زن و مردی که حتما مادر و پدر مریم بودند حدس زد که خانواده ی شهاب راخبر کردند با اشاره دست پرستار به طرف اتاق عمل، مریم همراه پدرومادرش به سمت اتاق امدند مریم با دیدن مهیا آن هم با دست و لباسای خونی شوک زده به سمت او آمد ـــ ت تو اینجا چیکار میکنی مهیا ناخواسته چشمه ی اشکش جوشید و اشک هایش بر روی گونه هایش ریخت ـــ همش تقصیر من بود مادر و پدر شهاب به سمت دخترشان امد ـــ همش تقصیر من بود مریم دست های مهیا رو گرفت ـــ تو میدونی شهاب چش شده ?? حرف بزن جواب مریم جز گریه های مهیا نبود مادر شهاب به سمتش امد ـــ دخترم توروخدا بگو چی شده شهابم حالش چطوره پدر شهاب جلو امد ــ حاج خانم بزار دختره بشینه برامون توضیح بده حالش خوب نیست مهیا روی صندلی نشست مریم هم کنارش جای گرفت مهیا با گریه همه چیزرا تعریف کرد نفس عمیقی کشید و روبه مریم که اشک هایش گونه هایش را خیس کرده بود گفت ـــ باور کن من نمی خواستم اینطور بشه اون موقع ترسیده بودم فقط می خواستم یکی کمک کنه مریم دستانش را فشار داد * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... *
اعتبار غدیر.mp3
6.86M
ارزش غدیر، به شخص شخیص شماست !  بله ، اینهمه اعتبار نسبت به اعیاد دیگه، اصلاً بخاطر این نیست، که آخرین پیامبر خدا، دست مولود کعبه رو بالا گرفت و به مردم امام‌شون رو معرفی کرد! غدیر اعتبارش رو از شما می‌گیره! (شمایی که دارید فکر می‌کنید این پادکست رو دانلود کنم یا نه !) 🪷 🆔 به کانال ذکر فرج بپیوندید 👇 https://eitaa.com/zekre_faraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون مهدوی 🌙 التماس دعای فرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ✋از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛ از من به حضور حضرت یار، سلام؛ عطر یاد زهرایی شما درخانه ی قلب هرکس پیچید ، از دیدار تمامی بوستانها بی نیازشد ... ... و هوای حضور حیدری تان دراندیشه ی هرکس راه یافت از تکیه برهر پشتوانه ای وارهید ... شکر خدا که در پناه شما هستم ... 🆔 به کانال ذکر فرج بپیوندید 👇 https://eitaa.com/zekre_faraj