فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای نافذ امیر المومنین
جهت افزایش روزی
مخصوص غروب جمعه
❣﷽❣
🌴 *هفت_شهر_عشق* 🌴
🏴همراه با کاروان از مدینه تا شام🏴
#قسمت6⃣1⃣
ــ پسرم، من ديگر خسته شده ام.
در جاى مناسبى قدرى بمانيم و استراحت كنيم.
ــ چشم، مادر! قدرى صبر كن. به زودى به منزلگاه صَفاح مى رسيم. آنجا كه برسيم استراحت مى كنيم.89
او فَرَزْدَق شاعر است كه همراه مادر خود از كوفه به سوى مكّه حركت كرده است.
حتماً مى گويى فرزدق كيست؟ او يكى از شاعران بزرگ عرب است كه به خاندان پيامبرعلاقه زيادى دارد و شعرهاى بسيار زيبايى به زبان عربى در مدح اين خاندان سروده است.
مادر او پير و ناتوان است، امّا عشق زيارت خانه خدا، اين سختى ها را براى او آسان مى كند. آنها تصميم مى گيرند كه در اين جا توقّف كنند.
مادر با كمك فرزندش از كجاوه پياده مى شود و زير درختى استراحت مى كند. فرزدق مى رود تا مقدارى آب تهيّه كند.
صداى زنگ كاروان مى آيد. فرزدق به جاده نگاهى مى كند، امّا كاروانى نمى بيند. حتماً آخرين كاروان حاجيان به سوى مكّه مى رود، ولى صداى كاروان، از سوى مكّه مى آيد.
فرزدق تعجّب مى كند. امروز، هشتم ذى الحجّه است و فردا روز عرفات.90
پس چرا اين كاروان از مكّه باز مى گردد؟
فرزدق، لحظه اى ترديد مى كند. نكند امروز، روز هشتم نيست! ولى او اشتباه نكرده و امروز، هشتم ذى الحجّه است.
پس چه شده، اينان چه كسانى هستند كه حج انجام نداده از مكّه برمى گردند؟
فرزدق پيش مى رود، و خوب نگاه مى كند. خداى من! اين مولايم امام حسين(ع)است!
ــ پدر و مادرم به فداى شما. با اين شتاب چرا و به كجا مى رويد؟ چرا حج خود را نيمه تمام گذاشتيد؟
ــ اگر شتاب نكنم مرا به قتل خواهند رساند.91
فرزدق به فكر فرو مى رود و همه چيز را از اين كلام مختصر مى فهمد. آيا او مادر خود را رها كند و همراه امام برود يا اينكه در خدمت مادر بماند؟ او نبايد مادر را تنها بگذارد، امّا دلش همراه مولايش است.
سرانجام در حالى كه اشك در چشم دارد با امام خود خداحافظى مى كند، او اميد دارد كه بعد از تمام شدن اعمال حج، هر چه سريع تر به سوى امام بشتابد.92
با آخرين نگاه به كاروان، اشكش جارى مى شود، امّا نمى دانم او مى تواند خود را به كاروان ما برساند يا نه؟ آيا او لياقت خواهد داشت تا در راه امام، جان فشانى كند؟
* * *
غروب روز دوازدهم ذى الحجّه است. ما چهار روز است كه در راه هستيم. اين چهار روز را شتابان آمده ايم. افراد كاروان خسته شده و نياز به استراحت دارند.
اكنون به حد كافى از مكّه دور شده ايم. ديگر خطرى ما را تهديد نمى كند. خوب است در جاى مناسبى منزل كنيم. غروب آفتاب نزديك است.
مردم، اين جا را به نام وادى عَقيق مى شناسند. امام دستور توقّف مى دهد و خيمه ها بر پا مى شود.
عدّه اى از جوانان، اطراف را با دقّت زير نظر دارند. آيا آن اسب سوارانى كه به سوى ما مى آيند را مى بينى؟ بگذار قدرى نزديك شوند.
آنها به نظر آشنا مى آيند. يكى از آنها عبد الله بن جعفر (پسر عموى امام حسين(ع) و شوهر حضرت زينب(س) ) است. او به همراه دو پسر خود عَوْن و محمّد آمده است.
امير مكّه، يك نفر را به همراه آنها فرستاده است. آنها نزديك مى آيند و به امام حسين(ع) سلام مى كنند.
من مى روم تا به آن بانو خبر بدهم كه همسرش به اين جا آمده است.
زينب(س)تعجّب مى كند. قرار بود كه شوهر او به عنوان نماينده امام حسين(ع) در مكّه بماند پس چرا به اين جا آمده است. نگاه كن! عبدالله بن جعفر نامه اى در دست دارد.
جريان چيست؟ من جلو مى روم و از عبدالله بن جعفر علّت را مى پرسم. او مى گويد: "وقتى شما به راه خود ادامه داديد، امير مكّه از من خواست تا نامه او را براى امام حسين(ع) بياورم".
دوست من! نگران نباش، اين يك امان نامه است.
امام نامه را مى خواند: "از امير مكّه به حسين: من از خدا مى خواهم تا شما را به راه راست هدايت كند. اكنون به من خبر رسيده است كه به سوى كوفه حركت نموده اى. من براى جان شما نگران هستم. به سوى مكّه باز گرديد كه من براى تو از يزيد امان نامه خواهم گرفت. تو در مكّه، در آسايش خواهى بود".93
عجب! چه اتفاقى افتاده كه امير مكّه اين قدر مهربان شده و نگران جان امام است. همه حيله ها و ترفندهاى اين روباه مكّار نقش بر آب شده است. او چاره اى ندارد جز اينكه از راه محبّت و صلح و صفا وارد شود.
او مى خواهد امام را با اين نامه به مكّه بكشاند تا مأموران ويژه، بتوانند نقشه خود را اجرا كنند.
اكنون امام، جواب نامه امير مكّه را مى نويسد:
#ادامه_دارد...👇
✨🌺 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ
الفرج ✨🌺
✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿
🆔 @zekrroozane
✨کدام هستید؟ شیشه یا آئینه✨
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه میبینی؟»
گفت: «آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.»
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:
«در آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟»
گفت: «خودم را میبینم!»
عارف گفت: «دیگر دیگران را نمیبینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند.
اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی.
این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن؛
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی یا ...) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند...
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
~~~~~~♡♡~~~~~~
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🆔 @zekrroozane
هدایت شده از ذکر روزانه
محبان:
آرامش یعنی
قایق زندگیت را
دست کسی بسپاری که
صاحب ساحل آرامش است
الابذکرالله تطمئن القلوب
امشب
قشنگترین آرامش نصیبتان باد
🌺شبتون خوش🌙
🌸زندگیتون آرام
🆔 @zekrroozane
هدایت شده از محبان
محبان:
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️
دعای هنگام خوابیدن 💫🌙✨
💥«باسْمِکَ اللَّهُمَّ أَمُوتُ وَ اَحْیَا»💥
«بار الها!با نام تو میمیرم و زنده خواهم شد»
دعای بلند شدن از خواب 🌺🌞🌺
💥«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ»💥
«سپاس پروردگاری را که پس از مرگ،ما را زنده گردانید و بازگشت همه به سوی اوست».
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️
🆔 @zekrroozane
. *«بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ»*
─═हई🌷ذڪرروزانه🌷ईह═─
💠🍂💠🍂💠🍂💠🍂💠
*فراموشی غدیر، انسان ها را از صراط مستقیم هدایت و سعادت به سراشیبی گمراهی و سقوط سوق داد و فاجعه عاشورا میوه تلخ آن بود.*
💠🍂💠🍂💠🍂💠🍂💠
#تفسیرقرآن #هرروزیک_آیه📖
─ঊঈ*موضوع*ঊঈ─
✍🏻 *ﺍﺗﻤﺎم ﺣﺠﺖ*📋
*«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»*
*أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ*
┄┉┉❈۩(انعام/١۵٦)۩❈┉┉┄
[ ﺁﺭﻱ ، ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ] ﺗﺎ [ ﺷﻤﺎ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ] ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻣﺎ [ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ] ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ [ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻟﻐﺖ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩ ] ﺍﺯ [ ﻳﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ] ﻗﺮﺍﺋﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺷﺸﺎﻥ ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ
-----•≈•≈•🌸تفسیرمہر🌸•≈•≈•-----
📌ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻱ ﻓﻮﻕ ﭘﺎﺳﺦ ﻗﺎﻃﻌﻲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺟﻮﻳﻲ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻛﺴﻲ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﺮﺍﺷﻲ ﻛﻨﺪ.
📌«ﺩﺭﺱ» ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻨﺎﺻﺮﻱ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﻘﺎﻱ ﺍﺛﺮ، ﺗﻤﺮﻳﻦ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻱ ﻣﻜﺮﺭ ﻭ ﻛﻬﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
📌ﺑﺎ ﻧﺰﻭﻝ ﻗﺮﺁﻥ، ﺣﺠﺖ ﺑﺮ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺗﻤﺎم ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﺮﺍﺷﻲ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
📌ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻱ ﻣﻜﺮﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻱ ﺍﻟﻬﻲ ﻏﺎﻓﻞ ﻧﺸﻮﻳﺪ
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃
✋🏻هرروزبه رسم ادب🏻
*اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ*
🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒
🗓امروز:شنبہ
🗓٢٧/مرداد/١٣٩٧/٠۵
🗓٠٦/ذی الحجه/١٤٣٩/١٢
2018/08/Aug/18🗓
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃
🌹👈ذڪــــــــــرروز
*یارَبَّ الْعالَمین*«💯مرتبه»
ای پروردگار جهانیان
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃
-----≈•≈•🌸حدیث روز🌸•≈•≈•-----
🌹🍃 *امام عسکری علیه السلام*
المومن بركة علی المومن و حجة و علی الكافر
✨🍃🌹🍃✨
مومن برای مومن بركت و برای كافر، اتمام حجت است.
📚✍🏻تحف العقول صفحه ٤٨٩
-----≈•≈•🌸احکام شرعی🌸•≈•≈•-----
🔷سوال2227:❓
من دو سال قبل ساعتی از اماکن تفریحی خارج از شهر پیدا کردم و تا الآن آن را نگه داشتهام، آیا میشود آن را به برادرم فروخته و پولش را صدقه دهم؟
✅جواب:✍🏻
باید در محلی که آن را یافته اید، به مدت یک سال اعلام کنید و پس از آن می توانید اقدام کنید، مگر آنکه قبل از پایان این مدت، از یافتن مالک ناامید شوید.
📗أجوبة الاستفتائات امام خامنه ای(مدظله العالی)
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠
*اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدٰاءَهُمْ أجمعين*
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠
💠همیشه یادخداباشیم💠
🔷اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ🔷
💠یاعلے💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
*ڪانال ذڪرروزانہ
سروش
✅http://sapp.ir/zekrroozane
ایتا
✅https://eitaa.com/zekrroozane
تلگرام
✅ https://t.me/zekrroozane