eitaa logo
⚜ ذکر صالحین ⚜
43.5هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3هزار ویدیو
9 فایل
✅استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال میباشد😊 تبلیغات پربازده و ارزان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1008205834Cb6c51cb222
مشاهده در ایتا
دانلود
عرش افتاده زمین یا پسرم افتاده؟ چیست این شورکه دربین حرم افتاده؟ آه یعقوب کجایی که ببینی امروز گله ای گرگ به جان پسرم افتاده اَلسَّلام عَلَی الحسین وعَلی عَلِیِّ بْن الحسین @zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️ ✋🌷سلام های سوزناک وعاشقانه امام زمان (عج)به امام حسین(ع) در زیارت ناحیه مقدسه🔘 🌹أَلسَّلامُ-عَلَى-الْمُحامي-بِلا-مُعين، ▪سلام بر آن مدافعِ بى ياور▪ 🌹أَلسَّلامُ-عَلَ-الشَّيْبِ-الْخَضيبِ، ▪سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده▪ 🌹أَلسَّلامُ-عَلَى-الْخَدِّ-التَّريبِ، ▪سلام بر آن گونه خاك آلوده▪ 🌹أَلسَّلامُ-عَلَى-الْبَدَنِ-السَّليبِ، ▪سلام بر آن بدنِ جامه به غنیمت رفته▪ 🌹أَلسَّلامُ-عَلَى-الثَّغْرِ-الْمَقْرُوعِ-بِالْقَضيبِ، ▪سلام بر آن دندان هایی که با چوب خیزران زده شده▪ 🌹أَلسَّلامُ-عَلَى-الرَّأْسِ-الْمَرْفُوعِ😭 ▪سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته▪ 💐💐💐سلامتی و فرج مولا صاحب الزمان صلوات💐💐 http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
خدای مهربانم به حق این روز هشتم محرم دواے درد همه دردمندان باش پناه همه بی ڪَسان باش گره ازمشڪِلات همه باز ڪن امروز دستی ڪه به سوی تو بلند شد را خالی بر نگردان " شنبہ تون حسینی" @zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️ 🌺🌺🌺🌺 گفتمش در روز محشر دیده در دنبال کیست ؟ گفت چشم انبیاء سوی علی اصغر(ع) است گفتمش حکم شفاعت را که امضا میکند ؟ گفت سقایی که با حکم حسین(ع) سرلشکر است گفتمش شیعه به دوزخ می رود ؟ غرید و گفت : آتش دوزخ برای دشمنان حیدر(ع) است گفتمش فلک نجات عالم ایجاد چیست ؟ گفت یک موی حسین(ع) بر کل عالم لنگر است گفتمش رمز نجات شیعیان در چیست ؟ گفت : شاه عاشوراییان فرمانروای محشر است گفتمش گویند سوریه ستاد زینب(س) است گفت آری ، دستیارش یک سه ساله دختر است. http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
▪️ ذکر صالحین ▪️ 💠💠💠💠💠💠💠 ▼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام▼ چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. (از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص 34 و 35) 💠💠💠💠💠💠 http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طاقت مشک تمام است،علی وار بیا آب اگرریخت فدای سرت ای یاربیا همه دلخوشی اهل حرم بیرق توست تا حرم راه کمی مانده علمدار بیا.. @zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️ 🏴🔅🏴🔅🏴 تا الان دقت کردی گنبد و گلدسته های امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) چه تفاوتی دارند؟ تفاوت پنهانی ندارند اگر خوب نگاه کنی می بینی گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند گلدسته هاشون هم همینطور اما دیواره گلدسته های حرم امام حسین(ع) طلاکاری شده و دیواره گلدسته های آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری شده اند. ✨✨✨ به نظرت طلا کم اومده که به جای طلا گلدسته های عباس رو کاشی کردند؟ خیر اتفاقا سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار هم طلاها از گلدسته ها جدا شدند. سرپرست گروه گفت من شب باید داخل حرم آقا عباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم. فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه گفتند چرا خودتو به این روز انداختی چی شده؟ گفت شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد مردی اومد دیدم دست در بدن نداره بهش گفتم آقا چرا اجازه نمیدید ما کارمون رو تموم کنیم ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم. مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد و رفت. http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
و امشب شب تاسوعای عباس است... علمدار رشید شاه دین است گل باغ امیرالمومنین است عزیز فاطمه نور دو چشم حسین و زاده ام البنین است @zekre_salehin
علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان صدقه کنار ميگذاشتن و ميگفتند: امشب قلب حضرت در فشاراست . ارسال نمایید تا ميليونها نفر براى آقاصدقه دهند. التماس دعا @zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️ •ღ•⇨ ⇦•ღ• °❀°▪️°❀°‌▪️°❀°▪️°❀° °‌▪️°❀° °❀° °▪️° ❀°✍ اهمیت تاسوعا آيا حضرت ابوالفضل (علیه السّلام) درروز تاسوعا به شهادت رسيد، اهمیت تاسوعا از چه جهت است؟ پاسخ: حضرت عباس (علیه السّلام) مانند ديگر ياران امام حسين (علیه السّلام) در روز عاشورا به شهادت رسيد. اهميت اين روز بدان جهت است که در آن روز حوادثي شکل گرفته ، روز نهم محرّم تهديدهاي سپاه «عمر سعد» جدّي تر و حالت تهاجمي آنان به سوي خيمه ها بيشتر مي شد.عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق دستوري که از «ابن زياد» دريافت کرده بود، آمادة جنگ با امام شد. گروهي از سپاه کوفه به سوي خيمه گاه امام تاختند. امام کنار خيمه اش نشسته و به شمشير تکيه داده بود. (1)امام صادق فرمود: «تاسوعا روزي است که حسين و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شاميان بر ضدّ آنان گرد آمدند. ابن زياد و عمر سعد نيز از فراهم آمدن همة سواران خوشحال شدند، آن روز، حسين و ياران او را ناتوان شمردند و يقين کردند که ديگر براي او ياوري نخواهد آمد و عراقيان نيز او را پشتيباني نخواهند کرد.(2)همچنین به دلیل عظمت شخصیت قمر بنی هاشم و اینکه حضرت عباس (علیه السّلام) در این روز امان نامه دشمن را جواب رد دادند، روز تاسوعا با نام و یاد ایشان همراه شده است. پي نوشت ها: 📚⇦• 1ـ جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 91 ـ 92. 📚⇦• 2ـ مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 182. °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
صد بار دگر علقمه را فتح کند هر بار دوباره تشنه بر می گردد....😭😔 صلی الله علیک یا اباالفضل العباس❤️😭 @zekre_salehin
▪️ ذکر صالحین ▪️ 💠 داستان بسیار زیبای "مقبل کاشانی"💠 مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن یک عده از افراد بر میگردن کاشان یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن. اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری، از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده؛ دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت با خودش میگفت همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه در گلپایگان ماند تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ... همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد؛ خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن ... مقبل میگه: با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند. یکی گفت: درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) و خدیجه کبری(سلام الله علیها ) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند؛ چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت. پرسیدم: توکیستی؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم. در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود، از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم. گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (علیه السلام )آمده اند. مقبل میگه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود: بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند، که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود، برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا اینجا بود که، صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد ... حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند. سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که، گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود: باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده محتشم در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت، فریاد کنان صدا زد یا رسول الله(ص): این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند و ملائکه محتشم را ساکت میکردند، محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت ... مقبل میگوید؛ من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان. هر چه انتظار کشیدم نفرمود، مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود: به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم، مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم، حوریه ای آمد و گفت: مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد. مقبل گوید؛ از منبر فرود آمدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) صله چیزی به من عطا نفرمود، ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد: ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد. مقبل گوید؛ در این حال از خواب بیدار شدم. فردای آن روزقافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند ... 📚وقایع الایام 58 http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e