فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هر کسی که سعی کنه که یاد #شهدا به فراموشی سپرده بشود به این کشور خیانت کرده.....
@zendagibazendagishohada
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*وداع تاثر برانگیز #شهید_مدافع_حرم با فرزندان خردسالش
این پاسدار شهید والامقام کازرونی اواخر آذرماه امسال عازم سوریه شد و در تاریخ ۱۶ بهمنماه در عملیات آزادسازی شهرهای شیعه نشین "نبل" و "الزهرا" در حومه "حلب" به دست تروریستهای تکفیری به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.
@zendagibazendagishohada
*خاطره ای متفاوت
سنم كم بود، گذاشتنم بيسيمچي؛ بيسيمچي ناصر كاظمي كه فرماندهي تيپ بود. چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپهاي كه بچههاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.
وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيدهام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حاليام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام. توي تمام اين مدت خودش بيسيم را برداشته بود و حرف ميزد.
وسايل نيروهايم را چك ميكردم. ديدم يكي از بچهها با خودش كتاب برداشته؛ كتاب دبيرستان. گفتم «اين چيه؟» گفت: «اگر يه وقت اسير شديم، ميخوام از درس عقب نيفتم.» كلي خنديدم.
عادت داشتند با هم بروند منطقه؛ بچههاي يك روستا بودند. فرماندهشان كه يك سپاهي بود از اهالي همان روستا، شهيد شد. همهشان پكر بودند. ميگفتند شرمشان ميشود بدون حسن برگردند روستايشان، همان شب بچهها را براي مأموريت ديگري فرستادند خط. هيچ كدامشان برنگشتند. ديگر شرمندهي اهالي روستايشان نميشدند.
@zendagibazendagishohada
* حسنعلی! چه میکنی؟
تکپسر خانواده بود و بیتاب رفتن به جبهه، حتی مخالفتهای خانواده هم بیثمر بود، تا این که پدر فکری به خاطرش رسید!
حسنعلی چشمانش را باز کرد و خود را روبهروی شرکت ناسیونال دید، آمده بود با ۷۰ هزار تومانی که پدر به او داده بود، ماشین بخرد، با خودش گفت: «حسنعلی! چه میکنی؟ امروز ماشین، فردا سرمایه، بعد مغازه و ...! همگی نتیجهای جز فراموشی جبهه نخواهد داشت».
قید ماشین را زد و به خانه بازگشت، نقشههای پدر نقش بر آب شده بود، زیرا او پول را به پدر بازگرداند و صبح روز بعد بدون آن که به کسی چیزی بگوید، بند پوتینهایش را محکم بست و راهی جبهه شد.
*راوی: ذکریا احمدی اشرفی ـ بهشهر
@zendagibazendagishohada
* #شهید_علی_اصغر اسدی در سوم آذر ماه 1360 در گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
در #كودكى فعال و آرام بود. از همان كودكى اصول و فروع دين و نام دوازده امام را ياد گرفت و آنها را می گفت. علی اصغر تا كلاس چهارم ابتدايى در روستاى «چشمه خسرو» تحصيل كرد. و به خاطر ضعف اقتصادى خانواده از ادامه تحصيل محروم شد. در كارهاى خانه و كشاورزى به مادر و پدرش كمك می کرد.
*در اوقات فراغت
به #مسجد می رفت. به قرآن و دعا علاقه داشت. مردم را جمع می کرد و براى آنها قرآن می خواند. می گفت: «هر وقت قرآن می خوانم روحيه ام عوض می شود.» خواهرش را از يك حادثه خطرناك نجات داد.
#همسر شهيد مى گويد: «او فردى خوش اخلاق، خوش برخورد، متواضع، صابر و باتقوا بود.»
در هنگام گرفتارى و مشكلات می گفت:
«صبر كنيد. خدا صابرين را دوست دارد.» ديگران را نصيحت می کرد: «قرآن بخوانيد، دعا بخوانيد.» به مراسم مذهبى علاقه داشت. نيمه ى شعبان - كه تولد امام زمان(عج) بود - مولودى می گرفت و با شيرينى از مردم پذيرايى می کرد. او داراى اخلاق اسلامى و رفتارى متين بود. اگر كسى به او توهين می کرد، با خوشرويى با او برخورد می کرد. علاقه ى خاصى به امام زمان(عج) داشت.
به نماز اول وقت اهميت زيادى مى داد. وقتى كه مادرش در ماه مبارك رمضان پيش از افطار نمازش را می خواند، به او می گفت: «خداوند به تو خير دهد كه اول #نمازت را می خوانى. هميشه نماز را اول وقت بخوانيد تا به نماز امام زمان(عج) ملحق شود.»
@zendagibazendagishohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_حبیب_روحی_چوکامی
از #شهدای_مدافع_حرم
زاده و اهل بخش خمام شهرستان رشت
حبیب از رزمندگان نیروی زمینی سپاه پاسداران بود که به عنوان تکاور به نیروهای دریایی سپاه منتقل شد شهید حبیب روحی که داوطلبانه به سوریه رفت درحین انجام عملیات مستشاری با اصابت موشک به خودرواش در 16 آذر ماه 1394 دعوت حق را لبیک گفت . از او سه فرزند دختر به یادگار مانده است.
@zendagibazendagishohada
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*من #پاسدار_قاسم_سلیمانی....
*به نظرم اگه روش حرکت و دیدگاه قاسم سلیمانی را یادبگیریم، در هر جایی که باشیم می توانیم یک قاسم سلیمانی باشیم👌
@zendagibazendagishohada