بیا امروز
به ياد همه روزاي خوش زندگی،
دور بریزیم غصه ها رو
و يه خدایا شکر
ازته دل بگيم
الهي شکر🙏
روزتون عالی، دلتون خوش
💞 @zendegiasheghane_ma
#خانمهابخوانند
نمیدونم چرا بعضی خانم ها عادت دارند که مدام خودشون رو با دیگران #مقایسه کنند و همش از خودشون عیب و ایراد بگیرن، یعنی مدام دیگران رو از خودشون بهتر و سَر میدونن
من نمیگم #مغرور باشید ها
هرگز !! غرور صفت زشتی هست.
من میگم #خودتون رو دوست داشته باشین . همین! کسی که خودشو دوست داره، آرامش داره، دلش آروم هست. دنبال تمسخر دیگران نیست. دنبال اثبات خودش به همه نیست. دنبال عمل های زیبایی و آرایش های عجیب نیست.
یه نکته دیگه هم درگوشی بهتون میگم : خانم هایی که به جای #ظاهر، بیشترین توجهشون به باطن هست و دنبال آموزش دیدن و افزایش علم و مهارت اند #اعتماد به نفس بیشتری دارن.
یه قانون رو همیشه یادمون باشه:
ما اجازه نداریم خودمون رو مقابل کسی تحقیر کنیم و اجازه نداریم کسی رو نزد خودمون یا دیگران #تحقیر یا تمسخر کنیم.
این ها ویژگی های یک خانم فهیم و #باشخصیت هست. سعی کنیم، مسیرمون ، رسیدن به این جایگاه باشه ...
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#مدیریت_روابط_جنسی دکتر #حبشی جلسه پنجم #قسمت5 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
ادامه مبحث بسیار کاربردی دکتر #حبشی
#مدیریت_روابط_جنسی
#قسمت6
دانلود واجب😊👇
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
#کلاس_نظم_و_هدف2
#جلسه3_قسمت6
#خانم_محمدی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
گفته بودیم بچه ها با تادیب ادب میشن.
ما می گیم بچمون بزرگ شد همسر خوبی باشه، حرف زنشو گوش بده. پس باید خودمون عمل داشته باشیم خودمون باید حرفشو گوش بدیم خودمون باید هیجان نشون بدیم و با هیجان جوابشو بدیم مثلاً مامان عزیز نقاشی کشیدم ببین دوتا چشم کشیدم اندازه مثلاً دوتا گردو و کله کشیدم ببین دو تا چشم کشیدم اندازه پرتقال می گه این آدمه. اون براش خیلی توی دروغ ما روایت داریم پیامبر تعارف کردند و عایشه گفت: اشتها ندارم. پیامبر گفت: اگر اشتها داشته باشی و بگی اشتها ندارم، دروغ حساب می شه.
مممکنه خیلی جا ها به شما چیزی تعارف کنن بگی ممنون دست شما درد نکنه. من میل ندارم. در حالی که میل داری یا مثلاً چیز دیگه ای بگی. باید واقعیت رو گفت بگو ⬅️الان نمی خورم، الان نمی تونم بخورم یا الان نمی خوام بخورم یا الان می خوای بخوری موردی هستش که نمی تونی بخوری یه حرف دیگه بزن. آقای قرائتی می گه اگه دروغ نمی خوای بگی راستشم نگو دیگه راه حل بهتر اینه،راستشو نگو کلمات به موقع بتونیم بگید. خلاقیت داشته باشید و استفاده کنید توی رابطه ها خیلی موثر هستش بعضی موقع یک کلمه یک رابطه رو داغون می کنه. یه کلمه یک رابطه رو محکم می کنه.
سوال :اگر به مطلبی یقین نداری ولی اونو با یقین بیان کنی دروغ حساب میشه⁉️ اونا توی موارد صدق و کذب است و خودتون باید مواردش رو پیدا بکنید این ها رو دنبالش باشید چرا که هر دفعه که روی این ۶ تا مراحل رشد کار بکنید براتون موارد جدید پیش می یاد و باب هدایت بیشتر بازمی شه.
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
#تلنگر
#هردوبخوانیم👇
🔸شخصی ﺑﺎ یک ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎند و سپس ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ. اﺯ ﺭاﻩ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝهمسرش ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: برای ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ دهی؛ﺟﻮاﻥ ﺑﺎﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ.
🔹ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ: اﻣﺸﺐ ﺑﺎلشتی اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ ،ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳﻚ ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ.
🔸ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ. اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎی ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮد تا بالاخره کار تمام شد. ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ؟
🔹ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ. اﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاسیمگی ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ نمیشود!
🔸ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ! ﻛﻠﻤﺎتی ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنی ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎیی ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ... ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ، ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭﺑﺮاﺑﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی دقت کن!
🔻مواظب باشیم با حرفهامون دلی رو نشکنیم💔
💞 @zendegiasheghane_ma
❤️💞❤️💞❤️💞❤️💞
#حدیث_عشق
#رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
چهار چیزند کہ درهر کہ باشند
و سر تا پایش گناه باشد،
خدا همہ آن گناهان را بہ حسنہ تبدیل کند
1️⃣ راستگویی
2️⃣ حیا
3️⃣ خوش خلقی
4️⃣ شڪرگزاری
📗 کافی ج۴ ص۳۲۵
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹🌹💫🌹💫
#داستان_زندگی_احسان
#قسمت13
قسمت3⃣1⃣
🍃🍃 توي افکارم بودم که مادر از کنار اتاق رد شد و گفت:
پايين منتظرم. نميدونستم چي بايد به مادر بگه که دروغ نشه.
از سه سال پيش که نماز خوندن رو شروع کرده بودم، نگذاشته بودم مادر و پدر از اين موضوع مطلع بشند.
حتي شب ها يک بطري آب دنبال خودم به اتاق ميبردم تا بتونم راحت براي نماز صبح وضو بگيرم . نميخواستم مجبور بشم براي مخفي
کردن اين موضوع، به مادرم دروغ بگم .
بعد چند دقيقه از پايين رفتن مادر، فکري به ذهنم خورد و از اتاقش خارج شدم .
همون موقع سارا هم از اتاق بغلي خارج شد و وقتي من رو ديد، لبخندي زد و با کنايه گفت: درساتو خوب خوندي پسرخاله.
ميخواستم سرمو بالا کنم و جوابي بدم که وقتي نگاهم رو بالا آوردم ، منصرف شدم و بدون گفتن کلمه اي به سمت پله ها رفتم.
⁉️سارا هنوز از راه نرسيده خيلي راحت شده بود. لباسهايي پوشيده بود که من شرم کردم بايستم و پاسخش رو بدم. دامني که
پاهاش رو کامل نپوشونده بود و لباسي تنگ...
شال روي سر سارا هم، انگار بيشتر از باب برخورد اوليه سارا با پدرم بود. چون روزهاي بعد، ديگه حتي خبري از همين شال کوتاه
هم نبود.
روبروي درب اتاق مادر ايستادم، چند ضربه به در زدم و وارد اتاق شدم .
مادر مثل هميشه روبروي آينه بود و مشغول مرتب کردن موهاش.
بعد از چند ثانيه، وقتي متوجه شدم مادر نميخواد صحبت رو آغاز کنه، گفتم: کاريم داشتيد؟
مادر بي مقدمه و انگار منتظر اين جمله من بود، باصدايي که سعي ميکرد بلند نشه، شروع کرد:
تو نميخواي بزرگ شي. تاکي بايد آبروي مارو پيش هرکسي ببري. اون از مهموني نيومدنات که بايد براي همه يه بهونه بيارم. اينم از
مهمون داريات که دخترخالت بعد چندسال، اومده ديدن ما، اونوقت تو از ظهر تا حالا رفتي توي اتاقت و درو قفل کردي!!
فکر نميکردم هنوز اونقدر بچه باشي که نتوني از يه مهمون براي چندساعت پذيرايي کني، اگه ميدونستم همون ظهر مطب رو تعطيل
ميکردم، ميومدم خونه...
مادر همچنان داشت ادامه ميداد که با صداي بلند سارا، سکوت کرد و....
❌ ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#داستان_زندگی_احسان
#قسمت14
🍃🍃مرديم از گشنگي، نمياين براي شام...
اين رو سارا با صداي بلند از توي سالن گفت و موجب شد مادر سکوت کنه. پدر هم که نيم ساعتي بود، اومده بود خونه، ادامه داد: انگار حرفاي مادر و پسر نميخواد تموم بشه.
پدر مجدد باصداي بلند، مادر رو صدا زد: مرجان بيا که دختر خواهرت خيلي گرسنست. و مجدد مشغول کشيدن پيپش شد.
مادر عطرش رو زد و از پشت آينه بلند شد. از کنارم که رد ميشد گفت: براي شام که اومدي از دل دخترخالت در مياري و از اتاق خارج شد.
من هم دنبال مادر از اتاق بيرون اومدم، اما واقعا دلم نميخواست برم سر ميز شام.
پدرم رو ديدم که توي سالن مشغول کشيدن پيپ بود. سلام کردم و رفتم کنار پدرم روي کاناپه نشستم . شايد بتونم به بهانه پدر، دقايقي از نگاه هاي مادر دور بشم .
بعد از دقايقي مادر، من و پدر رو براي شام صدا زد. سر ميز شام همچنان ساکت بودم . اما مادر دست بر نميداشت و مدام از اشتباهم ميگفت و کارم رو به نحوي توجيه ميکرد. مدام هم
من رو نگاه ميکرد بلکه چيزي بگم اما من ساکت و سربه زير شام ميخوردم.
بعد شام به سمت اتاقم ميرفتم که احساس کردم کسي پشت سرمه. سارا بود که قدم به قدم داشت دنبالم ميومد. وقتي متوجه حضور سارا شدم ، سريعتر قدم بر ميداشتم اما سارا هم سرعتش رو
بيشتر کرد تا کنارم قرار گرفت و گفت:
دلم نميخواست خاله بيشتر دعوات کنه، براي همين بهونه شام رو آوردم.
منتظر بود پاسخي بدم ، اما چيزي نگفتم .
سارا که باز دلخور شده بود، ادامه داد: احسان تو چرا اينقدر عوض شدي، بچگي اينطور نبودي.
اينبار سکوتم رو شکستم و گفتم:
اون بچگي بود، ما ديگه بزرگ شديم. اين جمله رو گفتم و داخل اتاقش شدم .
يکماهي از حضور سارا توي خونمون ميگذشت که يک اتفاق تازه،
تمام وجود من رو لرزوند....
❌ ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
#داستان_زندگی_احسان
#قسمت15
قسمت5⃣1⃣
🍃🍃توي يک ماه گذشته من خيلي اذيت شده بودم. انگار يکسال
طول کشيده بود. سارا که وضعيت خونه رو ديده بود، يعني اينکه
مادر و پدر صبح تا آخر شب نيستند و اصلا براشون خيلي
مسائل اهميت نداره، باعث شده بود از اونچه که هست جسورتر بشه
و حتي براي مادر بخواد جاي يه دختر باشه. باهاشون به
مهموني ها و پارتي ها بره و دنياي جديدي رو در رفاه و آسايش
تجربه کنه.
اما اينها مسائلي نبود که من رو اذيت کنه، من اصلا به سارا ذره ای
حسادت نميکردم . اونچه اذيتم ميکرد رفتارهاي سارا بود.
سارا روز به روز راحت تر توي خونه لباس ميپوشيد. روسري رو که
همون چند روز اول کنار گذاشت. بعد از اون هم...
هر کاري ميکردم نگاهم به سارا نخوره نميتونستم. چون سارا
به عمد به من نزديک ميشد و باهام به هر بهانه اي شوخي ميکرد.
چند باري هم دست دراز کرده بود که باهام تماس داشته باشه، اما
سريع ازش فاصله گرفته بودم .
اين شرايط باعث شده بود به غير از مواقع ضروري از اتاقم
خارج نشم . و وقتي از اتاق خارج ميشم، کاملا سرم رو زير بندازم.
تمام اين لحظات فقط به خودم دلداري ميداد که احسان! صبر کن.
❌ ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
#خانمهابخوانند
یکی از دانشمندان میگوید: زن قدرت عجیبی دارد؛ مثل قضا و قدراست هرچه بخواهد همانست.
👈 زن میتواند خانه را به صورت بهشت برین درآورد و میتواند به جهنم سوزان مبدلش کند...!
👈 میتواند مرد را به اوج ترقی برساند و میتواند به خاک سیاهش بنشاند...!
👈 میتواند از یک مرد بیعرضه و بیلیاقت یک شوهر لایق و آبرومند بسازد.
✍خانمهای گل قدرتتون رو دست کم نگیرید و سازنده باشید👌
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#تجربه
خانم جدیدی
من دوتا دخترم رو وقتی دو سال و هشت ماه شون بود از پوشک گرفتم اما امسال وقتی پوشک یهو اینقدر گرون شد تصمیم گرفتم پسرم رو تو دو سال و سه ماهگی از پوشک بگیرم اما اصلا همکاری نمی کرد یعنی اصلا متوجه نبود من چی میگم 😩😩😩😩 خیلی عصبی شده بودم تا اینکه تو یه کانال تبلیغ پوشک چندبار مصرف رو دیدم 😳😳😳
خیلی دو دل بودم که بخرم یا نه؟؟؟🤔🤔
چون فکر میکردم خیلی کار سختی است که بخوام پوشک هارو بشورم .دلم رو زدم به دریا و سفارش دادم.
اما حالا به این نتیجه رسیدم چقدر پول حروم کردم برای پوشک...🤑🤑
وقتی پوشک هارو میشورم مطمئنم کار خوبی کردم چون هم به اقتصاد خانواده ام کمک کردم وهم به سلامتی فرزندم ,تازه تا هروقت که پسرم یاد بگیره که بگه دستشویی داره من بدون هیچ دغدغه ای باهاش کنار میام.
راستش دلیل اصلی که این رو نوشتم این بود که همسرم دیشب خیلی تشکر کرد که یه هزینه ۲۰۰هزار تومنی رو برای پوشک تو یه ماه از دوشش برداشتم.😌😌😌😌
باور کنید اصلا سخت نیست فقط یه کم همت میخواد🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
امروز حی شدم و برای آینه بدون قابمون قاب ساختم با کارتون و چیزایی که در دسترس داشتم😊آخه آینه هم خیلی گرون شده ☺️آقامون کلی ذوق کرد😍
✍به به بانوی هنرمند
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#تقویم_شیعه
✴️ دوشنبه 👈15بهمن ۹۷
👈4فوریه2019👈28جمادی الاول ۱۴۴۰
.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
💰ثروتمندان گمان کردند سعادت
در مال و ثروت است...
👑پادشاهان گمان بردند خوشبختی
در حکومت است....
💞✅💞اما درحقیقت ،
🕊✨<<سعادت و خوشبختی>>✨🕊
در 👈 عبادت 👉 است.
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
♥️پروردگارا ؛
🔹إلهی لا تعذبنی فإني
🔸پروردگارا مرا عذاب مده، قطعا ڪه من ؛
🔹مقر بالذي قد كان مني
🔸به گناهان خود اقرار میڪنم
🔹يظن الناس بي خيرا و إني
🔸مردم گمان نیڪی به من دارند، اما من؛
🔹لشر الناس إن لم تعف عني
🔸بد ترین مردم هستم، اگر مرا عفو نڪنی...
الهی ببخش ما را....
شبتون نورانی
التماس دعا
یاعلی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💛🌹💛🌹💛🌹💛🌹💛🌹
حسین جان
با نور تو مےتوان بہ تأیید رسید
بے واسطہ در محضر خورشید رسید
اے ڪشتہ ے اشڪ یا اباعبدلله
با نام تو مےتوان بہ توحید رسید
از دور سلام✋
صلےالله علیڪ یااباعبدالله❤️
💞 @zendegiasheghane_ma