آن خدایی که به قلبم غم داد....
خود او باران داد....
زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد...
میشود ثانیه را جریان داد....
من خدا را دارم...
آن خدایی که به هنگام غمم میگرید...
و به هنگام خوشی های دلم میخندد...
شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گیست...
من خدا را دارم...
اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه بارانها، همه جریانها،همه تاب و تب دل،تپش ثانیه ها..
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم...:من خدا را دارم
روزتون پر از نگاااااه خداااا♥️💙💚
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پیشنهاد
صلی الله علیک یا اباعبدالله
سلام روزتون بخیر
💥حتما همتون میدونید این روزها کشورمون دوباره بوی شهدا رو گرفته
بچه های خان طومان اومدن تا دوباره یه نفسی بکشه کشورمون فضاش معطر بشه به برکت وجودشون
ما برای شهدا هیچ کاری نکردیم بیایید امروز با هم یکاری بکنیم یه قراری بزاریم تمام اعمال امروزمون به نیت شهدای مظلوم خان طومان باشه هر کاری که میکنیم
💥ما باور داریم که هر کاری تو خونه هامون برای رضای خدا انجام بدیم یه حسنه است امروز از ثواب نمازهای روزانه تا آشپزی با وضو برای اهل خانه ؛ همه هدیه ما به شهدای خان طومانه
میتونید چون دارید هدیه میدید این هدیه رو پر و پیمون تر هم کنید محبتتون رو به اهل خانه بیشتر کنید ، با بچه ها مهربونتر باشید؛ یه صفحه قرآن بخونید براشون و ......
الهی امروز براتون بی نظیر باشه به برکت شهدا🤲
#شهدای_خان_طومان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
تاثیر وضو گرفتن مادر در زمان شیردهی!
تاثیر وضو و طهارت مادر در شیردهی
👇🐣👇🐣👇
بدن دائما در حال توليد انرژي است و تمام اجزاي بدن داراي انرژي است که به هنگام گرفتن وضو ارتباط با انرژي های زائد دور ميشود.
در دين اسلام توصيه شده به هنگام شير دادن به کودک وضو گرفته و روبه قبله بنشينيد و انرژي هاي مثبت که برج مغناطيسي بدن است،را افزایش دهید.
خواندن سوره قدر و گفتن ذکر،، علاوه بر ثواب،، موجب رشد معنوی، ذهنی و جسمی کودک ميشود.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره خانم #شاکری
#دختر_12_ساله_ام_تمایل_به_آرایش_داره
باسلام.ببخش ید،باتوجه به بلوغ زودرس دختران درحال حاضر،دختران درسن۱۲سالگی تمایل به آرایش وخودنمایی دارند.هم چنین گاهی دراثرهم نشینی بادوستان کارهایی انجام میدهندکه ماخانواده های مذهبی نمیپسندیم.ازجمله زدن موی پاهایشان به صورت مخفیانه است.بفرماییددقیقا دربرابر این گونه افعال چه واکنشی انجام دهیم؟
🌳🌼🦚
🍀سلام،، خوبه که از 12 سالگی هست بزرگوار 😄😄😄
مادری میگفت دختر 6 ساله من،،.
این در خواست ها رو داره!
💉واکسن و راهکار مهم،،
خنثی کردن تاثیر دوستان و جامعه،،، در رفتار نوجوان،،
👈ارتباط گرم،، صمیمی و دوستانه با بچهها ست.
هر چقدر که نوجوان احساس نزدیکی بیشتری به والدین داشته باشه،،
از انحرافات و مشکلات این مرحله مصون هست ان شا الله...
〰〰〰〰〰〰〰💕
اگر متوجه شدید که نوجوان تون کارهایی که در سنت خانواده شما نیست انجام داده یا اشتباهی مرتکب شده،،
بهترین عکس العمل" تغافل" هست.
و در حین تغافل
👈 تذکر و پند دادن با خوش اخلاقی و مهربانی
علت این رفتار نوجوان برای دیده شدن،،
زیبا شدن،،
و جلب نگاه دیگران هست ،،
قبل از اینکه نیاز به دیده شدن داشته باشه از زیبایی های وجودش تعریف کنید.
یادتون باشه،،
تغافل👈 یعنی دیدم اما انگار ندیدم،،
نه اینکه سرسنگین بشین،،
بدخلق بشین،،
یا با طعنه و نیش و کنایه صحبت کنید،،
معمولا اگه تغافل درست انجام بشه،،
شرم از عمل نتیجه اون هست. 👉
🍀بعد از تغافل بدون اینکه به روش بیارین میتونید بهش تذکر غیر مستقیم بدین.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
از چه سنی باید دختر بچه #محرم و #نامحرم را رعایت کند؟؟
دختر من همه چی در مورد محرم نامحرم میدونه ولی خیلی بدش میاد تو خونه وقتی مهمان میاد آستین بلند بپوشه می گه گرمم میشه حتی وقتی سردم هست دوست نداره تو خونه آستین بلند بپوشه روسری هم اگه بپوشه بعدش در میاره؟
💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥
#پاسخ
پاسخ مشاور
سلام عزیزم،،
اینکه خودش رعایت کنه و موظف به رعایت باشه، همون سن تکلیف هست.
اما بهتره از نشستن روی زانوی نامحرم و بوسیده شدن توسط نامحرم خودداری کنه.
احتمالا شما زود شروع کردین که اینطور واکنش نشون میده.
بهتره فقط زمانی که خودش رو می پوشونه تحسین اش کنید. اما زمانی که راحت هست شما هم چیزی نگین، نه سرزنش نه تذکر.
اینطوری خودش به صورت ذاتی، تحسین شدن رو انتخاب میکنه. فعلا تا نزدیک سن تکلیف بهش سخت نگیرید.
فقط به صورت کلامی و کاملا هنرمندانه سن تکلیف اش رو براش برجسته و مهم جلوه بدین.
براش ماه شمار و روزشمار درست کنید تاااااا رسیدن به روز تولد نه سالگی اش!
برای آموزش واجبات دین، مثل حجاب، رعایت محرم و نامحرم، نماز، روزه و... قدم به قدم و فقط با تشویق و ترغیب،،، بدون ذره ای اجبار و اخم و ناراحتی برنامهریزی کنید.
تا نتیجه دلخواه و موثر بگیرید.
موید باشید ✋
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
کودکان بیشتر با دیدن یک #رفتار دینی،
آن رفتار را یاد می گیرند تا با امر و نهی کردن در مورد آن رفتار.
#استادتراشیون
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پیشنهاد صلی الله علیک یا اباعبدالله سلام روزتون بخیر 💥حتما همتون میدونید این روزها کشورمون د
#ارسالی_اعضا
#حی_بودن
سلام واقعا خدا خیرتون بده 👌👌
خیلی پیشنهاد خوبی بود
کلی به زمانم برکت اومد
کلی کار راه انداختم
انشالله بتونیم هر از چند گاهی این کار خیر رو تو گروه انجام بدیم عالیه😍😍😍
۲۰۰ تا صلوات به نیت شهدا فرستادم 😍
کارهای حفظ قرآن رو کامل انجام دادم😍
رسیدگی به بچه ها و کارهای خونه 👌
کلی پیازداغ درستیدم👌
هویج خورد کردم👌
فقط به مونده که انشالله تا شب انجام میدم👌
غذای دلخواه پسرها رو درست کردم 👌
برای مامانم هم بردم خیلی خوشحال شدند😍
و خلاصه برکت رو در زمان واقعا امروز احساس کردم😍😍😍😍😍
ممنون از بانی محترم این کار
برای،سلامتی تون هم صلوات فرستادم
#شهدای_خان_طومان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پیشنهاد صلی الله علیک یا اباعبدالله سلام روزتون بخیر 💥حتما همتون میدونید این روزها کشورمون د
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
سلام دیشب سریه موضوعی از دست آقامون دلخور شدم وتقصیر کارهم ایشون بودن
دیگه ظهر که از سرکار اومد غذای دلخواهشونو درست کردم و باتزیین مختصرنوش جان کردیم با دختر۶ ماهه مونم قبل ورودآقامون رفتیم استقبال آقادرب ورودی
خلاصه خیلی خوب بود اینم به عشق شهدای عزیزمون ..😍😍
#شهدای_خان_طومان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت2 برگشتم سمت امیرعلی که بهش بگم بیاد تا حرم مشاعره کنیم که دیدم به رو به رو خی
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت3
......................................
آهنگ قشنگی بود . بدجور باهاش انس گرفته بودم . یه دفعه صدای در ماشین اومد برگشتم دیدم امیرعلی با یه کیسه کوچیک اومد تو . کی رفته بود پایین . با همون لبخند محجوبانش کیسه رو گرفت سمتم. توشو نگاه کردم یه هد مشکی و ساقه دست و گیره روسری توش بود .
_ واااااااای مرررررسی داداشی .ولی ساق و گیره برای چی؟
امیر علی _ یه نگاه به دستت بنداز خواهری. بدون گیره هم که روسریت میره عقب هی.
_ وای بیخی بابا . تو این گرما . ساقو حالا یه کاریش میکنم ولی گیره عمرااااا.
امیر علی _ باشه هرجور راحتی من به خاطر خودت گفتم .
بی توجه به موقعیت روسریمو در اوردم .
امیرعلی _ اینجا؟؟؟؟؟؟
سریع هد رو با کمک امیر علی سرم کردم و روسریمم محکم گره زدم . واااااااااای داشتم خفه میشدم . بلاخره وارد پارکینگ حرم شدیم . جای جالبی بود دوسش داشتم . رفتیم تو پارکینگ شماره 4. بعد از پارک ماشین پیاده شدیم و چادرو از مامان گرفتم تا سرم کنم ولی اصلا بلد نبودم . باناراحتی نگامو دوختم به چادر. یه دفعه امیرعلی اومد جلو و چادرو از دستم گرفت و خلاصه با کمک همدیگه سر کردم دقیقا اندازه بود.جالبه که مامان اینا قدمو میدونستن . بعدشم با نگاه تحسین برانگیز مامان و بابا روبه رو شدم .
امیر علی _ چقدر بهت میاد .
_ ایییش . چادر . چیه یه پارچه سیاه میبندن دور خودشون که چی. مـثه ....
بابا که معلوم بود نمیخواد من بیشتر ادامه بدم پرید وسط حرفمو و گفت:
_ بریم که به نمازبرسیم بدویید.
و رفت طرف پله برقیای اون طرف پارکینگ مامان و امیر علی هم دنبالش .
_ وایسید من اینو چجوری باید بگیرم .
مامان_ واه گرفتن نداره که. آستین داره دیگه. مثه مانتو.
دیدم راست میگه ها . منم دنبالشون راه افتادم .
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت4
داشتم میمردم از گرما ، اومدم شروع کنم به غر زدن که امیر علی با لبخند برگشت سمتم خواهر گلم تو پله برقیا چادرت رو جمع کن حواست باشه. بعدم سرعتشو کم کرد و وقتی من بهش رسیدم دستمو گرفت. الهی من قوربون داداشم بشم که انقدر مهربونه . کلا خانواده من از این جماعت مذهبیون راهشون جدا بود از نظر اخلاقی.ابجی خانم شما باید با مامان بری اینجارو. همراه مامان شدم. رفتم به سمت یه حالت چادر مانند پارچه سرمه ایش,که به سیاهی میزد رو کنار زد و وارد شد. منم گیج و منگ دنبالش رفتم. وقتی تو صف بودیم فهمیدم اینجا کیفارو میگردن. وقتی جلو رفتم و به خانمی که رو صندلی بود رسیدم بهم لبخند زد و گفت عزیزم میشه گوشیتو روشن کنی ؟ منم گیج روشن کردم. بعد هم یه دستمال به سمتم گرفت وبا لبخند گفت لطفا آرایشتو پاک کن خانمی. اومدم بگم چرا که مامان از پشت اومد گفت چشم و منو هل داد به سمت بیرون. منم همینجوری مثله بچه اردک دنبالش راه افتادم با این که میدونستم الان اگه غر بزنم امیر علی و مامان اینا ناراحت میشن ولی دیگه اعصابم داشت خرد میشد تقریبا بالای پله برقی بودیم که اومدم لب باز کنم که دوباره چشمم به همون گنبد طلا افتاد و لب گزیدم. این صحن و سرا چی داشت که منو اینجوری,مجذوب خودش کرده بود؟ هی خدا. بیخیال غر زدن شدم و چشم دوختم به اون گنبد طلایی بزرگ. صدای عمو تو گوشم پیچید بابات اینا بیکارن پا میشن میرن مشهدا. که چی اخه؟ مثلا حالا شاید شاید یکی دو سه هزار سال پیش فوت کرده اونجا خاکش,کردن رفته دیگه حالا که چی هی پاشن برن اونجا که مثلا حاجت بگیرن چه مسخره ؛ و بعدش صدای قهقش. حالا من یکم درگیر بودم بین آرامشی که داشتم و حرفای عمو. شاید تغییرات من از اول به خاطر این بود که بابا برای عمو احترام خاصی قائل بود و وقتی عمو میخواست منو ببره پیش خودش مانعش نمیشد هر چند ناراضی بود.
صدایی منو از افکار خودم بیرون اورد : دخترم ، دخترم.
_بله؟
_ لطف میکنید کمی اون طرف تر بایستید وسط راه وایستادید. برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم جلوی پله برقی وایسادم. پس مامان اینا کوشن ؟
چشم گردوندم اون اطراف دیدم همشون یکم اون طرف تر تو حس و حال خودشونن . ببخشیدی گفتم و به سمتشون رفتم. هووووف چقدر گرم بود این چادر هم که دیگه شده بود قوض بالا قوض .
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
اینم کار زیبای اعضا به نیت #شهدای_خان_طومان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
امروزکیک پختم نذرامام موسی کاظم (ع)وشهیدان خان طومان.
#شهدای_خان_طومان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه170ازقرآن🍃
#جز_نه🍃
#سوره_اعراف🍃
ثواب تلاوت این صفحه هدیه
به #شهدای_خان_طومان
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍀هر کس باید سعی کند یک رابطه شخصی میان خود و #امام_زمان بوجود آورد.
🍀با توجه، با توسل، با سخن گفتن، با اظهار ارادت کردن خود را آماده نگه دارد.
#امام_خامنه_ای
#محبت_مهدوی
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله✋❤️
زلال اشک ودعایی،سلام اربابم
سلالة النجبایی،سلام اربابم
سپیده سرنزده روبروی کرببلا
به گریه گفت گدایی،سلام اربابم
#صلـیاللهعلیڪیااباعبـدالله🖐🏻
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══