🆔 @zekrroozane ذکرروزانه
📝📝📝آیا در اسلام چیزی بنام «شانس» یا «بدشانسی» وجود دارد⁉️
پاسخ🌻🌻:
📘الف)
🔺اول باید بدانیم شانس چیست⁉️
▪️آنگونه که از گفتارهای جامعه ی خودمان شنیده می شود، «شانس» حالتی است که در ورای برخی از کارهای ما ایجاد می شود، اگر کارمان موفقیت آمیز بود می گوییم شانس خوبی داشتیم در غیر صورت می گوییم شانس خوبی نداشتیم.
▪️ویکی پدیای انگلیسی در مورد آن نوشته است:
Luck is the phenomenon that defines the experience of notably positive , negative , or improbable events
شانس پدیدهای است که تجربه ی رویداد های مثبت، منفی یا غیر محتمل را تعریف میکند.
▪️به عبارتی دیگر، شانس یک «برچسپ توصیفی» است.
📕ب)
🔺آیا در باور ما مسلمین چیزی بنام شانس وجود دارد؟
🔹-معمولا این برچسب برای وصف حالاتی است که نباید این گونه می شد ولی این گونه شد! مثلا نباید شکست می خوردم ولی شکست خوردم و بد شانسی آوردم! یا نباید موفق میشدم ولی موفق شدم و خوش شانس بودم!
☑️-پس خیر!
در باور ما، خداوند متعال طوری جهان را ساخته ؛ که هر «معلولی»، «علتی» دارد.
➖یعنی اگر در مسابقه ای موفق می شویم حتما این موفقیتِ ما دلیل دارد، نه اینکه نباید موفق می شدیم ولی موفق شدیم... (دلایلی همچون تلاش، تلاشِ کمترِ افرادی که با ما رقابت می کنند، مساعد بودن شرایط، روحیات مناسب و...)
➖یا اگر در مسابقه ای موفق نشدیم، شکست ما باز هم بی دلیل نیست، نه اینکه باید موفق میشدیم و موفق نشدیم...( دلایلی همچون کم کاری خودمان، خورده شدن حق مان، مساعد نبودن فضای مسابقه برای ما و...)
📗ج)
یک نکته ی مهم:
▪️در عقیده ی ما مسلمان ها «امور متافیزیکی» هم در نتیجه ی کارهایمان دخیل است.
اموری همچون:
▪️-پاداش (مثلا روزی به شخص نیازمندی کمک کرده ایم، بعدها خداوند برایمان جبران می کند)
▪️-قصاص (روزی کار بدی کرده ایم و خداوند نتیجه ی آن را در امور دیگری موثر می فرماید)
▪️-حکمت (برخی از امور به نفع مان نیست و خداوند این گونه صلاح می داند)
▪️-آزمایش (خداوند می خواهد ببیند آیا ما شاکر هستیم؟ آیا ادعا و ایمان ما واقعی است)
▪️-و...
لذا اگر دلیل مادی هم نیافتیم، چه بسا دلایل متافیزیکی داشته باشد، اموری که تنها در علم خداوند است...
📙د)
▪️پس نزد ما مسلمان ها هیچ معلولِ بدون علتی وجود ندارد، تا بگوییم نتیجه ی حاصل از این کارها خوش شانسی یا بدشانسی است و تنها دلیل موفقیت ما (که نباید موفق میشدیم) شانس است!
🔺✔️🔺و از جوانان عزیز درخواست می نمایم، برای رسیدن به اهدافشان تمام تلاش خود را به صورت اصولی و عقلانی در دنیای اسباب انجام دهند.
اگر مقدور شد، که الحمدلله، و اگر نشد باز هم الحمدلله... چون حتما خداوند -به نفع ما- این گونه صلاح دیده است. -به حکمت و مهربانی خدای مهربان اعتماد کنیم.-
ڪانال ذڪـر رۅزانـہ
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
✅ https://t.me/zekrroozane
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت ،،،،،،طیب الله 👏👏👌😍
🆔 @zekrroozane ذکرروزانه
🆔 @zekrroozane ذکرروزانه
🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲)
◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند.
💠زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟
✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند،
💫 هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم.
🌼 در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم.
✅انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم ..
✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم.
🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو.
🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند.
⚜ خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟
♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است.
🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
🔘 خواستم آنها را به آرامش دعوت کنم، مگر میشد... فریاد برآوردم: عزیزان من! آرام باشید، مگر آرامش و راحتیم را نمیخواستید؟ پس چرا زانوی غم در بغل گرفتهاید؟!
من اکنون پس از آن درد جانفرسا، به آسایش و آرامش خوشحال کنندهای رسیدهام.
🍂با شمایم آی! آیا صدایم را نمیشنوید؟ گریهتان برای چیست؟ شکوه و شکایت از چه میکنید؟ فضای خانه را پر از دعا و ذکر حق کنید...
✍ادامه دارد.۰۰
🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️
ڪانال ذڪـر رۅزانـہ
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
✅ https://t.me/zekrroozane
🌸
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت:
من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم.
فرشتگان پرسیدند:
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است
راه بالا: نیایش
و راه پایین: سجده
بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد كند.
📚تفسیر موضوعی قرآن (آیت الله جوادی آملی)، مراحل اخلاق در قرآن
. #ڪانال_ذڪـر_روزانه
. @zekrroozane