5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فراموش نکنید انهایی کرونا و واکسن و اجرای دستورات بی چون و چرا از سازمان بهداشت جهانی رو برای ما به یادگار گذاشتن و گفتن تنها راه نجات واکسنه!!!همونایی بودن که گفتن ترامپ بیاد نمیتونه بزنه زیر برجام و تحریم ها رو برگردونه!!
امضای کری تضمین بود!!!
چه خیری دیدیم از نسخه های این جماعت که نسخه هایی برایمان به یادگار گذاشتن رو فقط اجرا کنیم و قبله رو به سمت اون نسخه ها کنیم،!؟
#تاریخ #واکسن
@zendegi_mahdavi☘
⚘﷽⚘
سلام مولاے ما ، مهدے جان
عمرے است که در حسرت دیدارت آه میکشیم و در انتظار قدومت لحظه شمارے میکنیم ...
عمرے است که رو به آسمان ، بهار ظهورت را آرزو کرده ایم ...
عمرے است که شنیدن صوت زیباے داودےات حسرت روز و شبمان بوده است ...
اگر این عمر قد ندهد ...
اگر این چشم ها به جمال احمدےات روشن نشود ...
اگر این گوش ها طنین حیدرےات را نشنود ...
فرزندانمان چراغ انتظار تو را روشن خواهند داشت
و سرانجام تو بازخواهے آمد ...
#سلامبرتواےیوسفزهرا
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
@zendegi_mahdavi☘
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دجال!! سخنان تامل برانگیز استاد عالی در مورد دجال آخرالزمان
پ؛ن؛ماها اکثریت فکر میکنیم دجال باید یه شخص تک چشم باشه!ولی دجال همین رسانه ها هستن!!
صهیونیست جهانی که ثروت زیادی در اختیار داده با رسانه زیاد!
ما نشنیدیم بگن قبل از ظهور حق صاحب ثروت !و قدرت! و رسانه و افراد زیاد باشه!!این دجاله همه را با هم داره!
و اما چقدر این روزا شبیه فتنه ی دجاله!با استفاده از رسانه ها ،افراد زیادی که در اختیار دارن ....افکار عمومی رو به کنترل خود در آوردن!!!
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #ایده_و_ابتکار_همسرداری
💠 آهای مردها! وقتی همسرتان از دستهایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دستهایش را #ماساژ دهید.
💠 و گاهی بین ماساژ دادن، دستش را ببوسید تا هم #علاقه و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند و نیز فرزندان شما، احترام و تواضع و محبّت را یاد بگیرند.
💠 برخی کارها برای همیشه در #ذهن همسرتان میماند و با همان #تصویر، با سختیهای زندگی کنار میآید و باعث #همدلی میشود.
@zendegi_mahdavi☘
اگر قرار باشد تنها يك مورد تربيتي كودك داشته باشيم اينه که؛ دوست خوب براي فرزندمان بخريم، يعني خرج كنيم تا دوست خوب برایش پيدا كنيم تا با هم درگير بازي و ورزش بشن.
این ظلم به كودك است که جلویش اسباب بازي بريزيم تا تنهايي ساعتها بازي كنه يا بذاريم ساعتها پاي تلويزيون يا كامپيوتر باشه.
@zendegi_mahdavi☘
#پندانه
نون سنگک
🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.
🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟
🔹مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره.
🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
🔹داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست.
🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود.
🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود.
🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای اونها...
@zendegi_mahdavi☘
هدایت شده از نسل مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم
🖌استاد جاودان حفظه الله :
*پویش #اطاعت از امر رهبری در خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه را #جدی بگیریم*
دعای مبارک هفتم صحیفه سجادیه را هر روز با هم میخوانیم...
#به_امر_رهبرم ❤️
#فقطچنددقیقه🕑
#کرونایاصلی_جریانلیبرال_است⭕️
سلام حضرت گره گشا،مهدی جان
زندگی هایمان فقط دست و پا زدن در دریای گرفتاری هاست.
نمی دانیمدر هجوم دردها روزمان چگونه شب می شود و در محاصره ی اضطراب ها شبمان چگونه صبح می گردد.
در تلاطم نفس گیر این دنیا،فقط قدم های شماست که آرامش را به زمین باز می گرداند...
کاش می آمدید و نجاتمان می دادید از رنج بی امان...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #تصحیح_برگه_خود
💠 یکی از اساتید دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و ۱۷/۵ گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم ۱۵ گرفت.
💠 برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که #خودم نوشته بودم تصحیح کردم. آری، گاهی ما نسبت به همسر و فرزندمان سختگیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحيح كنيم ميبينيم به آن خوبي كه فكر ميكنيم، نیستیم.
@zendegi_mahdavi☘