🌸🍃🌸
⚜ ذکر صالحین ⚜
#حکمت_کردگار
در بیست سالگی برای خواستهای که از خداوند داری، وضو میگیری و دعا میکنی.
آنقدر مصمم هستی که به سجده میروی و در سجده دعا میکنی...
اما، نمیشود!
دلگیر میشوی از خداوند ...
در سی سالگی هم به سجده میروی، البته این بار سجدهی شکر، برای آنکه دعای بیست سالگیات پذیرفته نشد!
این یک تفاوت ده ساله بود که باعث شد به گوشهای از حکمت پروردگارت پـی ببری.
فکرش را بکن در آینده چقدر از پذیرفته نشدن برخی از خواستههایمان خوشحال خواهیم شد...
به انتخاب خداوند اعتماد کن
همانطور که خداوند درقرآن کریم سوره بقره آیه 216 میفرماید:
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمی دانید.
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
⚜ ذکر صالحین ⚜
در این روز زیبا هفت آرزوی زیبا تقدیم به شما😊
1-سایه خدا بر سرتون🌸
2-سلامتی بر وجودتون🌸
3-سرسبزی درخانه هاتون🌸
4-سخاوت خدا در اموالتون🌸
5-سرنوشت نیکو درعمرتون🌸
6-سبد سنبل در دست تون🌸
7-سیب خنده رو لباتون🌸
صلوات🌹غم وغصه،مشکلات و بحران را دور میکند و برآورنده حاجات بسیار سنگین است و رزق و روزی و برکت را زیاد میکند و آرامش بوجود میآورد.
💦التماس دعـ❤ـای فرج💦
🌷اللهُمَّ؏َـجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج
🌷اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّآلِ مُحَمَّدٍوَّعَجِّلْ فَرَجَهُم
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
سلام مهربانان
صبحتون بخیر
صــبح یعنی عشق
عشق یعنی
حس خوب زندگی
زندگی یعنی
زیباترین هدیه خدا
زندگیتون آتشفشانی از
محبت ومهربانی
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
⚜ ذکر صالحین ⚜
✨میرزا اسماعیل دولابی (ره):
بگو خدایا ،
منِ ضعیف و کوچک از کسانی
که به من بدی کردند گذشتم ...
تو که قوی و بزرگی هم
بدیهای مرا ببخش
و هرکس را هم که به او
بدی کردهام از من راضی کن...
خدا میتواند از خزانههای
خودش آنقدر به او بدهد
تا از تو راضی شود ...
به هرکس هم
خوبی کردهای فراموش کن...
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
⚜ ذکر صالحین ⚜
#حتمابخوانید
✍یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم.
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم.
🔻در راه یکی از دوستانم به اسم
ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم.
پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده .
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند.
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم .
🔸گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد .
به خدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند .
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم .
🖌روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم .
که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای !
در خانه ات خیر و ثروت است !
گفتم: سبحان الله !
از کجا ای ابانصر؟
گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است.
گفتم : او کیست؟
گفت : تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد .
📍سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده.
خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم.
🔹در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم.
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم .
🔻شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند.
و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند .
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند .
🔸گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد.
سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت .
✍از شهوت های نفس مثل : ریاء ، غرور ،دوست داشتن تعریف و تمجید مردم.
چیزی برایم باقی نماند و در آستانه ی هلاکت بودم که صدایی را شنیدم .
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند : این برایش باقی مانده !
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم .
🔹سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت .
👈 .... بله دوستان من ، خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای خدای تعالی انجام دهیم .
📚 کتاب (وحی القلم)
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
⚜ ذکر صالحین ⚜
🔰💥 قرآن_کریم 💥🔰
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت:
یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم.
روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم:
ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن بهسوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود. میدانی موسی (ع) از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
💫و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.💫
✨سوره زخرف آیه 36✨
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e