eitaa logo
زندگی با زندگی شهدا
4.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
745 ویدیو
9 فایل
جهت ارتباط و تبادل(با کانال هم سطح) : @H_modir_online سفارشات:(طراحی) @sefareshkadeh تعرفه تبلیغات: @tarefeyetablighat *آشنایی با رفتار عملی #شهدا در زندگی فردی *جملات بزرگان،انرژی بخش و ... *جهت حمایت از کانال #کپی_محتوای_کانال لطفا با لینک کانال باشد*
مشاهده در ایتا
دانلود
* که مجلات را میخرید ولی … خاطره از کلاس دوم راهنمایى که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ مى کردند. در آرایشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها این عکس ها را روى در و دیوار نصب مى کردند و احمد هر جا این عکس ها را مى دید پاره مى کرد. صاحب مغازه یا فروشگاه مى آمد و شکایت احمد را براى ما مى آورد. پدر احمد، رئیس پاسگاه بود و کسى به حرمت پدرش به احمد چیزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با کارى که احمد انجام مى داد، موافق بودم. یک مجله اى با عکس هاى مبتذل چاپ شده بود که احمد آنها را از هر کیوسک روزنامه اى مى خرید. پول توجیبى هایش را جمع مى کرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خرید وقتى مى آورد در دست هایش جا نمى شد. توى باغچه مى انداخت نفت مى ریخت و همه را آتش مى زد. مى گفت:این عکس ها ذهن جوانان را خراب مى کند. (به نقل از مادر شهید) @zendagibazendagishohada
* لباس تک سایز است .... @zendagibazendagishohada
*بخشی از وصیت نامه ..... *ویسگون‌ @zendagibazendagishohada
*ماجرای کشیدن و واکنش کاوه همیشه خودش را هم وزن مستضعفین میدانست. حتی زمانی که فرمانده بود هم خودش را بالاتر از بقیه نمیدید. وقتی در جبهه عملیات نداشتند با بچه ها فوتبال بازی میکرد و با آنها هم سفره میشد.سیگار کشیدن در مقر ممنوع بود. اگر شهید کاوه کسی را میدید که سیگار میکشد خیلی ناراحت میشد. یک بار دیده بود یکی از سربازان در گوشه ای سیگار می کشد. کنارش می نشنید و می پرسد چرا سیگار می کشی؟ اگر فرمانده کاوه بفهمد ناراحت می شود. سرباز می گوید که مریض و پیری در خانه دارم که احتیاج به مراقب دارد؛ من هم چون سرباز بودم باید به جبهه میآمدم، نگرانم حالا که در خانه نیستم چه کسی از مادرم مراقبت میکند. کاوه ناراحت می شود و سرباز را به خانه می فرستد و به خانواده سرباز هم کمک هایی می کند. تازه بعد از این ماجرا بود که سرباز متوجه می شود کسی که آن روز کنارش نشست، فرمانده کاوه بوده است. *منبع: خبرگزاری فارس‌ @zendagibazendagishohada