🌍زندگی رنگی🎨
#کودک_شو
#گاهی_لازمه_کودک_باشیم
بچم زمین خورد...خیلی بد حتما کلی دردش اومد...گفتم الانه که گریه میکنه ولی چون گرم بازی بود فقط یه لحظه گفت اوخ😖 بعدشم به یه خنده از ته دل بسنده کرد و رفت ادامه بازی👼
بنظرم بچه ها شادترین موجودات زمینن..
دنیای قشنگی واسه خودشون دارن ...خودشونو درگیر ناراحتی های دنیا نمیکنن وشاید به یه لحظه گریه براش بسنده کنن و با یه بازی همه چی یادشون بره...
قشنگه که از دنیاشون شاد بودن و به مشکلات خندیدنو یاد بگیریم
@zendegi_rangiiii
مهمونی...
شیراز رفته بودیم که ماشینمون خراب شد.بردیم مکانیکی...آقو ای شیرازیا خیلی مهربون ومهمون نوازن دیدن هوا گرمه یکیشون مارو تعارف کرد بریم زیر کولر مغازش...یکی هم اومد تعارف کرد خونشون...آدم تو شهر غریب بهش مهربونی کنن خیلی حس خوبی داره...
تو این دنیای غریب هم، خدا مارو مهمونی دعوت کرده از نوع رمضانش...قبول دارین تو این ماه آدم خیلی احساس آرامش میکنه؟!..اصلا حال و هواش خیلی خوبه...
ماهتون عسل🌙طاعتتون قبول
باز هم جمعه...🌥
چه قدر نیامدنت برایمان عادی شده آقاجان ...حالا اولین جمعه رمضان را باز هم بی تو میگذرانیم...لحظه افطار دعایمان کن مهربان❤️ ...دعا کن بعداز این همه غیبت...برگردیم ،به سوی تو...آری ...ما غائبیم تو همیشه حاضر....
@Zendegi_rangiiii
هدایت شده از تک رنگ
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این حرف یک غریبه است،
وقتی آشنای ما را می بیند...!!
نظر یک محقق انگلیسی درباره هستی ما؛
چقدر پذیرفتنی هستی...
#مهربان_من
samimane.blog.ir
@yaran_samimii
🌌
خدایا ماه رمضان همین طوره داره میگذره ؛ ما همین طور که بودیم موندیم ...
#احتیاج_به_تعمیرقلب_داریم
دستمونو بگیر💔
🌍زندگی رنگی🎨
هنرمند باشی ، نویسنده✏️ و مستند ساز 🎥باشی اون وقت...
هنرمند و مستندساز 🎥ونویسنده✏️ باشی اونوقت و... نگاهت باهمه متفاوت باشه
مرتضی آوینی را از زبان خودش بشناسیم :
... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری وسبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان موجود تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشاندهاست که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت… و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
مرتضی بعد از اینکه نگاهش عوض میشه تمام نوشته ها ومستندات قبلیشو از بین میبره....
@Zendegi_rangiiii